روش های تربیت و آموزش فرزندان
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
آموزش فرزندان به دو روش مستقیم و غیر مستقیم امکان پذیر است. گاهی بیان میشود که آموزش کودکان حتما باید به صورت غیر مستقیم باشد این مطلب همیشه درست نیست آموزش مستقیم هم در مواردی توصیه میشود. در این مقاله انواع روش های تربیت و آموزش فرزندان را بیان کرده و مواردی که آموزش مستقیم در آنها موثرتر است بررسی میکنیم. همچنین روشهای مناسب برای آموزش مستقیم را نیز بیان میکنیم. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- تربیت و آموزش فرزندان از ابتدای نوزادی
- روش های تربیت و آموزش فرزندان
- تأثیرگذاری آموزش مستقیم
- روش آموزش غیرمستقیم
- موارد آموزش مستقیم
- آموزش مفاهیم، اعتقادات و آداب دینی
- آموزش آموزههای دینی به فرزندان در کلام امام باقر (ع)
- ابزار و روش های مناسب آموزش مستقیم
- گفتگوی متناسب با درک و فهم فرزند
- گفتگو با فرزند با زبان خودش
- گفتگو با فرزند دربارۀ رفتارهایش
- باور غلطِ آزادی مطلق فرزند در هفت سال اول
چکیده
- تربیت یک فرآیند است یعنی یک نقطۀ شروع و آغازینی دارد و این استمرارش تا پایان عمر انسان وجود دارد.
- در یک برههای تربیت در اختیار والدین است و در برههای دیگر بازوان تربیتی به کمک والدین میآیند مثل مساجد، رسانهها، دوستان که اگر توجه نشود، رسانهها، دوستان و … به عنوان بازوان منفی تربیت، ممکن است کار ما را در تربیت خراب کنند.
- والدین، مسئولیت مستقیم تربیت فرزندانشان را برعهده دارند.
- روش های تربیت و آموزش فرزندان بر دو نوع است: روش مستقیم و غیرمستقیم.
- برخی معتقدند که آموزش مستقیم در تربیت معنایی ندارد؛ اما در سیره اهل بیت (ع) آموزش مستقیم، رو در رو، چهره به چهره و کلام به کلام در تربیت بیان شده است.
- در آموزشهای غیرمستقیم، فرد باید در یک فضای تربیتی خوبی قرار بگیرد تا با دیدن، الگوگیری و تقلیدهای مناسب، یادگیری در او محقق شود.
- مفاهیم، اعتقادات و آداب دینی را میتوان بر اساس روایات به صورت مستقیم به فرزندان آموزش داد.
- ابزار و روش های مناسب آموزش مستقیم عبارتاند از:
- گفتگوی با فرزند متناسب با درک و فهم او
- گفتگو با فرزند دربارۀ رفتارهای او
- گفتگو با فرزند با زبان خودش
تربیت و آموزش فرزندان از ابتدای نوزادی
وقتی فرزند متولد میشود یک سری وظایف اولیهای را والدین دارند که باید به آن توجه کنند. یکی اینکه تربت کربلا را حتماً دم دست داشته باشیم و کام بچهها را موقع تولد، با تربت کربلا بگیریم، اذان و اقامه گفتن در گوش راست و چپ بچهها را باید به آن توجه کنیم که به این نکات اشاره کردیم.
گاهی اوقات نیاز به یک دعای ویژهای داریم. فرزندان وقتی متولد میشوند خود والدین دعایی در حق آنها بکنند یا از بزرگترها بخواهند که دعایی در حق آنها بکنند یا از علمای شهر و علمای بلاد درخواست بکنیم که برای فرزندمان دعا کنند که اینها صالح و شایسته باشند. با مراجعه به کتابهایی که در این زمینه نگاشته شده، میتوانید از این آداب استفاده کنید. مثل عقیقه کردن، آدابی مثل ختنه کردن فرزندان پسر وجود دارد، یا تراشیدن سر فرزند و هموزن آن را صدقه دادن، اینها آدابی است که هنگام تولد فرزند یا در آن روزهای اول و هفتههای اول، وجود دارد که اجرای آنها میتواند کمک کند که إن شاءالله فرزندانمان آغاز بندگیشان را خوب شروع کنند.
اما بعد از این مراحل اولیه و کارهای اولیهای که بسیار هم اتفاقا مهم است در مسیر تربیت فرزندان، حالا از این به بعد میخواهیم مقداری کار تربیتی را در میدان تربیت بیاوریم و انجام دهیم. تربیت یک فرآیند است یعنی یک نکتۀ شروع و آغازینی دارد و این استمرارش تا پایان عمر انسان وجود دارد. در یک برههای این تربیت در اختیار والدین است، پدر و مادر. در یک برههای میبینیم بازوان تربیتی به کمک والدین میآیند مثل مساجد، رسانهها، دوستان اینها به عنوان بازوان مثبت تربیت و گاهی اوقات اگر توجه نکنیم، به عنوان بازوان منفی تربیت، ممکن است کار ما را هم در تربیت خراب بکنند و توجه به این موضوعات داشته باشیم.
