انواع تربیت

بحث تربیت فرزند به عنوان یکی از موضوعات جدّی زندگی انسان مطرح است و انسان دوست دارد در طول زندگی فرزند صالح و شایسته‌ای را تربیت کند. نکته‌ای که وجود دارد این است که دو نوع تربیت داریم؛ یک نوع تربیت رسمی، یک نوع تربیت غیر رسمی. بین انواع تربیت تفاوت‌هایی وجود دارد. اهمیت دانستنِ این تفاوت‌ها این است که می‌تواند رویکرد ما را در تربیت فرزند تغییر بدهد. تربیت رسمی معمولاً در محیط‌های کلاسیک و محیط‌هایی که آموزش‌های رسمی وجود دارد محقّق می‌شود. تربیت غیر رسمی به گسترۀ همۀ محیط‌هایی است که فرزندان ما در آن حضور دارند. برخی از عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • انواع تربیت
    • تربیت رسمی
    • تربیت غیررسمی
  • کدامیک از انواع تربیت؟ تربیت رسمی یا غیر رسمی؟
  • تفاوت‌های تربیت رسمی و غیر رسمی
  • اثرگذاری تربیتی با شناخت تفاوت‌های انواع تربیت

چکیده انواع تربیت:

  • تربیت فرزند یکی از موضوعات جدّی زندگی انسان است. انواع تربیت عبارتند از: تربیت رسمی و غیر رسمی.

  • تربیت رسمی تربیت‌های کلاسیک نظام تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) به همراه آموزش‌های مستقیم است.

  • در تربیت غیر رسمی والدین خود را به عنوان الگو در معرض نگاه فرزندان قرار می‌دهند، و آن‌ها از رفتار، اخلاق و گفتار والدین به طور غیر مستقیم و ناخودآگاه یاد می‌گیرند.

  • آموزش‌های غیر رسمی بُرد و عمق بیشتری دارد.

  • در مسیر تربیت فرزندان باید از آموزش رسمی و غیر رسمی به طور همزمان استفاده کرد.

  • تفاوت‌های تربیت رسمی و غیر رسمی عبارتند از:
    1. محدوده و گستره
    2. عامل تربیت
    3. تفهیمی یا تعاملی بودن
    4. اختیاری یا اجباری بودن
    5. محوریّت مربی یا متربی
    6. کشف یا حفظ کردن
    7. ملاک بودن یادگیری
    8. عامل ایجاد رغبت و انگیزه
    9. بیرونی یا درونی بودن انگیزه
    10. اجبار یا اختیار
    11. روش مستقیم یا الگویی
    12. محوریت علاقه‌های مربی یا متربی
    13. القاء کنندگی مربی یا خلاقیت او
    14. سیر کردن یا ایجاد تشنگی
    15. پرورش یا پروراندن
    16. به دنبال خود کشیدن یا آگاهی‌بخشی

  • شناخت تفاوت‌های تربیت رسمی و غیر رسمی سبب شناخت نقش خانواده، محیط، دوستان و همسالان در تربیت فرزندان است.

انواع تربیت

تربیت به دو شکل ممکن است. یک نوع تربیت رسمی و کلاسیک است و یک نوع تربیت غیر رسمی است.

۱. تربیت رسمی

تربیت رسمی معمولاً به آن تربیت‌های کلاسیکی می‌گویند که در نظام تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش است. معلّم سر کلاس نکاتی را بیان می‌کند، درسی را می‌دهد، آموزش‌های مستقیمی را ارائه می‌دهد.

در محیط خانه هم گاهی اوقات ما آموزش‌های رسمی برای فرزندان خود داریم. گاهی ما پدر و مادرها وقتی می‌خواهیم بچّه‌ها را به مهمانی ببریم قبل از آن مدام توصیه می‌کنیم که به فلان جا رفتیم حتماً اوّل سلام کن و مؤدّب بنشین، بدون اجازه به چیزی دست نزن. این‌ها شکل‌هایی از تربیت رسمی و کلاسیک و آموزش‌های مستقیم است.

