فهرست مطالب این مقاله را ببینید
هر خشمی بد نیست و بعضی اوقات باید از این نیرو در جهت صحیح خودش استفاده کنیم. بعضی از انواع خشم ناشی از نفرت و یا اختلالات اخلاقی است اما برخی از انواع خشم مفیدند و باید باشند. در این مقاله به بررسی انواع خشم و بروز آن میپردازیم. مطالب مهم این مقاله عبارتند از:
- انواع خشم
- آثار فرو خوردن خشم
- انواع بروز خشم
چکیده
- خشم یک قوه در درون انسانه. قوای انسان شر نیست بلکه نحوه استفادۀ ما از اون میتونه تعیین کنه که نتیجۀ مثبتی دارن یا منفی.
- انواع خشم عبارتند از:
- حالت افراطی
- حالت تفریطی
- حالت متعادل
- بنابر آیات قرآن کریم خشم در راه حق محلّی است که باید خشم خود را بروز بدیم.
- بر اساس روایتی از امام علی (ع) چیره شدن بر خشم معادل پیروزی بر شیطان دانسته شده.
- بروز خشم به گونههای مختلف است:
- خشم پوشیده
- خشم انفجاری
- خشم مزمن
انواع خشم
هر استعداد، توان یا نیرویی که در وجود انسان قرارداده شده در راستای استفاده در مسیر صحیح و درسته. پس به خودی خود قوای انسان شر نیست بلکه نحوه استفادۀ ما از اون میتونه تعیین کنه که نتیجۀ مثبتی دارن یا منفی. حالا نحوه استفاده و بهره برداری از این استعدادها یکی از این سه حالت میتونه باشه:
1.حالت افراطی
2. حالت تفریطی
3.حالت متعادل
1. افراطی
اگر انسان در به کارگیری این نیرو افراط داشته باشه یعنی زیاده روی کنه و زیاد خشمگین بشه دو حالت ممکنه پیش بیاد:
-اونجایی که جای خشمگین شدن نیست خشم خودش رو نشون بده و این نیرو رو بیهوده مصرف کنه، مثل داد و فریاد کردن سرِ کارِ اشتباهِ کودک یک ساله که خوب و بد چیزی رو متوجه نمیشه!
-حالت دوم اونجایی که خشم باید مصرف بشه، اما مرزبندی شده و با رعایت حدودش. ولی انسان از این مرزبندی تجاوز میکنه و خشم خودش رو بیشتر نشون میده. مثلا موقع جنگ با دشمن و استفاده از نیروی خشم برای مقابله، اگر دشمنت تسلیم شد حق نداری که اون رو بعد از تسلیم شدن بکشی… اگر کُشتی بیش از آن حدی که برای مصرف کردن خشمت تعیین شده بود مصرف کردی.
بنابراین اگر انسان به مقداری از نیروی خشم استفاده کنه که از محدوده عقل و شرع خارج بشه و دیگه هیچ چهارچوبی رو در بروز خشمش قبول نکنه، این حالت، حالتِ افراطی نیروی خشمه.
روایاتی که خشم را سرزنش میکنه به اون حالت افراطی و بی مرز از انواع خشم اشاره داره. این که در روایات معصومین (ع) غضب را منشاء آثار و اعمال زشت در انسان میدانند، مربوط به حالت افراطی اونه. امام صادق (ع) فرمودند:
«قالَ رَسُولُ اللهِ (ص): الغَضَبُ يُفسِدُ الايمَانَ كَمَا يُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ»[1]
پیامبر اکرم (ص) فرمود: خشم ایمان را فاسد و ضایع میکند، همانگونه که سرکه عسل را.
این روایات و امثال اون ناظر به حالت غیر متعادل غضبه. نمیفرمایند که اصلا از نیروی غضب و خشمت استفاده نکن بلکه باید از افراط و تفریط در این نیرو خودداری کنی.
از کار افتادن عقل
از نظر روانی اگر حالت غیر متعادل خشم در انسان به صورت افسار گسیخته و آزاد باشه، این آزادی موجبِ تاریکی نور عقل میشه. اگر خشم از مرز تعادل خارج بشه، عقل وارد ظلمت خشم میشه و انسان دیگه نمیتونه از نیروی عقل در اون حالت استفاده کنه و مالکیت عقلش رو از دست میده، طوری که از نظر اثر با جنون مساویه. اما این جنون دفعی است و بعد از خاموش شدن شعلههای خشم پشیمانی به دنبال داره. حالا اصلا ممکنه به حالتی برسیم که دیگه پیشمانی از این حالت هم وجود نداشته باشه. اسم این جنون، جنون استمراریه. لذا امیرالمومنین (ع) میفرمایید:
«الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لاَِنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ، فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ»[2]
تندخويى نوعى از ديوانگى است، زيرا تند خو (پس از آرامش از تندى كه كرده) پشيمان ميشود پس اگر پشيمان نشود ديوانگى او پا بر جا است.
حالت افراطی خشم انسان رو به مرزی میرسونه که اگر شخصی او را در حین خشم موعظه کنه، نه تنها موعظه پذیر نیست بلکه اثر معکوس داره و ممکنه وضعیت رو بدتر کنه.
2. تفریطی
حالت تفریطی اونجاییه که انسان وقتی که باید خشمگین بشه، خشم خودش رو نشون نده! علت به وجود اومدن این حالت هم استفاده نکردن از این نیرو در جاییه که باید استفاده بشه. این استفاده نکردنها باعث ضعیف شدن نیروی خشم میشه و ذلت را برای انسان به دنبال داره. معنای این حالت تن به ظلم دادن است. مثلا وقتی آدم میتونه با بروز دادن خشمش یه خطری رو از خودش یا دیگران دور کنه، اما اینکار رو نمیکنه، دچار تفریط در خشم شده.
3. متعادل
نوع مفید از انواع خشم نوع سومه. حالت اعتدالی که حالتی بین افراط و تفریطه اون جاییه که انسان به جا و به موقع، در جایی که لازمه و عقل و شرع هم اون رو میپسنده خشم خودش رو نشان بده. با نگاهی به کلام نورانی ائمۀ هدی نیز این حدود واضح و روشن است:
امام صادق (ع) فرمودند:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ»[3]
مومن کسی است که هرگاه خشمگین شود، خشمش از مرز حق تجاوز نمیکند.
یا رسول اکرم (ص) میفرمایند:
«الشُّجاعُ مَن یَملِک نَفسَهُ عِندَ غَضَبِهِ»[4]
شجاع کسی است که وقتی خشمگین میشود، مالک نفسش باشد.
اما در منابع دینی غضب هم مدح شده و هم مورد مذمت قرار گرفته، حالا با این تقسیم بندی مبنای مدح و مذمت خشم کاملاً مشخص میشه.
با توجه به این منابع اگر چه غضب مورد ستایش قرار میگیره ولی مشخص میشه که این نیرو در حدی زیباست که به اندازه، در جای خودش، برای دفاع از حق و درستی، و مورد رضایت خداوند باشه.
کدامیک از انواع خشم در قرآن جایز دانسته شده؟
در آیات قرآن کریم نیز محلّی که باید خشم خود را بروز بدیم مشخصه که همان خشم در راه حقه.
«وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»[5]
و هنگامی که موسی [پس از آگاهی از آن پیش آمد خطرناک] خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا [با پرستش گوساله] بر فرمان پروردگارتان [که در تورات آمده] پیشی گرفتید [و صبر نکردید تا من بیایم و فرمان خدا را به شما ابلاغ کنم؟] و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت [وبا خشم] او را به سوی خود می کشید. [هارون] گفت: ای فرزند مادرم! این گروه مرا ناتوان وزبون شمردند، و نزدیک بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه کردنم دشمنْ شاد مکن، و [هم طراز] باگروه ستمکاران قرار مده.
در تفسیر این آیه میخونیم که حل این مشکل و برطرف کردن فتنۀ سامری جز با خشمگین شدن حضرت موسی ممکن نبود، به همین خاطر ایشان با استفاده صحیح و به جا از خشم آتش این فتنه را خاموش کردند.
یا در روایتی از امام علی (ع) استفاده از نیروی خشم در راه حق مساوی چیره شدن بر باطل دانستهشده است.
«مَن أحَدَّ سِنانَ الغَضَبِ للّهٍ سبحانَهُ ، قَوِيَ على أشدّاءِ الباطِلِ»[6]
هر كس سر نيزه خشم را به خاطر خداوند سبحان تيز كند، بر نيروهاى باطل چيره شود.
آثار فرو خوردن موارد نابجا از انواع خشم
آثار فروخوردن خشم در روایت ناظر به حالت افراطی و خارج از محدودۀ عقل و شرعه. یعنی اونجایی که در مواجهۀ با یک رویداد خشم برانگیز که میتونه ما رو به حالت افراطی و خارج از حدود عقل و شرع برسونه مقاومت کنیم و خشم خودمون رو خاموش کنیم.
بر اساس روایتی از امام علی (ع) چیره شدن بر خشم معادل پیروزی بر شیطان دانسته شده.
امام علی (ع) فرمودند:
«ظَفِرَ بِالشيطانِ مَن غَلَبَ غَضَبَهُ، ظَفِرَ الشيطانُ بِمَن مَلَكَهُ غَضَبُه»[7]
هر که بر خشم خویش چیره شود، بر شیطان پیروز شود و هر که مقهور خشم خویش شود، شیطان بر او پیروز گردد.
در روایتی دیگه، امام باقر (ع) فروخوردن خشم رو باعث ایمن بودن در قیامت دانستهاند.
امام باقر (ع) میفرمایند:
«منْ كَظَمَ غَيْظاً وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى إِمْضَائِهِ حَشَا اللَّهُ قَلْبَهُ أَمْناً وَ إِيمَاناً يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[8]
کسی که خشمی را فروخورد در حالیکه میتواند آن را اعمال کند، خداوند در روز قیامت دلش را از ایمنی و ایمان آکنده کند.
بروز انواع خشم
حالا با هم بررسی می کنیم که از لحاظ بروز خشم ما در کدوم دسته قرار داریم و معمولا خشم خودمون رو چجوری نشون میدیم؟!
بر اساس دسته بندی هایی که از رفتارهای انسان هنگام خشمگین شدن انجام گرفته، نحوۀ بروز خشم در سه دستۀ کلی تقسیم میشه:
خشمهای پوشیده، خشمهای انفجاری و خشمهای مزمن. هر کدوم از این سه دسته تقسیمهای دیگه ای دارند که در این مقاله به نمونههای فراگیر و مهم اون اشاره میکنیم:
الف- خشم پوشیده
هنگامی که شخص توجه نداره که خشمگینه، یا اینکه واقعا خشمش رو کم اهمیت میدونه، به خشم پوشیده دچار شده. تشخیص این خشم از همۀ انواع خشم سخت تره! چون خود فرد متوجه نیست که خشمگین شده و به رفتارش ادامه میده. زیر مجموعههای خشم پوشیده عبارتند از:
1. خشم نقاب دار
مخفی بودن و پوشیده بودن این نوع از خشم به اندازهای زیاده که به سختی میشه علائم خشم رو در فرد پیدا کرد و مثل این میمونه که فرد یک نقاب برای مخفی کردن حالت عصبانیتش به صورت زده باشه. افرادی که به این حالت دچارند، تلاش می کنند خودشان و دیگران هرگز خشمشون رو نبینند.
یکی از دوستان فاطمه با اون قرار میزاره که باهم درس بخونند، اما سر قرار حاضر نمیشه. این کار سه بار پیاپی تکرار میشه. آیا فاطمه خشمگینه؟ پاسخ منفیه. اون معتقده که هرگز از کوره در نمیره،چون فکر میکنه اگه خشمگین بشه آدم بدی شده!
کسانی که به این نوع خشم دچارند عصبانیت رو دوست ندارند و دنبال جنجال نیستند. بعضی هم برای اینکه دیگران دوستشون داشته باشند خشم خودشون رو نشون نمیدن.
2. خشم ریاکارانه
افرادی که به این نوع خشم دچارند، اون رو از راههای فرعی ابراز میکنن. مثلا آگاهانه قول خودشون رو فراموش میکنن یا با شیوههای زیرکانه از انجام دادن کارهای دیگران طفره میرن تا اونها رو ناراحت کنه و اینطوری خشم خودشون رو نشون میدن.
برای مثال دوستان مریم به اون زنگ میزنن و میگن که تصمیم گرفتن تا دسته جمعی به گردش برن. در تقسیم کارها بدون نظرخواهی از اون آماده کردن ساندویچها رو به مریم سپردن. اما آیا اون مایله که برای گردششون این کار رو انجام بده؟! مریم از تصمیم دوستاش خشمگین شده اما با خونسردی و بدون هیچ عذری این کار رو قبول میکنه و حتی خودش رو خوشحال نشون میده! حالا روز قرار شده و ساعت یک بعدازظهره. دوستان مریم باهاش تماس میگیرن و علت نیومدنش رو میپرسن. مریم جواب میده که:«ای وای فراموش کردم!» و با این نمایش که قولش رو فراموش کرده به طور ریایی و پنهانی خشم خودش رو ابراز میکنه و انتقام میگیره!
کسانی که گرفتار این نوع خشماند هرگز اجازه نمیدن که کسی بفهمه که خشمگینند، اما برخلاف کسایی که خشمشون خشم نقابدار بود، خشم خودشون رو از راههای غیر مستقیم نشون میدن. این افراد کاری رو که باید انجام بدن، انجام نمیدن و اینطوری خودشون رو تخلیه میکنند، بدون اینکه خشمشون رو بروز بدن.
3. خشم همراه با بدگمانی
افراد بدگمان و بدبین برای اینکه خشم خودشون رو پنهان کنن، دست به فرافکنی میزنن و خشم رو به دیگران نسبت میدن. انگار مطمئنند که دیگران از اونها خشمگین شدن؛ در حالی که در واقع خودشون دچار خشماند. این خشم هنگامی سراغ انسان میاد که به طور غیر منطقی احساس میکنه تهدید شده.
مثل آدمی که عاشق همسرشه و نگرانه که نکنه اتفاقی براش بیفته یا اون رو از دست بده. به خاطر همین به بدگمانی دچار میشه و ممکنه همسرش رو سایه به سایه تعقیب کنه و ازش سوالهای مختلف و بدون دلیل بپرسه. غافل از اینکه همین مشکل ممکنه زندگی مشترکشون رو تهدید کنه. افراد بدگمان خطر تهاجم رو همه جا احساس میکنن و همواره احساس ناامنی دارن. اونها خشم خودشون رو در چشم و کلام دوستان، همسر و همکارانشون احساس می کنن.
ب- خشم انفجاری
بعد بیان انواع خشم پوشیده، نوبت به خشم انفجاری میرسه. افرادی که دچار این نوع خشمند با سرعت و به گونهای اغراق آمیز خشمگین میشن. خشمهای انفجاری خطرناک، قوی و هشدار دهندهاند. به دلیل قدرت و سرعت این خشم، ممکنه کنترل خودشون رو کاملا از دست بدن و کارشون به تهدید کردن، پرتاب کردن اشیا و کتک زدن میرسه. این نوع خشم به چهار شکل میتونه بروز پیدا کنه:
1. خشم ناگهانی
این خشم مثل تندباد غافلگیر کننده است. شخص مبتلا به خشمِ ناگهانی آنقدر سریع خشمگین میشه که اختیار خودش رو از دست میده. این افراد باید به نشانه های خشمشان توجه داشته باشند و تا آنجا که ممکنه خودشون رو آروم کنن. مثل آدمهایی که وقتی نمیتونن کاری رو انجام بدن، یا مشکل خودشون رو حل کنن شروع به ناسزا گفتن و پرتاب وسائل دم دستشون میکنن. این افراد هنگامی که کنترل خودشون رو از دست بدن، دست به کارهایی میزنن که بعدا از اونها پشیمون میشن. اما دیگه دیر شده و به قول معروف آب رفته به جوی بر نمیگرده!
امام باقر (ع) در کلامی به نشانۀ این نوع خشم اشاره میکنند:
«إِنَّ هَذَا اَلْغَضَبَ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تُوقَدُ فِي قَلْبِ اِبْنِ آدَمَ وَ إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا غَضِبَ اِحْمَرَّتْ عَيْنَاهُ وَ اِنْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ وَ دَخَلَ اَلشَّيْطَانُ فِيهِ»[9]
خشم و غضب، شرارهای شیطانی است که در قلب فرزند آدم زبانه میکشد و هنگامی که کسی خشمگین میشود، چشمانش سرخ و رگهای گردنش متورم میگردد و شیطان در وجودش راه مییابد.
2. خشم عمدی
این افراد از روی قصد و گاها برای ترساندن دیگران خشمگین میشن تا به خواستۀ خودشون برسن، البته در برخی موارد عکس اون رو نتیجه میگیرن. احمد استاد دانشگاهه. یک روز متوجه میشه هیچ کدوم از دانشجوهاش درسشون رو نخوندن. برای همین با عصبانیت سرکلاس فریاد میکشه و از اونها میخاد که جلسۀ بعد با مطالعه سرکلاس حاضر باشن. وقتی کلاس رو ترک کرد یکی از دانشجوهاش به احمد گفت:«استاد کار خوبی کردید. قیافۀ شما طوری بود که انگار واقعا عصبانی هستید!». این افراد خشم خودشون رو به صورت دروغین یا بیش از میزان واقعی نشون میدن و به اصطلاح به اون تظاهر میکنن.
3. خشم اعتیادی
این افراد هنگام شدت یافتن خشم، نشاطی خاص و نیرویی مضاعف پیدا میکنن. مثلا این افراد میگن:«من هیجان دعوا رو دوست دارم. فقط این موقعها است که واقعا خودم رو زنده احساس میکنم». معتادانِ به خشم از نظر روان شناختی به اون وابستهان. گاهی اوقات اختیار خودشون رو به کلی از دست میدن و دچار حالتی غیر طبیعی و خشم کور میشن.
ج- خشم مزمن
در بررسی شکل بروز خشم با دو دسته از انواع خشم آشنا شدیم. حالا وارد دسته سوم اون میشیم. خشم مزمن مدتی طولانی شخص رو گرفتار خودش میکنه و به اصطلاح در خشم خودش «بخارپز» میشه. افراد این دسته خشم رو در زندگی خودشون طبیعی میبینن و فکر میکنن برای زندگی طبیعی باید اجباراً خشمگین شد. به همین دلیل جدا شدن از حالت عصبانیت برای این افراد بسیار دشواره. این نوعٍ خشم به سه شکل نشون داده میشه:
1. خشم عادتی
در این حالت، شخص به گونهای به خشم عادت میکنه که نمیتونه آن را به راحتی کنار بگذارد و خودش هم نمیداند چرا خشمگینه؛ مثل کسی که هر روز از خواب بیدار میشه و باهمسر و بچههاش دعوا میکنه، آن هم بر سر هیچ و پوچ. در طول روز هم اوقاتش تلخ است و تقریباً همۀ روزها وضع به همین ترتیب است. او همیشه عصبانی است، بدون آنکه دلیلی واقعی داشته باشد و البته از این وضع هرگز راضی نیست. افراد مبتلا به خشم عادتی، الگویی خاص را تکرار میکنند. آنها بر خلاف معتادان مبتلا به خشم از این حالتشون لذتی نمیبرند و به خوبی میدانند که باید خشم خود را مهار کنند، ولی این کار را انجام نمیدهند.
2. خشم اخلاقی
این افراد زمانی خشمگین میشوند که ارزشها و باور های الهی که بهش معتقد هستن به خطر بیفتد. و از این راه تلاش میکنن تا با جان، شغل و سلامت خود از این ارزشهای الهی دفاع کنن. مثلا اینکه افراد از خشم اخلاقی برای مبارزه در راه عدالت استفاده کنند.
البته خشم اخلاقی از اون جهت ممکنه خطرناک باشه که فرد اطلاعات کافی و صحیحی در مورد عقائد الهی نداشته باشه و یا اینکه این نوع از خشم از حد بگذره یا به صورت عادت یا شیوۀ زندگی فرد در بیاد.
3. خشم از سر نفرت
نفرت در آغاز خشمی بوده که به نتیجه نرسیده است. سپس به رنجش و سرانجام به تنفر تبدیل میشود. از ویژ گیهای اصلی نفرت میتوان به طولانی بودن زمان آن و سیرکردن فرد مبتلا در گذشته و خودداری وی از تغییر اشاره کرد. شاید این جمله را گفته یا شنیده باشید که «هرگز نمیتوانم فلانی را به خاطر حرفی که زده یا کاری که کرده است ببخشم»؛ یا «از خودم متنفرم». افراد متنفر در دام نفرت خود اسیرند و ادامۀ زندگی براشون مشکله و در ذهنشون جایی برای تغییر وجود ندارد. اونها اسیر گذشتۀ خود شدهاند و چون زخمهای کهنه را همواره تازه میکنند، پیوسته رنج میکشند. در نتیجه نمیتوانند آتش خشمشان را خاموش کنن؛ هر چند اگر بخواهند زندگی آرامی داشته باشند باید این کار را بکنند.
حال که با انواع بروز خشم آشنا شدیم، میتونیم در تحلیل و کنترل خشممون از اونها کمک بگیریم.
[1] .الکافی،ج2،ص303
[2] .نهج البلاغه، حکمت255
[3] . بحار الأنوار،ج67،ص354
[4] . جامع السعادات،ج1،ص258
[5].سورۀ اعراف، آیۀ150
[6].غرر الحكم، 8750
[7]. غرر الحكم ،ح6048
[8]. الکافی، ج ۲، ص ۱۱۰
[9].الکافی، ج2، ص304.