روش های تربیت و آموزش فرزندان
اما در وهله اول، آن چیزی که مهم است، این است که پدر و مادر، مسئولیت مستقیم تربیت فرزندانشان را دارند و باید به یک سری نکات توجه کنند. اولاً اینکه تربیت به دو صورت شکل میگیرد: یک سری تربیت یا آموزشها به صورت غیرمستقیم است. یک سری آموزشها، آموزشهایی است که به صورت مستقیم شکل میگیرد و هر دو اینها باید وجود داشته باشد.
تأثیرگذاری آموزش مستقیم
گاهی اوقات میشنوم برخی افراد میگویند که نه، آموزش مستقیم درتربیت معنایی ندارد. ما میگوییم؛ چرا اتفاقاً ما وقتی به سیره اهل بیت (ع) نگاه میکنیم، یک جاهایی به ما میگویند اتفاقاً فلان چیز را مستقیم، رو در رو، چهره به چهره، کلام به کلام به فرزندانتان یاد داده و آموزش بدهید.
مثلا در یک روایتی داریم از وجود مبارک امام باقر (ع) که میفرمایند وقتی که فرزندان شما به سن سه سالگی رسیدند، به آنها بگویید که هفت بار بگویند: «لا إله إلا الله»[1] البته این روایت ادامه دارد و جالب آن است که همه بخشهای این روایت تقریباً آموزش مستقیم را امام باقر (ع) به ما والدین میگویند که به فرزندانمان انتقال دهیم. پس آموزش مستقیم هم تأثیرات خود را به قطع و یقین دارد؛ و امروز همه کارشناسان هم بر این معتقدند که بخشهایی از این آموزش را ما باید به سمت آموزشهای مستقیم ببریم.
روش آموزش غیرمستقیم
اما بخش دوم که آموزشهای غیرمستقیم است، آن آموزشهایی محسوب میشود که فرد را باید در یک فضای تربیتی خوبی قرار دهیم که او با دیدن، با الگوگیری و گاهی اوقات با تقلیدهای مناسب، آن یادگیری در او محقق شود. خوب، ما درباره این دو نوع آموزش، حرفهای زیادی با شما داریم که إن شاء الله میخواهیم مواردی را خدمتتان تقدیم کنیم.
موارد آموزش مستقیم
پس گفتیم که آموزش در دوران تربیتی فرزندان به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم است، که من میخواهم به بخشی از آموزشهای مستقیم در این قسمت اشاره بکنم.
آموزش مفاهیم، اعتقادات و آداب دینی
یکی از بخشهایی که در آموزشهای مستقیم وجود دارد، این است که ما فرزندانمان را با برخی از مفاهیم، با برخی از کلمات، با برخی از آداب دینی به صورت مستقیم آشنا بکنیم.
من یک روایتی را از امام باقر (ع) برایتان گفتم. میخواهم اینجا این روایت را به صورت کامل بگویم که این روایت، روایتی است که بخشی از آن اعتقادات را، بخشی از آن آداب دینی را به فرزندان آموزش بدهیم. ببینیم چطور است این روایت. البته این روایت از چند بخش تشکیل میشود.
آموزش آموزههای دینی به فرزندان در کلام امام باقر (ع)
امام باقر (ع) میفرمایند: وقتی فرزندانتان به سن سه سالگی رسیدند، به آنها بگویید که هفت بار بگویند: «لا إله إلا الله». بعد باید به آنها مهلت داد و خیلی کاری به کارشان نداشته باشیم تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روزگی برسند. وقتی به این سن رسیدند، حضرت میفرمایند که به فرزندانتان بگویید هفت بار بگویند: «محمد رسول الله» صلی الله علیه و آله و سلم.
ببینید ما داریم به نوعی با القا کردن این کلمات، به فرزندانمان، آن اعتقادات را به فرزندان در این دورهای که ذهنشان آمادگی دارد، انتقال میدهیم که اینها در گوشهای از ذهنشان این باورها بنشیند، باورهای توحیدی، باورهایی که مرتبط با رسالت و نبوت نبی مکرم اسلام (ص) است.
فرمودند وقتی که فرزندتان به چهار سالگی رسید، باز به او بگویید که هفت بار بگوید: «صلی الله علی محمدٍ و آله». دوباره به او مهلت دهید و کاری به کارش نداشته باشید تا به سن پنج سالگی رسید، این بار دست راست و چپ او را به او یاد داده و آموزش دهید و به او بگویید که رو به قبله سجده کند. یعنی ببینید، مفاهیم بندگی را اینجا دارد مستقیم به فرزندمان آموزش میدهیم و اهل بیت (ع) برخی از آموزشها را میگویند باید مستقیم باشد ولی بدون فشار و سخت گیری.
خیلی جالب است که در این روایت، حضرت هر بخشی را که میفرمایند، میفرمایند باز به ایشان مهلت دهید؛ یعنی نمیخواهد خیلی به او فشار بیاورید و هر روز این کار انجام شود. بعد فرمودند: وقتی فرزندانتان به سن شش سالگی رسیدند، به آنها بگویید که رو به قبله سجده کنند، رکوع بروند؛ و حضرت فرمودند رکوع و سجده را به آنها یاد بدهید. دوباره به او مهلت بدهید، کاری خیلی به کارشان نداشته باشیم.
وقتی به سن هفت سالگی رسیدند، این بار به ایشان بگویید که هر مقدار از وضو را بلدند، انجام دهند. دست و رویشان را بشویند و نمیخواهد اینجا فعلاً آموزش داده شود. آن کارهایی را که به صورت غیرمستقیم یاد گرفتهاند، ببینیم الان چه میزان از آنها را بلدند، همان مقدار را انجام بدهند؛ و حضرت فرمودند هر میزان از نماز را هم میدانند، بروند و بخوانند. بالاخره ممکن است بچهها قرائت نماز را به خوبی یاد نگرفته باشند. آداب و رکعات نماز را یاد نگرفته باشند. فعلا تمرینی کارهایی را انجام بدهند بر اساس آن آموزشها و آموختههای غیر مستقیمشان. بعد حضرت فرمودند: اما وقتی رسیدند به سن نه سالگی، این بار همه نماز و همه وضو را به آنها یاد داده، آموزش دهید.[2]
پس ببینید عزیزان، بخشی از آموزشهای فرزندان به صورت مستقیم است. در همین روایت ما هر دو شکل آن (روش مستقیم و غیرمستقیم) را میبینیم. یک جا، حضرت میفرمایند کلمۀ «لا إله إلا الله» را یاد بدهید که هفت بار بگویند. یک جا هم میگویند هر میزانی از نماز را بلد است، برود و بخواند. هر میزانی از وضو را بلد است، بگیرد. نمیخواهد فعلا به ایشان آموزش دهید. ببینید از آن آموزشهای غیرمستقیم چقدر یاد گرفته است، اینها را اجرا بکند و در نهایت آن آموزش کامل را برای فرزندانمان داشته باشیم.
پس اینکه بخشی از آموزش حتما باید به صورت مستقیم باشد، به قطع و یقین به آن باور داریم، اعتقاد داریم، فقط باید مصادیق آن را درست تعیین کنیم و اجرا بکنیم که البته نکات دیگری را هم در این زمینه باید محضرتان تقدیم بکنم که إن شاء الله به آنها هم اشاره خواهم کرد.
همان طوری که اشاره شد، یکی از روش های تربیت ، آموزشهای مستقیم است که به آن روایت زیبای امام باقر (ع) اشاره کردیم اما توضیحی دادیم که آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم ممکن است که فقط به این روایت ختم نشود و جاهای دیگر نیاز باشد که ما یک سری آموزشها را خصوصا آموزشهای تربیتی، آنهایی که گره خورده است به رفتار فرزندان ما، به زندگی اجتماعیشان، به زندگیهای خانوادگی، به آنها آموزش دهیم.
ابزار و روش های مناسب آموزش مستقیم
بنده میخواهم به برخی از اموری که میتوانیم با آموزشهای مستقیم به فرزندانمان یاد بدهیم، اشاره کنم.
گفتگوی متناسب با درک و فهم فرزند
یکی از نکاتی که به عنوان ابزار مناسب است، گفتگو کردن با فرزندان است. ولی یک گفتگوی شیرین، گفتگویی که به دور از توبیخ، تنبیه و درشتگویی باشد. با فرزندانمان صحبت بکنیم؛ مثلا درباره مهربانی کردن، درباره اینکه وقتی جایی رفتیم، به دیگران باید ادب کرد، سلام کرد. یک مهمانی رفتیم، مثلا میوه ای که برمی دارد، نگاه کند ببیند پدر و مادر چگونه میوه برمی دارند، داخل بشقاب میگذارند، او هم همان گونه بردارد و بگذارد.
گفتگو با فرزند با زبان خودش
نمیشود که بچه را رها کرد که هر کاری دلش میخواهد انجام دهد؛ و لذا گاهی اوقات باید با فرزندان گفتگو و صحبت کرد ولی با زبان خودشان. «مَن کانَ عندَه صبیٌّ فَلیتَصابَّ لَه»[3] سر و کار آدم که با کودک میافتد، باید با او کودکانه صحبت کند. کودکانه صحبت کردن نه اینکه، کلمات قلمبه و سلمبه را بچگانه بگوییم. نه جوری با او صحبت کنیم که برایش قابل درک و فهم باشد.
مثلا این تعبیری که من بهکار بردم؛ مثلا در مهمانی به اندازه میوه بردار. این خیلی کلی است و برای بچه قابل درک نیست. ولی یک موقعی که میگوییم در مهمانی نگاه کن ببین پدر و مادر، خواهر و برادر بزرگتر چطور میوه برمی دارند، تو هم همان طور بردار؛ یعنی یک گفتگویی میکنیم و او را هدایت میکنیم به سمت این که یک الگوبرداری را در آن مهمانی داشته باشد. خب این برای او قابل فهم و پذیرش است و مطلب را به خوبی متوجه شده و درک میکند و میفهمد. لذا نباید کلی گفت برای بچهها. باید مصداقی و خیلی روشن با بچهها گفتگو کرد.
گفتگو با فرزند دربارۀ رفتارهایش
یکی دیگر از جاهایی که ما باید با فرزندان به خوبی گفتگو بکنیم، درباره رفتارهایشان است؛ مثلا ممکن است یک کاری انجام داده باشد و این کار که انجام داده منجر به یک آسیبی به خود یا دیگران و یا اشیاء شده است. بنشانیم درباره آن موضوع با او صحبت کنیم که مثلا مادر جان، جای توپ بازی کردن داخل اتاق نیست. توپ را باید برد داخل حیاط، آنجا توپ بازی کرد. ببینید اینها تربیت را محقق میکند و آن آداب و رفتار زندگی را در بچهها میتواند به خوبی شکل دهد.
پس ببینید ما درباره این موضوع صحبت کردیم که یکی از روش های انتقال مفاهیم و تربیتی گفتگو کردن با فرزندان آموزش مستقیم است. یکی از روشها این است که ما آن آداب دینی و آداب اعتقادی را به صورت مستقیم ولی بر اساس فهم فرزندانمان به آنها انتقال بدهیم.
باور غلطِ آزادی مطلق فرزند در هفت سال اول
همین جا بد نیست به این نکته اشاره کنم که یک باور غلطی گاهی اوقات در ذهن ما وجود دارد درباره تربیت فرزندان در هفت سال اول و آن باور غلط این است که فرزندان در هفت سال اول، آزادند که هر کاری که دلشان میخواهد، انجام دهند.
ما میگوییم نه اتفاقا این نیست. میگویند ما روایت داریم. میگوییم چه روایتی؟ میگویند آن روایتی که حضرت فرمودند هفت سال اول، فرزندان سید و آقا هستند. میگوییم بله خب اگر کسی آقا باشد، سید باشد، هر کاری دلش میخواهد انجام میدهد؟ و این را ما دقت داشته باشیم که اگر فرزندمان را در هفت سال اول رهایش کنیم که هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد، بی ادب و نافرمان میشود و در دورههای بعدی تربیتی هم با او مشکل خواهیم داشت.
در حالی که وقتی بحثی مثل تربیت مطرح میشود میگوییم نه فرزند از همان لحظهای که در رحم مادر شکل میگیرد، مادر باید برای او برنامه تربیتی داشته باشد و ما در روایات هم نداریم که بچه را رها کن تا هر کاری دلش میخواهد انجام دهد. یک روایتی از وجود مبارک امام صادق (ع) داریم که حضرت فرمودند: «دع إبنک یلعب سبع سنین»[4] فرزندانتان را هفت سال اول، آزاد بگذارید. نه اینکه هر کاری بکنند بلکه بروند بازی کنند؛ و ما معتقدیم و باور داریم که بازی، یکی از مهمترین ابزار تربیتی برای فرزندان محسوب میشود.
حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون
درس تربیت فرزند
این مقاله بخشی از درسهای تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی میشود. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
[1]. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص281.
[2]. رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ فَضَالَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِينَ يُقَالُ لَهُ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ ثَلَاثُ سِنِينَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ يَوْماً فَيُقَالَ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالَ لَهُ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالَ لَهُ أَيُّهُمَا يَمِينُكَ وَ أَيُّهُمَا شِمَالُكَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِكَ حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ يُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ قِيلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَكَ وَ كَفَّيْكَ فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِيلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَيْهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَيْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ لِوَالِدَيْهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص281
[3]. الوافي، ج23، ص 1388.
[4]. من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 492.