۲. تربیت غیررسمی

یک نوع تربیت هم تربیت غیر رسمی است. ما در تربیت غیر رسمی فرزندان خود را تحت آموزش‌های مستقیم قرار نمی‌دهیم بلکه به عنوان الگو خود را در معرض نگاه فرزندان قرار می‌دهیم، آن‌ها از رفتارهای ما، منش ما، خلق و خوی ما، کلام ما به طور غیر مستقیم و ناخودآگاه چیزهایی را یاد می‌گیرند و آموزش می‌گیرند. به این شکل از آموزش‌ها، آموزش‌های غیر رسمی می‌گویند.

ممکن است بچّه‌ها پای تلویزیون نشسته باشند، فیلمی را نگاه می‌کنند، سریالی را تماشا می‌کنند، به کارتنی توجّه می‌کنند، از آن شخصیّت‌های سریال‌ها، داستان‌ها، کارتن‌ها دارند الگو می‌گیرند، این الگوگیری آموزش‌های غیر رسمی محسوب می‌شود. امّا سؤالی که این‌جا به وجود می‌آید این است اوّلاً کدام یک از این‌ها نقش مهم‌تر و بسزاتری را در تربیت ایفا می‌کند؟

خیلی از کارشناسان حوزۀ تعلیم و تربیت -خصوصاً در حوزۀ تربیت- معتقد هستند آموزش‌های غیر رسمی بُرد و عمق بیشتری دارد و شاید عمدۀ ویژگی‌های رفتاری، ویژگی‌های کلامی، خلق و خوی فرزندان ما نشأت گرفته از آن آموزش‌های غیر رسمی و الگویی است و لذا حتّی بیان می‌کنند که آموزش‌های رسمی هم به آموزش‌های غیر رسمی گره خورده است. یعنی بچّه‌ها گاهی اوقات حتّی آن آموخته‌های رسمی خود را هم با آموخته‌های غیر رسمی آمیخته می‌کنند و در رفتار و کلام خود تجلّی می‌دهند. لذا ضرورت دارد که ما به هر دو آموزش توجّه کنیم، ولی قطعاً آموزش‌های غیر رسمی می‌تواند اولویّتی داشته باشد.

کدامیک از انواع تربیت ؟ تربیت رسمی یا غیر رسمی؟

امّا نکتۀ دیگری که این‌جا مطرح است این‌که آیا ما باید یکی از این دو را فدای دیگری بکنیم؟ یعنی بگوییم حالا چون آموزش غیر رسمی مهم است، ما دیگر آموزش‌های رسمی را برای فرزند خود نداشته باشیم یا در تربیت غیر رسمی و رسمی یکی را باید انتخاب کنیم. مثلاً بگوییم تربیت‌های رسمی را کنار بگذاریم؟

می‌گوییم نخیر، هر دو این‌ها مکمل هستند و ما در مسیر تربیت فرزندان باید حتماً هم از آموزش رسمی و هم آموزش غیر رسمی و هم تربیت رسمی و هم تربیت غیر رسمی استفاده کنیم تا إن‌شاء‌الله بتوانیم این‌ها را خوب کنار همدیگر قرار بدهیم و نتیجۀ بهتری را بگیریم.

تفاوت‌های تربیت رسمی و غیر رسمی

نکتۀ سومی که باید بیان کرد این‌که چه تفاوت‌هایی بین این دو آموزش و بین این دو تربیت وجود دارد. إن‌شاء‌الله به ترتیب شروع می‌کنم و تفاوت‌های بین تربیت رسمی و تربیت غیر رسمی را برای شما بیان خواهم کرد.

1ـ  محدوده و گستره

اشاره کردیم که انواع تربیت (رسمی و غیر رسمی) یک تفاوت‌هایی با همدیگر دارند. تربیت رسمی محدود به کلاس درس است، محدود به یک محیط خاص آموزشی و تربیتی است، ولی تربیت غیر رسمی این‌طور نیست، محدودیتی ندارد. یعنی فرزند ما از صبح که بلند می‌شود تحت تربیت غیر رسمی قرار دارد تا شب که می‌خوابد. یعنی مادر خود را می‌بیند، پدر خود را می‌بیند، با هم بازی خود بازی می‌کند، پای تلویزیون نشسته است، در کوچه و بازار و خرید که می‌رود تمام این دریافت‌هایی که از طریق دریچۀ چشم خود دارد، از طریق دریچۀ گوش خود دارد، روی او اثر تربیتی خود را می‌گذارد.

اگر ما بخواهیم گسترۀ تربیت را معرّفی کنیم، می‌گوییم گسترۀ تربیت‌های غیر رسمی خیلی وسیع‌تر از تربیت‌های رسمی است. حالا به عنوان نمونه من یک آماری را محضر شما تقدیم می‌کنم. مثلاً یک کودکی که متولّد می‌شود، تا سن هفت سالگی اگر میانگین روزی 12 ساعت بیدار باشد، در این دوران قبل از مدرسه بیش از 31600 ساعت فقط دارد مادر خود را می‌بیند یعنی در معرض یک آموزش غیر رسمی، یک تربیت غیر رسمی قرار دارد.

حالا به آمار دوم دقّت بفرمایید. اگر یک دانش‌آموزی از اوّل ابتدایی تا پایۀ دوازدهم مدرسه برود، کمتر از 10 هزار ساعت سر کلاس درس حضور دارد. حالا شما همین را با هم مقایسه کنید، ببینید که بچّه‌ها چقدر در معرض تربیت‌های غیر رسمی قرار دارند و چقدر این نکته مهم است که ما به آن توجّه کنیم.

2ـ  عامل تربیت

امّا نکتۀ دوم این است کمّ و کیف تربیت غیر رسمی توسّط خود فرد یا خانواده یا محیط شکل می‌گیرد. یعنی کمیّت و مدل آن در اختیار خود ما است. اگر یک پدر و مادری رفتارهای خوب داشته باشد، فرزندان خود را در مکان‌های خوب آمد و شد کنند، قطعاً در تربیت او به همین گستره تربیت صحیحی شکل می‌گیرد؛ امّا کمّ و کیف تربیت رسمی توسّط یک نظام آموزشی شکل می‌گیرد. مثلاً در یک مدرسه‌ای ما باید ببینیم این مربّی، این معلّم، این مدیر، این معاون، این مربّی پرورشی برای تربیت رسمی چقدر برنامه‌ریزی کرده است. پس در مدل اوّل قطعاً باز گسترۀ تربیت وسیع‌تر خواهد بود.

3ـ تفهیمی یا تعاملی بودن

نکتۀ سوم این است در تربیت رسمی معمولاً فردی که می‌خواهد تربیت شود یک مربّی دارد یعنی مرّبی به او آموزش می‌دهد. یعنی تربیت دو سویه نیست، تک سویه است و تعاملی هم نیست بلکه به نوعی تفهیمی است، یک نفر آن آموزش‌های خاص را به فرزند می‌دهد، ولی در تربیت غیر رسمی این‌طور نیست، تعاملی است. یعنی بین فرزند و خانواده، بین فرزند و دوستان، بین فرزند و محیط اجتماعی یک تعامل دو سویه‌ای دارد شکل می‌گیرد. پس این‌جا هم نشان می‌دهد انسان باز در تعاملات بیشتر یاد می‌گیرد، بیشتر آموزش می‌بیند، بیشتر اثر می‌پذیرد.

4ـ اختیاری یا اجباری بودن

نکتۀ چهارم در تربیت‌های غیر رسمی کار داوطلبانه است یعنی بچّه‌ از صبح بلند می‌شود، بازی می‌کند، با پدر و مادر خود است و رفت و آمد می‌کند و آن تربیت‌پذیری را هم در خود شکل می‌دهد و چه خواسته و چه ناخواسته دارد تربیت‌هایی را می‌پذیرد. امّا در تربیت‌های رسمی معمولاً اختیاری نیست، پشت آن یک اجباری نهفته است که بنشیند، ما به او یک مطالبی را دیکته کنیم، یک نکاتی را بگوییم، برای او باز یک رفتاری را دیکته کنیم و ممکن است یک مقاومت‌هایی شکل بگیرد و به راحتی رفتار را از ما نپذیرد. این بخشی از تفاوت‌ها بود که عرض کردیم، البتّه تفاوت‌ها ادامه دارد که إن‌شاء‌الله باقی آن را هم محضر شما تقدیم خواهم کرد.

5ـ محوریّت مربی یا متربی

امّا نکتۀ پنجم در تفاوت بین انواع تربیت این‌که معمولاً در تربیت رسمی محوریّت با مربّی است، چون او آموزش می‌دهد و رسمی کار می‌کند، ولی در تربیت غیر رسمی محوریّت با متربّی است، فرزندان ما هستند، دانش‌آموزان هستند، لذا نقش آن‌ها مهم است، آن‌ها به صورت آزادانه در محیط حرکت می‌کنند و رفتارهای ما را آموزش می‌بینند و یاد می‌گیرند، در وجود خود نهادینه می‌کنند.

6ـ کشف یا حفظ کردن

یکی دیگر از تفاوت‌هایی که در تربیت غیر رسمی وجود دارد معمولاً محوریّت بر اساس کشف است. یعنی خود او حرکت می‌کند و رفتارها را از دیگران، پدر و مادر، دوست، آشنا، رسانه، شخصیّت‌های کارتنی، شخصیّت‌هایی که در سریال‌ها هستند، یاد می‌گیرد، امّا قطعاً در نظام تربیت رسمی محوریّت با محفوظات است. یعنی ما باید یک چیزهایی را به او بگوییم، او یاد بگیرد، حفظ کند.

حالا این که بعداً به کار ببندد یا نبندد، آن دیگر معلوم نیست، نمی‌شود پشت بند آن یک ضریب بالایی قرار داد که بگوییم بچّه‌ها وقتی در آموزش رسمی قرار می‌گیرند، حتماً هر چیزی که ما می‌گوییم آن‌ها عمل می‌کنند. ولی این را بدانیم در نظام آموزش‌های غیر رسمی ضریب یادگیری بالاتر است، بچّه‌ها بیشتر رفتارهای دیگران را یاد می‌گیرند، بیشتر کلام دیگران را یاد می‌گیرند و خود ما پدر و مادرها هم به صورت عینی حتماً در زندگی‌ و در تربیت فرزندان خود این را تجربه کردیم.

7ـ ملاک بودن یادگیری در انواع تربیت

یکی دیگر از نکات در تربیت غیر رسمی این است که کسب توانایی‌ها بر اساس ظرفیت‌ها و توانایی خود فرد است. یعنی هر چه توانایی، استعداد او، هوش او بالاتر باشد در محیط هم بیشتر یاد می‌گیرد، بیشتر آموزش می‌بیند، بیشتر تربیت‌پذیری را در رفتار خود تجلّی می‌دهد، ولی شما در نظام‌های رسمی می‌بینید که معمولاً کسب نمره مهم است، حالا این نمره می‌خواهد با تقلّب کسب شود، می‌خواهد با حفظ کردن کسب شود، ولی به این معنا نیست که او حتماً همه چیز را یاد گرفته است و در رفتار او تجلّی پیدا کرده است.

ممکن است شما یک دختر دبیرستانی که امسال کنکور داده را ببینید درس دین و زندگی خود را با ضریب صد درصد زده است یعنی او معارف دینی را کامل در کنکور پاسخ داده است و همۀ امتیاز را هم به صورت کامل گرفته است، ولی وقتی به خود نگاه می‌کنید، می‌بینید در ظواهر او اصلاً ظواهر دینی نیست، مثلاً موهای خود را بیرون می‌گذارد، ناخن کاشته است، کارهای دیگر انجام می‌دهد. می‌بینیم که زیاد از آن محفوظات خود نتوانسته در رفتارها تجلّی بدهد، او فقط برای نمره گرفتن حفظ کرده است. ولی در تربیت میدانی این نیست، اگر الگوهای مناسب داشت، اگر الگوهای مناسب، رفتارهای مناسبی را در معرض نگاه او در دوران کودکی قرار می‌دادند قطعاً شما می‌دیدید که رفتار او، سکنات او، کلام و منش او، آن رعایت‌ها بر اساس موازین تربیتی بود.

8ـ عامل ایجاد رغبت و انگیزه

در تفاوت بین انواع تربیت یکی از ویژگی‌هایی که در تربیت‌های غیر رسمی وجود دارد این است که انگیزه و رغبت به صورت اتوماتیک و خودکار در فرد ایجاد می‌شود. مثلاً شما یک فرزندی را ببینید از صبح در محیط خانه حرکت می‌کند، نشاط دارد، بازی می‌کند، سراغ مادر، پدر، همسالان می‌رود، بازی در کوچه انجام می‌دهد. بالاخره خود او به صورت خود خواسته، بدون اعمال زور و اجبار، رغبت نشان می‌دهد.

امّا در تربیت‌های رسمی، گاهی اوقات بایستی دیگران رغبت و انگیزه را ایجاد کنند، مثلاً با پاداش دادن، جایزه دادن، تشویق کردن انگیزه ایجاد کنند. لذا این تفاوت ایجاد می‌شود، آن‌جا در محیط رسمی حس می‌شود بچّه‌ها انگیزه‌های لازم را برای حضور در محیط‌های رسمی ندارند. حقیقتاً هم همین‌طور است، یک مقداری سخت است.

مثلاً شما ببینید در یک مهمانی به شما بگویند شما فقط این‌جا بنشینید و به حرف‌ها گوش بدهید. چقدر برای این کار رغبت دارید؟ در یک مهمانی بگویند شما فرصت تعامل دارید، فرصت گفتگو دارید، با هر کس که می‌خواهید بنشینید و صحبت کنید، اجازۀ این کار را دارید. قطعاً در مدل دوم رغبت و انگیزه نسبت به مدل اوّل بیشتر است.

در تربیت‌های رسمی هم همین‌طور است. انگیزه و رغبت یک مقداری پایین‌تر است، ولی در تربیت‌های غیر رسمی و محیطی، می‌بینیم بچّه‌ها انگیزۀ وافری دارند. مدل آن را شاید در خود مدرسه هم بشود دید، مثلاً وقتی می‌خواهیم بچّه‌ها را سر کلاس بفرستیم، یک مقداری برای آن‌ها سخت است. ولی همین که زنگ تفریح می‌شود شما می‌بینید با نشاط هستند، گویی از کلاس رهایی پیدا می‌کنند و به سمت محیط آزاد حرکت می‌کنند. ببینید این‌ها تفاوت‌های تربیت رسمی و غیر رسمی است.

9ـ بیرونی یا درونی بودن انگیزه

یکی دیگر از تفاوت‌هایی که بین انواع تربیت وجود دارد این است که در آموزش‌ها و تربیت‌های رسمی، انگیزه باید بیشتر از بیرون ایجاد شود. یعنی چه؟ یعنی معلّم باید گاهی اوقات اخم کند، لبخند بزند، پاداش بدهد، تنبیه کند، تشویق داشته باشد، امر و نهی انجام دهد تا بتواند فرد را در محیط آموزشی و تربیتی نگه دارد. ولی شما در تربیت‌های غیر رسمی می‌بینید انگیزه، انگیزۀ درونی است.

یعنی وقتی یک دانش‌آموزی قرار است به اردو برود می‌بینید حتّی شب هم نمی‌تواند بخوابد. صبح با انگیزۀ بیشتری حرکت می‌کند به سمت مدرسه‌ای که می‌خواهد او را به اردو ببرد. این‌ها انگیزه‌های درونی است، در تربیت غیر رسمی انگیزۀ درونی بیشتر است. لذا ما باید به این تفاوت‌ها توجّه کنیم. لذا من همیشه می‌گویم اگر ما والدین، مربیان، قدر تربیت غیر رسمی، نقش الگویی، نقش محیطی را بدانیم، بیشترین سرمایه‌گذاری فکری و رفتاری و عملی خود را معطوف به آن بخش می‌کنیم.

امیدوار هستم إن‌شاء‌الله به روزی برسیم که بتوانیم تربیت رسمی را محدودتر کنیم ـ البتّه جذّابیّت‌های آن را هم بیشتر کنیم ـ ولی سرمایه‌گذاری اصلی خود را روی تربیت‌های غیر رسمی بیاوریم. قطعاً تربیت غیر رسمی ارزش‌گذاری بیشتری دارد و باید سرمایه‌گذاری بیشتری روی آن انجام شود.

10ـ اجبار یا اختیار در انواع تربیت

امّا یکی دیگر از تفاوت‌ها این است که در تربیت غیر رسمی، رها کردن، شرط اصلی است، ولی رها سازی آگاهانه مدّ نظر است. ما معمولاً در محیط‌هایی مثل منزل، بچّه‌ها را به محدودیّت‌ها وا نمی‌داریم. مثلاً نمی‌گوییم تو باید از ساعت 9 تا 10 روی این صندلی بنشینی و هر چه من می‌گویم گوش بدهی. نه، این فرزند در محیط خانه آزادانه حرکت می‌کند، بازی می‌کند، فعّالیّت می‌کند. هر چه ما بتوانیم محیط را با پارامترها و شاخصه‌های خوب تربیتی به نوعی تطبیق بدهیم، تربیت بیشتر و بهتری را از خروجی آن دریافت خواهیم کرد.

امّا در نظام تربیت رسمی، دیگر تربیت به معنای آزادانه رها کردن نیست. همۀ تلاش این است که متأسّفانه بچّه‌ها را رام کنیم. یعنی چیزی شوند که ما می‌گوییم. طوری رفتار کنند که ما می‌خواهیم، جایی بنشینند که ما از آن‌ها درخواست کرده‌ایم. یعنی دائم داریم به آن‌ها دیکته می‌کنیم و دانش‌آموز خوب هم دانش‌آموزی است که به دیکته کردن‌های ما، به نکاتی که ما گفتیم به نوعی پاسخ مثبت بدهد. اگر ندهد او را دانش‌آموز بی‌نظم خطاب می‌کنیم، دانش آموز خارج از چهارچوبی مطرح می‌کنیم. پس این تفاوت وجود دارد. بنابراین، محیط رسمی یک محیط سخت‌گیرانه‌ای می‌شود که با یک اجباری برای فرزندان و دانش‌آموزان همراه است.

11ـ  روش مستقیم یا الگویی

یکی دیگر از ویژگی‌هایی که در روش تربیتی رسمی دارند، این است که روش مستقیم است، آموزش‌ها مستقیم داده می‌شود. مثلاً بچّه‌ها دروغ نگویید، بچّه‌ها دروغ‌گویی بد است، بچّه‌ها راستگویی خوب است، بچّه‌ها دوستان خود را نباید اذیّت نکنید، بچّه‌ها نباید بدون اجازه وسایل دوستان خود را بردارید.

ولی در تربیت‌های غیر رسمی، نقش الگویی است. پدر، مادر، دوستان راست می‌گویند، فرزند راست‌گو می‌شود. مراقب هستند که دیگران را آزار ندهند بچّه‌ها الگو می‌گیرند و دیگران را آزار نمی‌دهند. به وسایل دیگران بی‌اجازه دست نمی‌زنند بچّه‌ها الگو می‌گیرند، فرزندان الگو می‌گیرند، و از وسایل دیگران بدون اجازه برنمی‌دارند.

لذا در آموزش‌های غیر رسمی و تربیت غیر رسمی، معمولاً روش غیر مستقیم است. یعنی بدون این‌که ما اشارۀ مستقیم کنیم، بر جمله‌ای تکیه داشته باشیم، امر و نهی داشته باشیم؛ از او می‌خواهیم که از رفتار ما به صورت ناخودآگاه و غیر مستقیم الگو بگیرد.

12ـ محوریت علاقه‌های مربی یا متربی

امّا یکی دیگر از تفاوت‌هایی که بین انواع تربیت وجود دارد، در تربیت‌های غیر رسمی، معمولاً تربیت از آن‌جایی شروع می‌شود که متربّی دوست دارد. یعنی صبح فرزند ما بیدار می‌شود، اتّفاقاً سراغ کاری می‌رود که خود او دوست دارد. ولی ما باید دقّت کنیم که دوست داشته‌های بچّه‌ها را یک جهت صحیح تربیتی بدهیم. مثلاً چه کاری انجام بدهیم؟ دوست دارد با اسباب بازی خود بازی کند، ما یک اسباب بازی مناسب در اختیار او قرار بدهیم، اسباب بازی که می‌تواند به رشد فکری او، به رشد تربیتی او کمک کند.

در نظام آموزش‌های غیر رسمی، وقتی گفتیم این اتّفاق بیفتد، ناخودآگاه بچّه‌ها با دوست داشتن‌های خود رشد پیدا می‌کنند. امّا در آموزش‌های رسمی، تربیت از جایی شروع می‌شود که مربّی می‌خواهد. مثلاً خیلی مواقع شما کلاس‌های درس را ببینید، یا مادری که می‌خواهد به فرزند خود نکتۀ رفتاری و تربیتی را دیکته کند. معمولاً چیزی را به بچّه‌ها می‌گوییم که دوست داریم، فکر می‌کنیم باید بگوییم. توجّه نداریم که آیا او دوست دارد این را بشنود؟ آیا دوست دارد الآن این کلام را در ما ببیند یا خیر؟

پس ببینید در تربیت‌های غیر رسمی، از آن‌جایی شروع می‌شود که متربّی دوست دارد و به جایی ختم می‌شود که مربّی می‌خواهد. امّا در تربیت‌های رسمی، نه، از آن‌جایی شروع می‌شود که مربّی می‌خواهد، معلوم نیست به کجا ختم می‌شود. این هم یکی دیگر از تفاوت‌ها شد. در قسمت‌های قبلی به تفاوت‌های تربیت رسمی و غیر رسمی اشاره کردیم و گفتیم این مقوله مقولۀ بسیار مهم و ارزشمندی است. با شناخت این مسئله ما می‌توانیم رویکردهای تربیتی را سودهی و جهت‌دهی کنیم که از کدام سو و کدام جهت برای تربیت فرزندان خود حرکت کنیم.

13ـ القاء کنندگی مربی یا خلاقیت او

یکی دیگر از تفاوت‌هایی که بین تربیت رسمی و تربیت غیر رسمی وجود دارد این است که در تربیت رسمی، مربّی القاء کننده است. یعنی دائم می‌خواهد یک جملاتی را تکرار کند، بگوید که در آن نوآموز، آن دانش‌آموز، آن فرزند، باور ایجاد شود. امّا در تربیت غیر رسمی نه، مربّی باید خلّاق باشد، مُبدِع باشد تا دانش‌آموز، فرزند، نوآموز به سمت او جذب شود، رفتارهای او را ببیند، حرکات او (مربّی) مورد توجّه قرار بگیرد، از رفتارهای او (مربّی) الگو بگیرد. پس می‌بینیم که این ابداع، این خلّاقیّت، در روش‌های غیر رسمی باید وجود داشته باشد تا بتواند نقش خود را به خوبی در مسیر تربیت ایفا کند.

14ـ  سیر کردن یا ایجاد تشنگی

یکی دیگر از ویژگی‌ها و تفاوت‌هایی که باید بیان کنیم این است که در تربیت غیر رسمی، معمولاً هدف تربیت، تشنه کردن است. ولی در تربیت‌های رسمی معمولاً هدف تربیت سیر کردن است. دیده‌اید گاهی اوقات بچّه‌ها دیگر خسته می‌شوند. وقتی برف می‌بارد، باران می‌بارد، آلودگی هوا ایجاد می‌شود، مدرسه تعطیل می‌شود، ما می‌بینیم بچّه‌ها خیلی خوشحال می‌شوند. گویی آن‌ها را اغناء کرده‌اید، سیر کرده‌اید.

ولی در مورد بازی که یکی از عوامل تربیت محیطی است ببینید، آیا هیچ وقت بچّه‌ها از بازی سیر می‌شوند؟ نه. گویی همیشه نسبت به بازی تشنه هستند، نسبت به بودن با همسالان خود تشنه هستند، نسبت به فعّالیّت‌های آزادانه تشنگی دارند. پس می‌بینیم در تربیت رسمی چه اتّفاقی می‌افتد، در تربیت غیر رسمی چه اتّفاقی می‌افتد. برای همین است که تأثیر تربیت غیر رسمی بسیار بالاتر از تربیت‌های رسمی است.

15ـ پرورش یا پروراندن در انواع تربیت

یکی دیگر از نکات این است که هدف از تربیت غیر رسمی پروراندن است. هدف از تربیت رسمی این است که شخص را پرورش بدهیم. ولی در تربیت غیر رسمی ما آن نوآموز، آن فرزند را می‌پرورانیم. فرق این موارد در چیست؟ یک موقع این‌طور است که ما دائم به بچّه غذا می‌خورانیم، ولو به اجبار باشد. او را در آغوش می‌گیریم، به زور قاشق را در دهان او می‌گذاریم که غذا را بخورد تا رشد کند. پرورش پیدا کند. ولی یک موقع نه، ما بستری را فراهم می‌کنیم که این دانش‌آموز، این نوآموز، خودش پرورش پیدا کند، رشد و نمو پیدا کند، استعداد او شکوفا شود. یعنی پشت این کار هیچ زور و اجباری نخواهد بود.

16ـ به دنبال خود کشیدن یا آگاهی‌بخشی

یکی دیگر از تفاوت‌هایی که در انواع تربیت وجود دارد این است که در تربیت رسمی، ما گویی فرد را بُکسِل می‌کنیم، به دنبال خود می‌کشانیم. یعنی در اصل بردن است. ولی در تربیت غیر رسمی این‌طور نیست، به معنای رفتن است. به تعبیر بنده او را آگاه می‌کنیم که خود او حرکت کند و برود. این‌ها با هم تفاوت دارد. دلیل آن هم نکاتی است که عرض کردیم.

چرا بچّه‌ها در تربیت‌های غیر رسمی حرکت می‌کنند و می‌روند؟ چون لذّت می‌برند، چون از آن محیط حظ می‌برند، انگیزه دارند. ولی در تربیت‌های رسمی نه، دائم باید او را بُکسل کنیم، بکشانیم، هُل بدهیم. همین که دست خود را برمی‌داریم و اجبار را از بین می‌بریم می‌بینیم او می‌ایستد، دیگر حرکتی نمی‌کند، جلو نمی‌رود و نتوانسته در آن مسیری که باید حرکت کند. بلکه می‌ایستد، متوقّف می‌شود. ما دوباره با یک امر و نهی، با یک تهدید، با یک تشویق، چند گام او را هل می‌دهیم جلو برود.

البتّه من این را عرض کنم، در تربیت‌های غیر رسمی گاهی حتّی باید فرد را متوقّف کنید که این‌قدر تند حرکت نکند. لذا ما باید بدانیم تربیت‌های رسمی می‌تواند تأثیرات به سزا و ارزشمندی را در بخشی از تربیت داشته باشد. ولی گسترۀ اثرگذاری تربیت غیر رسمی خیلی بیشتر است، باید جدّی‌تر به بحث تربیت‌های غیر رسمی یا تربیت‌های غیر مستقیم نگاه کنیم.

اثرگذاری تربیتی با شناخت تفاوت‌های انواع تربیت

تفاوت‌های تربیت رسمی و غیر رسمی را برای شما بیان می‌کردیم، به تعدادی از این تفاوت‌ها اشاره کردیم و خوب است که ما بتوانیم به خوبی این تفاوت‌ها را بشناسیم، چون در رویکرد ما، در تربیت فرزندان ما اثر می‌گذارد.

یک نمونۀ آن را می‌گویم تا ببینید چطور اثر می‌گذارد. گاهی اوقات همۀ دلبستگی و همۀ امید ما به تربیت این است که فرزند ما به مدرسه و مهدی، مهد قرآنی برود آن‌جا تربیت شود، ولی غافل از این‌که قدرت تربیتی محیط خانه بیشتر است و لذا اگر ما در محیط خانه به نکاتی توجّه کنیم، به رفتارهای خود و اطرافیان دقّت کنیم، بُرد تربیتی ما، آثار تربیتی ما بیشتر خواهد بود.

برای این‌که این مطلب برای شما بیشتر روشن شود باز می‌خواهم یک مقایسه‌ای بکنم. به طور میانگین فرزند شما وقتی به مدرسه می‌رود مثلاً در مقطع ابتدایی حدود 750 ساعت در سال مدرسه می‌رود، اگر سال 365 روز باشد، شما وقتی نگاه می‌کنید، می‌بینید میانگین حدود دو ساعت فرزند شما در اختیار یک سیستم تعلیم و تربیتی است نه فقط تربیتی، یعنی آن‌جا تعلیم هم صورت می‌گیرد.

گاهی اوقات ممکن است سهم تربیت خیلی اندک‌تر از دو ساعت هم باشد، ولی همین فرزند در طول روز به طور میانگین ممکن است 10، 12 ساعت بیدار در اختیار ما والدین باشد و لذا می‌بینیم ما چقدر می‌توانیم اثرگذاری تربیتی داشته باشیم و لذا اگر این تفاوت‌های تربیت رسمی و تربیت غیر رسمی را بشناسیم، پی می‌بریم که نقش خانواده، نقش محیط، نقش دوستان و همسالان چقدر در تربیت فرزندان ما مؤثّر است.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون

Cinque Terre

درس تربیت فرزند

این مقاله بخشی از درس‌های تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی می‌شود. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن