توانایی برقراری ارتباط با فرزندان
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از ویژگیهای مادر موفق این است که توانایی ارتباط موثر با فرزندان را داشته باشد. در این مقاله شاخصه های برقراری ارتباط با فرزندان را بیان کرده سپس موانع ارتباط با فرزند را بررسی میکنیم. برخی از عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- ارتباط با فرزندان ویژگی مادر موفق
- توانایی برقراری ارتباط با فرزندان
- شاخصههای برقراری ارتباط
- موانع برقراری ارتباط
چکیده
- مادری موفق است که توانایی ارتباط با فرزندان را داشته باشد.
- تربیت یک تعامل دو سویه رفتاری، کلامی و اخلاقی با فرزندان است که سبب واکنشهایی میشود که در نهایت این واکنشها، سبب تحقق یادگیری و تربیت میشود.
- یکی از شاخصههای ارتباط، فهم زبان کودک و به کارگیری آن است. فهم زبان کودک یعنی فهم نیازها، خواستهها و طریقه فهم او.
- وقتی مادر میخواهد با فرزند ارتباط برقرار کند، باید میزان فهم و درک کودک از مطالب را بفهمد.
- درک موقعیت زمانی و مکانی در برقراری ارتباط مؤثر است.
- در ارتباط با فرزند نباید ادبیات انتقادی داشت. رویکرد ارتباط باید مثبت و مؤثر باشد زیرا مطالبی که به شکل مثبت ارائه میشود بهتر پذیرفته میشود.
- نیازهای فرزندان را در ارتباط گیری بشناسیم و بر اساس آنها نکات خود را انتقال دهیم.
- موانع ارتباط عبارتاند از:
- تهدید
- تحقیر
- امر و نهی زیاد
- ایستادگی مقابل خواستههای به حق
- ارتباط به هنگام خستگی و گرسنگی
- تنبیه
- ارتباط و محبت نابجا
ارتباط با فرزندان ویژگی مادر موفق
همانطور که میدانید نقش محوری را در تربیت فرزندان، خصوصاً در سالهای آغازین تولد، مادر به عهده دارد. لذا مادری میتواند در میدان و عملیات تربیتی موفق باشد که خود او هم حائز یک ویژگیهایی باشد. یکی از این ویژگیها توانایی برقراری ارتباط با فرزندان است.
توانایی برقراری ارتباط با فرزندان
مادری موفق است که توانایی برقرار کردن ارتباط با فرزندان را داشته باشد. چون میدانید تربیت یک تعامل دو سویه است. یعنی یک رفتار، یک کلام، یک منش، یک خُلق، یک خویی که ما در ارتباط با فرزند از خود نشان میدهیم و منجر به واکنشهای او میشود. این واکنشها گاهی اوقات منجر به یادگیری و تحقق تربیت میگردد. لذا مادری که نتواند با فرزند خود ارتباط خوبی را برقرار کند، قطعاً در عرصه تربیت هم نمیتواند موفق باشد.
الف . شاخصههای برقراری ارتباط با فرزندان
ما میخواهیم اشاره کنیم وقتی برقراری ارتباط میگوییم، چگونه این ارتباط برقرار میشود؟ چه پارامترها، چه شاخصهها و چه ملاکهایی را باید در نظر گرفت؟
1. فهم زبان کودک و بهکارگیری آن
اولین ملاکی که باید در نظر بگیریم این است که مادر باید بتواند زبان کودک را بفهمد. اینکه ما در روایات داریم : «مَنْ كَانَ عِنْدَهُ صَبِيٌّ فَلْيَتَصَابَ لَه»[1] همین معنا است. یعنی تا زمانی که زبان کودک را نفهمیم و نتوانیم با زبان کودک با او گفتگو کنیم، نمیتوانیم تأثیرگذاری تربیتی داشته باشیم. وقتی در روایات میگویند زبان کودک را باید فهمید، یعنی نیازهای او، خواستههای او، طریقه فهم او را باید یاد بگیریم.
یعنی من هیچ وقت نباید کودک دو ساله را که میبینم به او بگویم «صبحکم الله بالخیر!» «مساکم الله!» این کودک این ادبیات کلامی را نمیفهمد. من وقتی با یک کودک یک یا دو ساله مواجه میشوم باید به او بگویم «چطوری کوچولو». یعنی با یک ارتباط ساده قابل فهم او، با کودک ارتباط برقرار کنم.
پس باید ادبیات مشترک بین ما و کودک شکل بگیرد. یعنی مادر موفق مادری نیست که خیلی با کلمات سخت و رسمی با کودک خود صحبت میکند. نباید ادبیاتی در کلام خود داشته باشد که برای کودک قابل فهم و درک نباشد. مادر موفق آن مادری است که تک تک کلمات، تک تک جملاتی که بر زبان جاری و ساری میکند، برای کودک او قابل فهم باشد. [2]
2. فهم میزان درک کودک
وقتی که مادر میخواهد با فرزندان ارتباط برقرار کند، باید میزان فهم و درک کودک از مطالب را هم بفهمد. مثلاً ما یک نمونهای در مشاوره داشتیم، یک موقعی مادری آمده بود میگفت: وقتی ما سفره را پهن میکنیم فرزند ما میرود وسط سفره مینشیند. سفره را به هم میزند، به بشقابها دست میزند، نان را پرت میکند. هر چه هم به او میگوییم مادر جان، برکت خدا است، گناه دارد، بیا مثل من و بابا کنار سفره بنشین گوش نمیکند. نمیدانیم چرا او اینقدر لجبازی میکند.
اولین سؤالی که من از این مادر پرسیدم گفتم: میشود بفرمایید فرزند شما چند ساله است؟ سن او چقدر است؟ مادر گفت: 9 ماهه است. گفتم: شما میدانید بچه 9 ماهه اصلاً نمیفهمد برکت یعنی چه؟ نمیفهمد اینکه مثل من و بابا بنشین یعنی چه؟
این مادر نمیتواند با کودک ارتباط برقرار کند، در نهایت یک برچسب لجباز بودن به فرزند خود میزند، میگوید هر چه میگوییم گوش نمیکند، کار خود را انجام میدهد. در حالی که باید با این بچه با ادبیات و مطلبی که برای او قابل درک و فهم است ارتباط برقرار کنیم.
مثلاً مادر دیگری آمده بود میگفت: میخواهم بچه را از پوشک بگیرم. یا از پوشک گرفتهام. به او میگویم مادر جان هر وقت خواستی به دستشویی بروی بگو من تو را ببرم. ولی دوباره شلوار خود را خیس میکند، نمیدانم چرا هر چه به او میگویم گوش نمیکند. من دوباره از مادر همین را پرسیدم، گفتم: میشود بفرمایید سن فرزند شما چقدر است؟
این مادر گفت: 14 ماهه است. گفتم: میدانید که بچه 14 ماهه اصلاً مفهوم دستشویی را نمیفهمد. یعنی وقتی شما این را میگویید با تعجب به شما نگاه میکند، میگوید این مهملاتی که مادر میگوید چیست؟! یعنی اصلاً کودک نسبت به چیزی که میگویید فهم درستی ندارد.
پس نکته دومی که در ارتباط باید به آن توجه کنیم این است که زبان کودک را بفهمیم، بدانیم بچههای ما چه میزان درک و فهمی از مطالب دارند، همانگونه با آنها ارتباط برقرار کنیم. وقتی که بحث ارتباط گیری با کودکان را میگوییم باید به یک سری شاخصهها توجه کنیم.
3. موقعیت شناسی
نکته سومی که در ارتباط گیری با کودکان باید به آن توجه کرد و مادر توانمند مادری است که به این نکته دقت و عنایت و توجه داشته باشد، این است که باید بدانیم چه موقع حرفی را به کودکان بگوییم و صحبتی را با آنها داشته باشیم.
یعنی یک موقع میبینید بچه خسته است، خواب آلوده است، میخواهد بخوابد، الآن زمانی نیست که ما بخواهیم یک نکته تربیتی را به او بگوییم و احساس کنیم او هم میپذیرد. لذا آن قابلیت فهمیدن مطلب هم باید در او وجود داشته باشد. موقعیت زمانی، موقعیت مکانی را در نظر بگیریم.
مثلاً یک موقع بچه میخواهد سرسره بازی کند ، ما او را نگه داریم بگوییم بچه خوب بچهای است که اول سلام کند! این بچه ممکن است سر خود را تکان بدهد دال بر اینکه فهمیدم، ولی عملاً ذهن و فکر او جای دیگر است. آمادگی پذیرش کلام ما را ندارد. پس مادر باید به این نکته سوم در ارتباط گیری توجه کند که زمانی برای فرزند خود نکتهای را بگوید، توصیهای را داشته باشد، نصیحتی را داشته باشد که او آمادگی برای پذیرش داشته باشد؛ از لحاظ جسمی، از لحاظ فکری، از لحاظ ذهنی.
4. پرهیز از رویکرد انتقادی
اما نکته چهارمی که در ارتباط با فرزندان باید به آن توجه کنیم این است که رویکرد ما در ارتباط گیری با بچهها نباید رویکرد انتقادی باشد. یعنی مادری که میخواهد ارتباط خوب با فرزند برقرار کند نباید ادبیات او ادبیات انتقاد باشد. یعنی فقط نقاط منفی را نبیند. مدام نگوید این کار را انجام نده، این کار بد است، این حرف زشت است، این چیزی که میخواهی برای تو مناسب نیست.
نه، اینطور نباشد. رویکرد ارتباط باید یک رویکرد مثبت و مؤثر باشد. میدانید طبیعت انسانها این است مطالبی که به شکل مثبت به آنها ارائه میشود را بهتر میپذیرند. لذا مادرانی که منفیگوی هستند، مادرانی که منفینگر هستند، مادرانی که منفیباف هستند؛ قطعاً بدانند که فرزندان نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند و قطعاً ما هم نمیتوانیم با آنها ارتباط خوب و مؤثری داشته باشیم.
5. همپوشانی ارتباط با تأمین نیازهای کودک
اما نکته دیگر این است که ما نیازهای فرزندان خود را در ارتباط گیری بشناسیم. یعنی ارتباط موفق وقتی محقق میشود که ما نکاتی که میخواهیم به طرف مقابل انتقال بدهیم یک همپوشانی برای نیازهای او هم داشته باشد.
مثلاً من میخواهم با فرزند خود ارتباط خوبی برقرار کنم، میدانم یکی از نیازهای بچهها بازی کردن است. این را در ارتباط گیری لحاظ میکنم. مثلاً میگویم: مادر جان، میآیی با همدیگر بازی کنیم؟ یا میخواهی به دوستت بگویم بیاید با تو بازی کند؟ این زمینه شکلگیری ارتباط خوب را فراهم میآورد.
پس این را هم باید به عنوان یک اصل و یک نکته مهم دقت کنیم که در ارتباط گیری باید گاهی اوقات زوم کنیم، دقت کنیم، bold کنیم، بزرگ کنیم، توجه کنیم نیازهای فرزندان ما چیست. لذا خانوادههایی که از طریق نیاز فرزندان با آنها ارتباط برقرار میکنند، تأثیرات بهتری میتوانند روی آنها بگذارند.
مرحوم شهید بهشتی میفرمودند: تربیت از آنجایی آغاز میشود که متربی دوست دارد، به آنجایی ختم میشود که مربی میخواهد. یعنی گاهی اوقات ما از آنجایی ارتباط با فرزندان خود را شروع میکنیم که میدانیم فرزند ما دوست دارد. البته آن دوست داشتن نباید منفی باشد. مثلاً بچه، بازی کردن را دوست دارد، بازی موضوع منفی نیست. از آنجا شروع میکنیم، ولی به جایی ختم میکنیم که خود ما میخواهیم.
مثلاً میخواهیم فرزند خود را به سمت نظمدهی ببریم. بازی را طوری شکل میدهیم که نتیجه این بازی این باشد بچه نظمپذیر شود، نظمآموز شود. لذا از بازی که او دوست دارد شروع کردیم، ولی به جایی ختم کردیم که مورد علاقه من است و میدانم به نفع تربیت فرزند من تمام میشود.
ب . موانع برقراری ارتباط با فرزندان
اما در بخش بعدی میخواهم موانع ارتباط گیری خوب با فرزندان را برای شما برشمارم، که توجه کنیم چه بایدهایی را رعایت کنیم و به چه نبایدهایی در ارتباط توجه کنیم.
1. تهدید
اولین نکته اینکه در ارتباط هیچ وقت تهدید نکنید. زیرا باعث فاصلهگیری فرزند از ما میشود.
2. تحقیر
در ارتباط با فرزندان آنها را تحقیر نکنید. میدانید تهدید و تحقیر منجر به فاصلهگیری فرزند از ما میشود.
3. امر و نهی زیاد
امر و نهی زیاد، ارتباط را تضعیف میکند. مادر و پدری که دائم به فرزند خود امر و نهی کنند، نمیتوانند کار تربیتی خوبی را جلو ببرند. این را بدانید امر و نهی زیاد به تدریج منجر به مقاومت در پذیرش میشود. شما اسم آن را میتوانید لجبازی بگذارید. پس باید امر و نهی ما در ارتباطات با فرزند کم باشد.
4. ایستادگی مقابل خواستههای به حق
نکته چهارم که باید به آن توجه کرد، هیچ وقت مقابل خواستههای به حق فرزند خود نایستید.
مثلاً گویی بعضی از پدر و مادرها را از ابتدا ساختهاند برای اینکه همیشه «نه» بگویند! مثلاً بچه میگوید: بروم با دوست خود بازی کنم؟ میگویند نه! بچه میگوید: میتوانم تلویزیون ببینم؟ میگویند: نه! بچه میگوید: بروم آب بخورم؟ میگویند: نه! یعنی مدام نه میگویند، بعد که بچه گلایه میکند، بهانه میگیرد، میگویند عیبی ندارد برود با دوست خود بازی کند، عیبی ندارد که برود آب بخورد! یعنی بعد از آن عقبنشینی میکنند به واسطه اینکه فرزند بهانهگیری میکند.
ولی وقتی پدر و مادر در برابر خواستههای به حق فرزندان. تأکید میکنیم خواستههای به حق. مقاومت نمیکنند، اندیشمندانه به فرزند پاسخ میدهند؛ ارتباط بهتر شکل میگیرد. ولی مانع ارتباط چیست؟ خواستههای به حق فرزندان خود را برآورده نکنیم. این هم یک نکته است.
5. ارتباط با فرزندان هنگام خستگی و گرسنگی
یکی دیگر از موانع ارتباط خوب چیست؟ این است که ما موقع خستگی فرزندان، موقع گرسنگی فرزندان، موقع خواب آلودگی فرزندان، بخواهیم با آنها ارتباط گیری داشته باشیم. ارتباط گیری که از آن انتظار اثرگذاری هم داریم. این محقق نمیشود. خستگی، گرسنگی، خواب آلودگی، مانع پذیرش میشود و ارتباط را تضعیف میکند. ما باید نسبت به این مورد هم دقت کنیم.
6. تنبیه
یکی دیگر از نکاتی که مانع پذیرش میشود، ارتباط را تضعیف میکند، تنبیه کردن است. ممکن است تنبیه گاهی اوقات توهین کلامی باشد، ما به فرزند خود بد و بیراه میگوییم برای اینکه یک کاری را انجام بدهد. گاهی اوقات ممکن است تنبیه متأسفانه بدنی باشد.
روشهای تشویق درست، روشهای تنبیه مهم است. آیا تنبیه در تربیت میتواند نقش مؤثری داشته باشد؟ بدانیم تنبیه کلامی و بدنی، منجر به این میشود که ارتباط ارتباطِ ضعیفی شود.
7. ارتباط نابجا با فرزندان و محبت بیجا
یکی دیگر از موانع ارتباط خوب با فرزندان این است که مواقعی که ما میبینیم بچهها سرگرم فعالیت مورد علاقه خود هستند. مثلاً دارد با دوستان خود بازی میکند، یا سرگرم به یک بازی است، ولو انفرادی باشد. ما اینجا میخواهیم با او ارتباط برقرار کنیم. ولو به او محبت کنیم، ممکن است برای او ناخوشایند باشد.
مثلاً بچهای که سرگرم یک بازی دوست داشتنی است، ما برویم بین بازی او را در آغوش بگیریم و یک بوسه نثار گونه او کنیم. میبینیم حتی این بوسه را هم پاک میکند، آن را رد میکند، با ناراحتی میگوید که من را رها کن، چرا من را اذیت میکنی؟! داریم به او محبت میکنیم، ولی اینجا فرزند محبت گریز است، محبت ما را نمیپذیرد. لذا منجر به این میشود ارتباط بین ما و او تضعیف شود.
پس ببینید مادر موفق مادری است که بایدها و نبایدهای یک ارتباط مؤثر را بداند. این را بدانید اصلاً پایه تربیت براساس یک تعامل است. تعامل، بر اساس و پایه ارتباط برقرار میشود. ما تا نتوانیم یک برقراری ارتباط خوب با فرزند خود داشته باشیم، نمیتوانیم روی او تأثیرگذاری داشته باشیم.
حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون
درس تربیت فرزند
این مقاله بخشی از درسهای تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی میشود. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
[1]. هر كس كودكى دارد بايد با او كودكانه رفتار كند؛ وسائل الشيعة، ج 21، ص 486، باب 90، ح 27659.
[2]. چون که با کودک سر و کارم فتاد / هم زبان کودکان باید گشاد (مولوى)