ارتباط کلامی والدین و فرزند
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
ارتباط کلامی یکی از راههای موثر در تربیت است. اهمیت ارتباط کلامی در تربیت و رشد فرزند از همان ابتدای دوران کودکی شروع میشود و والدین نباید از آن غافل شوند. یکی از راههای آشنایی کودکان با معارف اسلامی این است که والدین با زبان کودکانه فرزندان را با قرآن و روایات و داستانهای آموزنده آشنا کنند. در این مقاله ابتدا اهمیت ارتباط کلامی والدین با فرزند و راههای مناسب برای آن را بیان میکنیم سپس شیوه مناسب برای انس کودک با معارف اسلامی بررسی میشود. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- ارتباط کلامی با فرزند
- ارتباط عاطفی با ارتباط کلامی
- الفت دادن با معارف اسلامی به وسیله ارتباط کلامی
- بهرهگیری از کانالهای دیداری، شنیداری، گفتاری
- انس با قرآن و معارف دینی از دوران کودکی
- انس و الفت با محیطهای خوب
- انس و الفت با کلام نورانی اهل بیت (ع)
- ارتباط کلامی متناسب با ادراک فرزند
چکیده
- در دوران کودکی باید حتماً ارتباط کلامی بین والدین و فرزند شکل بگیرد که ارتباط عاطفی بخشی از آن است.
- انس و الفت با معارف اسلامی باید از دوران طفولیت و کودکی با گفتن برخی از کلمات و جملات شکل بگیرد.
- انس و الفت با کودکان از سه کانال دیداری، شنیداری و گفتاری صورت میگیرد. به عبارت دیگر دیدن رفتارهای خوب با کانال دیداری، شنیدن جملات و کلمات خوب از کانال شنیداری و گفتن کلمات و جملات خوب و زیبا با کانال گفتاری.
- انس با قرآن و معارف دینی از دوران کودکی به دو روش مستقیم و غیر مستقیم امکانپذیر است. بدان معنا که روش مستقیم شنیدن و تلاوت آیات قرآن و روش غیر مستقیم از طریق مشاهده جهان طبیعت صورت میگیرد.
- در دوران کودکی باید به جای اینکه مطالب را انتزاعی و ذهنی بیان کنیم، دریافت از طریق حس و تجربه را برای بچهها فراهم کنیم.
- در دوران رشد فرزندان باید یک انس و الفتی با محیطهای خوب (مسجد، حرم، حسینیه و …) برای آنها فراهم کنیم که انس و الفت کودکان با این محیطها، سبب هموار شدن مسیر تربیت آنها در آینده است.
- انس و الفت با کلمات نورانی اهل بیت (ع) و دعاهای مأثور را باید از دوران کودکی برای بچهها ایجاد کرد.
- در دوران کودکی و خصوصاً زیر نه سالگی باید تعامل قابل تصور و ملموس و قابل درک و فهم با کودکان داشت.
- درک و فهم کودکان امروزی نشانه رشد عقلی ویژه آنها نیست بلکه نشانه دریافت تجربیات جدید است.
ارتباط کلامی با فرزند
در دوران کودکی یکی از موضوعات بسیار مهم این است که ما بتوانیم با فرزند خود یک انس و الفتی داشته باشیم و اولین گام در این انس و الفت ارتباط عاطفی با فرزند است. یکی از راههای اصلی و با اهمیت ارتباط کلامی است که نباید نادیده گرفته شود. ارتباط کلامی والدین با فرزندان تأثیر فراوانی در روحیه کودک و تربیت او دارد. در این مقاله ارتباط کلامی با فرزند را از سه جهت مورد بررسی قرار میدهیم:
الف. ارتباط عاطفی با ارتباط کلامی
امّا آن چیزی که در این بخش میخواهیم تقدیم حضور شما بکنیم این است که در دوران کودکی باید حتماً یک ارتباط کلامی بین والد و فرزند شکل بگیرد. باید بین مادر و فرزند، بین پدر و فرزند شکل بگیرد و این ارتباط عاطفی یک بخشی از آن است. نیاز به ارتباط عاطفی باعث میشود این ارتباط کلامی اهمیت یابد.
ب. الفت دادن با معارف اسلامی به وسیله ارتباط کلامی
امّا یک بخشی از آن این است که ما فرزند خود را هم با برخی از معارف انس و الفت بدهیم. یعنی گوش بچهها باید از دوران طفولیت و کودکی از برخی از کلمات و جملات پر باشد. لذا ما در روایات هم داریم که تأکید میکنند فرزندان را با برخی از عبارات و کلمات مأنوس بکنید.
مثلاً در روایتی داریم که حضرت فرمودند: اگر اولین جملهای که فرزندان شما بر زبان جاری میکنند، کلمه لا اله الا الله باشد، شیطان در آنها نفوذ نمیکند.[1] یا در جای دیگری داریم وجود مبارک امام باقر (ع) فرمودند: وقتی فرزندان شما به سن سه سالگی رسیدند، به آنها بگویید که هفت بار بگویند: لا اله الا الله. به سن سه سال و هفت ماه و بیست روزگی که رسیدند، بگویید: هفت بار بگویند: محمد رسول الله به سن چهار سالگی که رسیدند، بگویید: هفت بار بگویند: صلی الله علی محمد و آله.[2] یعنی باید این انس و الفت فرزندان از آن دوران کودکی با کلمات نورانی باشد. حتماً باید فرزندان این کلمات نورانی را بشنوند و در حد توان خود بیان بکنند.
ما میبینیم از این جنس روایات وجود دارد که به ما توصیه میکنند در مسیر تربیت فرزندان، این انس و الفت، با این معارف، با این مفاهیم دینی شکل بگیرد.
1. بهرهگیری از کانالهای دیداری، شنیداری، گفتاری
خوب است به این نکته اشاره بکنم که معمولاً وقتی ما میخواهیم فرزندان خود را با یک موضوعی انس و الفت بدهیم، باید از سه کانال مهم آنها استفاده بکنیم. یکی کانال دیداری آنها است. یعنی گاهی اوقات باید برخی از رفتارهای خوب را ببینند تا خوب بشوند. یکی از کانالها، کانال شنیداری آنها است. آنها باید کلمات و جملات خوب را بشنوند تا خوب بشوند و سوم کانال گفتاری آنها است. یعنی باید برخی کلمات و جملات را بگویند تا با آن مأنوس بشوند.
ما در سیره عملی تربیتی اهل بیت (ع) هم همین را میبینیم که اتفاق میافتاد. مثلاً در یک جایی داریم که وقتی فرزندان بزرگوار وجود مبارک صدیقه طاهره حضرت زهرا (س) به مسجد میرفتند، پای صحبتهای پیامبر اکرم (ص) مینشستند؛ وقتی داخل خانه برمیگشتند، حضرت یک سکویی را آماده کرده بودند، آنها را بر روی آن سکو مینشاندند و از آنها درخواست میکردند آن چیزهایی را که پیامبر فرموده است، تکرار بکنند، بیان بکنند. البته این روایت مفصل است و ارتباط کلامی برای انس با معارف الهی را نیز نشان میدهد.
2. انس با قرآن و معارف دینی از دوران کودکی
بچهها باید انس و الفت با معارف دینی را از دوران کودکی داشته باشند. گاهی اوقات بچهها باید قرآن را بیان بکنند، تلاوت بکنند، بخوانند .یعنی اینقدر بشنوند که بر زبان آنها جاری بشود. به نوعی آن ملکه کلامی بچهها بشود. آیات قرآن، جملات نورانی الهی بر زبان آنها جاری و ساری بشود. اینها آن مصادیق انس و الفتی است که حتماً باید در دوران کودکی شکل بگیرد.
همانطور که گفته شد این انس و الفت با مفاهیم الهی، کلمات نورانی میتواند در وجود فرزندان ما به عنوان یک خمیر مایهای به آنها شکل بدهد و آنها را نورانی بکند و در مسیر تربیت قرار بدهد.
انس به روش غیرمستقیم
یکی دیگر از نکاتی که ما باید حتماً در این عرصه توجه بکنیم، این است که بچهها را به صورت غیر مستقیم، یعنی در یک فضای کاملاً طبیعی با شکرگزاری الهی در برابر نعمتهای خدا آشنا بکنیم. مثلاً ممکن است سر سفره نشستیم، غذایی میخوریم، شاید این فرزند ما هم هنوز دو سال هم ندارد ولی همین که پدر و مادر وقتی غذا را خوردند، شکرگزاری خدا را به جا بیاورند، اینها به تدریج در وجود فرزندان ما نهادنیه میشود، شکل میگیرد.
گاهی اوقات بیرون میرویم، مثلاً کوهی میرویم، جایی میرویم مثلاً مرتعی است، کشتزاری است، جنگلی است، همین که نعمتهای خدا وجود دارد؛ درختی است، گاهی اوقات انسان حیواناتی را میبیند، همین مواقع شکرگزاری بکنیم که خداوند چقدر نعمتهای خوبی را برای ما انسانها فراهم کرده است.
مثلاً میتوانیم از سایه این درخت استفاده بکنیم. میتوانیم از میوه این درخت تناول بکنیم. چقدر این چشمههای جاری و زیبا… اینها انسان را به یاد خداوند میاندازد. کنار دریا میرویم، عظمت الهی را یاد بکنیم. یعنی یک ارتباط کلامی غیر مستقیم برای آموزش مفاهیم معنوی داریم.
ممکن است بچهها با مفاهیم عمیق آن آشنا نشوند ولی همین که گوش آنها انس بگیرد، کانال ورودی آنها این مطالب را دریافت میکند، اینها را در گوشهای از ذهن بایگانی میکند، میبینیم در موقع خود چقدر اینها میتواند در مسیر تربیت فرزندان ما قابل استفاده باشد. مثلاً پدر از بیرون آمده است، میوهای خریده است، همین که اولاً از پدر تشکر بکنیم و همین اینکه این نعمت خدا است، خدا را شکر بکنیم که مثلاً خداوند متعال چه میوههای خوبی را برای ما آفریده است.
و وقتی اینها ملموس باشد، یعنی معمولاً ما میگوییم: در دوران کودکی باید به جای اینکه مطالب را ببریم انتزاعی و ذهنی بیان بکنیم، حسگری را برای بچهها فراهم بکنیم. اجازه بدهید، تجربه بکنند. یعنی این میوه را دارد تجربه میکند. این جوی آب را دارد تجربه میکند. دریا را دارد تجربه میکند، میبیند. یعنی عینیت آن را میبیند. فقط ما یک خط ارتباطی بین این نعمت و خدا به وسیله شکرگزاری برقرار میکنیم و این در وجود او شکل میگیرد.
همین نوع رفتار ما، بیان ما، کلمات ما فرزندان ما را هم شکرگزار خدا قرار میدهد. پس این هم یکی از نکاتی است که ما باید به آن توجه بکنیم. یعنی شکرگزاری نعمتها در کنار اینکه زبان و گوش و چشم فرزندان را با معارف الهی آشنا میکنیم.
3. انس و الفت با محیطهای خوب
یکی از نکاتی که من باید به عنوان نکته سوم اینجا بیان بکنم، این است که ما در این دورانی که فرزندان دارند رشد میکنند، فرزندان دارند بزرگ میشوند، دوران کودکی آنها است، باید یک انس و الفتی هم با محیطهای خوب برای آنها برقرار بکنیم. گاهی اوقات ممکن است در همین سنین کودکی انس و الفت با مساجد را برای بچهها برقرار بکنیم. آنها را وارد محیطهای امامزادگان ببریم، در محیطهایی که نورانیت و معنویت دارد. گاهی اوقات حتی ممکن است دست این فرزند را بگیریم در یک حسینیهای ببریم، حسنیهای ببریم، فاطمیهای ببریم، فرزندان خود را در این محیطها قرار بدهیم.
وقتی این بچهها از دوران کودکی با این محیطها مأنوس میشوند و انس میگیرند، در آینده برای ما در مسیر تربیت آنها خیلی قابل استفاده است. به نوعی ما با این کارها داریم زیر ساخت را آماده میکنیم که بعداً وقتی گفتیم: خدا، بعداً وقتی گفتیم: نماز، بعداً وقتی گفتیم: حجاب، بعداً وقتی گفتیم: پرهیز از رذایل اخلاقی، بعداً اگر گفتیم: به سمت فضایل اخلاقی سوق پیدا بکن، میبینیم او هم به خوبی حرکت میکند و در این مسیر میرود و اثرات آن را هم ما به خوبی میتوانیم ببینیم. این هم نکته سوم در آن انس و الفتهایی که ما باید به آن توجه بکنیم.
4. انس و الفت با کلام نورانی اهل بیت (ع)
نکته چهارم این است که گاهی اوقات باید یک انس و الفتی از همین دوران کودکی برای بچهها با کلمات نورانی اهل بیت ایجاد کرد. گاهی اوقات با ادعیه، دعاهای مأثور باید بچهها را انس و الفت بدهیم. اشکال ندارد فرزند ما دارد بازی میکند ولی مادر هم دارد دعای توسل میخواند. ممکن است فرزند ما دارد یک جایی حتی استراحتی میکند، نه اینکه لزوماً خوابیده باشد ولی میبیند مادر دارد دعای ندبه میخواند.
اینها در فرزندان ما انس و الفت ایجاد میکند و همان تعبیر بنده است که داریم زیر ساخت را فراهم میکنیم. بعداً به خوبی این بچه ظرفیت پذیرش معارف الهی را پیدا میکند، چون در این زمان ما این را به خوبی به او انتقال دادیم.
امیدوار هستم بتوانیم این انس و الفتهای چهارگانهای را که بنده در این بخش بیان کردم در بچهها شکل بدهیم، ایجاد بکنیم، پرورش بدهیم که إنشاءالله در زمینه تربیت هم راه هموارتر بشود و تربیتپذیری بهتر بشود.
ج. ارتباط کلامی متناسب با ادراک فرزند
همانطور که بیان شد در دوران کودکی ما باید زمینه یک سری از انس و الفتها را برای فرزندان خود فراهم بکنیم؛ یکی از آنها در بخش انس و الفت عاطفی بود، که صحبت شد. یک بخش در انس و الفت با معارف بود که چهار نکته بیان شد. امّا یک نکته پایانی هم باقی میماند که در این بخش میخواهم محضر شما تقدیم بکنم و آن این است که ما باید مراقب هم باشیم که بیش از درک فرزندان با آنها صحبت نکنیم. ممکن است خود این هم یک سری آسیبهایی را وارد بکند.
1. تعامل قابل تصور و ملموس
ارتباط کلامی باید ساده، روان و به زبان خود کودک باشد. مثلاً نباید خیلی با بچهها در دوران کودکی خصوصاً زیر نُه سالگی درباره مسائلی که ماورایی است، صحبت کرد. چون هنوز به تفکرات انتزاعی نرسیدهاند. مثلاً در مورد بهشت، جهنم، شیطان، فرشتهها نباید خیلی در مورد اینها صحبت کرد. چون ممکن است ذهن آنها در این زمان یاری درک و فهم این موضوعات را نداشته باشد، ذهن آنها کشش لازم را برای فهم این مطالب نداشته باشد و لذا ما باید خیلی مواقع -اگر درباره موضوعات هم صحبت میکنیم- خیلی گذرا صحبت بکنیم.
مثلاً ممکن است من ماجرای یک شخصی که آدم خیلی خوب بوده است و شهید شده است و به بهشت رفته است را بگویم، ممکن است ده دقیقه درباره شخصیت و کارهای خوبی که او انجام داده است، صحبت میکنم ولی همین که با آن انتها میرسم که او شهید شد و بهشت رفت، چند ثانیه آن را تمام میکنم. فقط اجازه میدهم او بشنود، گوش او مأنوس بشود ولی خیلی ورود به آن موضوع پیدا نمیکنم که برای او سؤالاتی پیش بیاید، بخواهد از آن موضوعات از ما بپرسد و ما هم نتوانیم پاسخ درست را بدهیم که برای او قابل فهم باشد.
چون یک موقع ممکن است ما پاسخ درستی میدهیم ولی ممکن است این کودک متناسب با سن خود این را متوجه نشود. نباید خیلی درباره موجوداتی که ماورایی هستند یا جاهایی که ماورایی هستند در دوران قبل از شکلگیری تفکرات انتزاعی -که عرض کردم تقریباً زیر سن نه سال یا هشت سالگی بچهها است- صحبت کرد. بیشتر سعی بکنیم صحبتهایی را که میخواهیم برای بچهها داشته باشیم برای آنها قابل لمس باشد.
مثلاً وقتی ما میگوییم: یک آدم خوبِ مهربان، این آدم خوبِ مهربان را میتواند تصور بکند، چون دیده است، عینیت آن را دیده است یا مثلاً اگر میگوییم: یک آدمی بد اخلاق است و این بد اخلاقی چیز خوبی نیست، او این را دیده است، میتواند درک بکند و میفهمد که ما هم داریم چه میگوییم. خیلی خوب است درباره این موضوعات با بچهها در سنین مختلف صحبت کرد و ارتباط کلامی مناسب سن آنها داشت.
2. تعامل قابل درک و فهم
یکی از موضوعاتی که در تربیت دوران کودکی بچهها باید مورد توجه ما قرار بگیرد، آن میزانِ درک و فهم اینها از موضوعاتی است که میخواهیم به آنها ارائه بدهیم، موضوعاتی که میخواهیم به آنها انتقال بدهیم. نباید بچهها را دست کم گرفت، از آن طرف هم نباید بچهها را خیلی دست بالا گرفت.
مثلاً برخی والدین مطرح میکنند که بچهها در این دوره و زمان خیلی باهوش شدند، همه چیز را میفهمند. ما میگوییم: بچهها در این زمان درست است برخی چیزهایی را میفهمند که ممکن است بچههای بیست سال قبل درکی از آن نداشتند ولی فهم آنها به معنای این نیست که اینها رشد عقلی ویژهای پیدا کردند. اینها دارند تجربیات جدیدی را پیدا میکنند.
یک موقعی من به یکی از مادران این را میگفتم، میگفتم: الآن به بچه بگویید: یک موبایل هوشمند، متوجه میشود. شاید اگر بیست سال قبل به یک کودکی میگفتیم: موبایل هوشمند خیلی متوجه نمیشد منظور ما چیست ولی این متوجه میشود ولی این دلیل بر این نیست که فهم و درک بچهها در این دوره و زمان عجیب و غریبتر از نسل قبل شده است.
به همین مادر گفتم: الآن شما مثلاً به یک بچه این دوره و زمان بگویید: هاونگ. شاید اصلاً نداند این یعنی چه؟ این طرف را نگاه بکند، آن طرف را نگاه بکند، مادر هاونگ یعنی چه؟ ولی بچه پنجاه سال پیش چون هاونگ جزئی از زندگی آنها بود، با آن زندگی میکردند، رشد پیدا میکردند میفهمیدند منظور از آن چیست.
دریافت بچهها براساس تجربیات است. نسل امروز دارد یک تجربههای جدیدی را میکند. لذا ما فکر میکنیم که مثلاً عقل و فهم او هم خیلی رشد کرده است. نه آن میزان درک و تفکر انتزاعی و عینی بچهها هیچ فرقی با قبل نکرده است، مصادیق آن است که متفاوت شده است و ما حتماً باید به این موضوع توجه بکنیم.
پس نباید با فرزندان این دوره و زمان بیش از اندازه درک و فهم و آن تفکرات آنها صحبت بکنیم، باید به میزان فهم و درکی که دارند با آنها ارتباط برقرار بکنیم.
حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون
درس تربیت فرزند
این مقاله بخشی از درسهای تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی میشود. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
[1]. مشابه حدیث فوق: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اِفتَحوا عَلى صِبيانِكُم أوَّلَ كَلِمَةٍ ب «لا إلهَ إلاّ الله»، ولَقِّنوهُم عِندَ المَوتِ «لا إلهَ إلاّ الله»؛، فَإِنَّهُ مَن كان أوَّلُ كَلامِهِ «لا إلهَ إلاّ الله» وَآخِرُ كلامِهِ «لا إله إلاَّ الله» ثُمَّ عاشَ ألفَ سَنَةٍ، ما سُئِلَ عَن ذَنبٍ واحِدٍ. زبان كودكانتان را با «لا إله إلاّ اللّه» باز كنيد و هنگام مرگ، «لا اله إلاّ اللّه» را به آنان تلقين كنيد؛ چرا كه هر كس اوّلين سخنش «لا اله إلاّ اللّه» و آخرين سخنش «لا اله إلاّ اللّه» باشد و هزار سال هم عمر كند، از هيچ گناهى بازخواست نمىشود. شعب الإيمان: ج 6 ص 398 ح 8649، عن ابن عبّاس، كنز العمّال، ج 16، ص 441 ح 45332.
[2]. ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج1، ص 428.
سلام.ممنون. فوقالعاده بود.
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم.