فهرست مطالب این مقاله را ببینید
غیبت به معنای سخن گفتن پشت سر دیگران است به گونهای که باعث ناراحتی آنها شود. در آموزههای اسلامی حرمت انسان مومن از حرمت کعبه بالاتر شمرده میشود. لذا غیبت یکی از گناهان کبیره است. موضوعاتی که در این مقاله به آنها پرداخته میشود عبارتند از:
- حکم فقهی غیبت
- حرمت غیبت از منظر قرآن کریم و روایات
- آثار سوء غیبت در روایات معصومین (ع)
چکیده
- دوری از غیبت نشانۀ اسلام، ایمان و تقوا است.
- در کتابهای فقهی موضوع غیبت به تفصیل بررسی شده و حرمت غیبت و محدودۀ آن مورد بحث قرار گرفته است.
- شیخ انصاری (ره) با استناد به ادلۀ اربعه (کتاب، سنّت، عقل و اجماع) حرمت غیبت را بیان کرده است.
- فقها یادآوری کردهاند که گاهی طلب حلالیت از غیبتشونده، موجب برپا شدن فتنه میشود. مشهور فقهای امروز میگویند که حلالیت طلبیدن در غیبت لازم نیست. به جای اینکه به او بگوییم، برای او طلب آمرزش میکنیم و او را در نمازها و عبادات خود شریک میکنیم.
- براساس روایات، غیبت نتایج زیر را در پی دارد:
- بدتر از زنا است.
- بالاتر از ربا است.
- عدم پذیرفته شدن نماز و روزه غیبتکننده تا چهل روز.
- مانع ورود به بهشت است.
- غیبت خورش سگان است.
- باعث ورود به دوزخ میشود.
- از بین برنده حسنات است.
- مرتبهای از کفر است.
توصیه قرآن به دوری از غیبت
در سوره حجرات خداوند متعال چند دستور مهم به مؤمنان میدهد و میفرماید:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغتَب بَعضُكُمْ بَعضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُم أَن يَأكُلَ لَحمَ أَخيهِ مَيتاً فَكَرِهتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ.[1]
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که برخی از گمانها گناه است و [در کار یکدیگر] تجسس نکنید و برخی از شما، غیبت برخی دیگر را نکند. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردۀ خود را بخورد؟! از این کار کراهت دارید. و تقوای الهی پیشه سازید. همانا خدا توبهپذیر مهربان است.
در این آیۀ شریفه از گمانهای بد و نادرست و نیز از تجسس در کار یکدیگر، نهی شده است که هر کدام در جای خود نیاز به توضیح دارد، ولی آنچه میخواهیم بیشتر به آن بپردازیم، موضوع غیبت است که در این آیه با هشدار شدیدی، از آن نهی شده است. دوری از غیبت نشانۀ اسلام، ایمان و تقوا است، در ادامه توضیح بیشتری در این باره بیان میشود.
غیبت
بحث غیبت یکی از مباحث مهم اخلاقی-فقهی است که در کتابهای فقهی ما بهطور مفصل مطرح و جوانب گوناگون آن بررسی شده است؛ از جمله بحث دربارۀ تعریف غیبت، حرمت غیبت و محدودۀ آن.
حرمت غیبت
معمولاً فقهای ما بهمناسبت سخن گفتن از کسبهای حرام، به بحث غیبت پرداختهاند. به هر ترتیب مناسبتی پیدا شده است و این موضوع در این بخش از فقه مطرح شده است؛ البته میشود گفت که واقعاً امروز بعضیها با غیبت کاسبی میکنند.
گاهی تیتر اوّل روزنامه که فروش آن را چند برابر میکند، غیبت و پردهدری یک مسلمان است. آبروی کسی را میبرند و با این کار کاسبی میکنند. شیخ انصاری که از فقهای بزرگ شیعه است و او را «شیخ اعظم» میگویند، این مبحث را در کتاب «المکاسب المحرمة» مطرح میکند و میگوید: «الغیبة حرام بالادلة الاربعة»؛ یعنی غیبت بنا بر ادلۀ چهارگانه،[2] حرام است.
مذمت غیبت در آیات و روایات
در باب غیبت آیات گوناگونی در قرآن کریم داریم و روایات فراوانی هم دربارۀ آن بیان شده است؛ همۀ فقها نیز اجماع دارند که غیبت حرام است و عقل هم حکم میکند که این کار ظلم است و ظلم هم قبیح و ناپسند است. چه ظلمی بالاتر از اینکه آبروی مؤمنی ریخته شود؟!
مرحوم شیخ انصاری ابتدا به بررسی آیاتی از قبیل آیۀ دوازدهم سورۀ حجرات و نیز آیۀ «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» میپردازد و سپس وارد روایات میشود که در اینجا چند مورد از این روایات را میخوانیم.
اهمیت پرهیز از غیبت در روایات
علت اینکه روایات را از کتاب شیخ انصاری انتخاب کردیم این است که بدانیم اینها روایاتی است که از صافی نگاه فقیهی بزرگ گذشته است. شیخ انصاری (ره) در این قسمت، چند روایت از رسول خدا (ص) را بیان کرده است:
حدیث اول: بدتر از زنا
إنّ الغِيبةَ أشَدُّ مِنَ الزِّنا … أنّ الرجلَ يزنی فَيتوبُ وَ يتوبُ اللّهِ عليه و أنّ صاحِبَ الغيبةِ لا يُغفَرُ لَهُ حَتّى يَغفِرُ لَهُ صُاحِبُهُ.[3]
غیبت از زنا بدتر است … زیرا انسان زناکار اگر توبه کند، خدا توبهاش را میپذیرد، ولی شخص غیبتکننده، مورد بخشش قرار نمیگیرد، مگر آن کسی که غیبت او شده است، او را ببخشد.
در حقیقت گناه فحشا حق الله است؛ امری است بین ما و خداوند. اگر کسی که مرتکب این گناه شده، توبه کند و پشیمان شود، خداوند از حق خود صرف نظر میکند و او را میآمرزد؛ امّا در غیبت، تا آن کسی که غیبت او را کردهاند، از حق خود نگذرد، خدا غیبتکننده را نمیآمرزد. در عمل فحشا حقالناسی در کار نیست، ولی در غیبت، آبروی مؤمنی از بین رفته است.
البته اینکه گفته میشود غیبت حق النّاس است، الزاماً به این معنا نیست که ما حتماً به سراغ آن شخص برویم و از او تقاضا کنیم که ما را حلال کند؛ مخصوصاً فقها یادآوری کردهاند که گاهی طلب حلالیت، موجب میشود که فتنه و شرّی برپا شود. بههرحال بعضی خیلی حساس هستند و ممکن است موضوع را پیگیری کنند و فتنهای ایجاد شود.
مشهور فقهای امروز میگویند که حلالیت طلبیدن در غیبت لازم نیست. بهجای اینکه به او بگوییم، برای او طلب آمرزش کنیم و او را در نمازها و عبادات خود شریک گردانیم. مثلاً بگوییم: «پروردگارا، همۀ کسانی که ما از آنها غیبتی کردیم، در ثواب زیارتهای ما شریک باشند»؛ بهویژه در مواردی که حلالیت خواستن، موجب شر میشود.
حدیث دوم: بالاتر از ربا
روزی پیامبر خدا (ص) خطبهای خواندند و دربارۀ رباخواری سخن گفتند و بزرگی این گناه را بیان فرمودند، ولی در پایان فرمودند:
إنّ أربى الرِّبَا عِرضُ الرَّجُلِ المُسلِم.[4]
از ربا بالاتر، آبروی مسلمان است.
حدیث سوم: عدم پذیرفته شدن نماز و روزه
مَنِ اغتَابَ مُسلِماً أو مُسلِمَةً لم يَقبلِ اللّهِ صَلاتَهُ وَ لا صيامَهُ أربَعينَ صَباحاً إلّا أن يَغفِرَ لَهُ صَاحِبُه.[5]
کسی که پشت سر مرد یا زن مسلمانی غیبت کند، خداوند تا چهل روز نماز و روزه او را نمیپذیرد، مگر آنکه غیبتشونده، او را ببخشد.
البته قبول نشدن نماز و روزه به این معنا نیست که دیگر ما در طول این مدت، وظیفه نداریم که نماز بخوانیم و روزه بگیریم. این تعبیر دربارۀ شرابخواری نیز آمده است. در آنجا هم معنای روایت این نیست که شرابخوار دیگر نباید نماز و روزهاش را بهجا آورد. مقصود این است که این گناه، مانع از آن است که نماز یا روزه آثار حقیقی خود را در انسان داشته باشد و موجب عروج و تعالی او شود، ولی بهعنوان یک تکلیف حتماً باید بهجا آورده شود.
مشابه این معنا را شیخ صدوق در روایت دیگری از رسول خدا (ص) چنین آورده است:
مَنِ اغتَابَ امرَأً مُسلِماً بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نُقِضَ وُضُوؤُهُ.[6]
کسی که غیبت مسلمانی را بکند، روزه و وضویش باطل میشود.
همچنین در روایت دیگری آمده است که:
الغِيبَةُ تُفَطِّرُ الصَّائِمَ وَ عَلَيهِ القَضَاءُ.[7]
غیبت روزۀ روزهدار را باطل میکند و بر او واجب است که قضا کند.
فقیه بزرگی مانند شیخ طوسی (ره) به استناد این روایت، فتوا داده که مقصود از بطلان در اینجا معنای حقیقی آن است، نه اینکه آثار روزۀ حقیقی از بین میرود یا ثواب آن کم میشود. البته معنای این سخن آن نیست که اگر روزهداری غیبت کرد، میتواند غذا بخورد؛ بلکه باید امساک کند و روزه را نگه بدارد، ولی بداند که روزۀ خود را با غیبت باطل کرده و باید قضا کند.
بزرگان فرمودهاند: توجیه این تعبیر خیلی روشن است. چطور خوردن یک قطره آب یا یک ذره غذا روزه را باطل میکند، ولی غیبت که گناهی کبیره است و مانند خوردن گوشت برادر مرده است، روزه را باطل نمیکند؟!
حدیث چهارم: مانع ورود به بهشت
این روایت بسیار هشداردهنده است:
مَن اغتابَ مؤمناً بِما فيهِ لم يَجمَعِ اللّهِ بَينَهُمَا فی الجَنَّة و كانَ المُغتابِ خالداً فی النَّارِ وَ بِئسَ المَصيرِ.[8]
کسی که مؤمنی را غیبت کند به چیزی که در آن مؤمن وجود دارد، خداوند بین این دو در بهشت جمع نمیکند و غیبتکننده همیشه در جهنّم خواهد بود و بد جایگاهی است.
حدیث پنجم: خورش سگان
این روایت نیز بسیار تکاندهنده است و بجاست که موجب بیداری ما شود.
كَذَبَ مَن زعَمَ أنّه وُلِدَ مِن حَلالٍ وَ هُوَ يأكُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالغَيبَةِ فَاجتَنِبِ الغَيبَةَ فَإنّها إدامُ كِلابِ النّارِ.[9]
دروغ میگوید کسی که گمان میکند که از حلال متولد شده و دائماً گوشتهای مردم را با غیبت میخورد؛ بنابراین از غیبت بپرهیز که آن، خورش سگان جهنم است.[10]و[11]
حدیث ششم: ورود به دوزخ
مَن مَشى فِی غِيبَةِ أخيهِ وَ كشفِ عَورَتِهِ كانَت أوّلُ خُطوَةٍ خَطاها وَضَعَهَا فِی جَهَنَّم.[12]
کسی که دنبال غیبت و فاش کردن عیب برادر مسلمان خود باشد، اولین گامی که برمیدارد، در دوزخ مینهد.
حدیث هفتم: ورود در بهشت
انّ المُغتابَ إذا تابَ فَهُوَ آخِرُ مَن يَدخُلُ الجنَّةَ، وَ إن لَم يَتُب فَهُوَ أوَّلُ مَن يَدخُلُ النَّار.[13]
غیبتکننده اگر توبه کند، آخرین نفری است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند، اولین کسی است که وارد آتش میشود.
چنین نیست که اگر کسی از غیبت توبه کند، به او بگویند: بفرمایید اولین نفر داخل بهشت شوید! به هر ترتیب، جریمهای در کار است. اگر هم توبه نکند، پیش از همه وارد آتش میشود.
حدیث هشتم: از بین برنده حسنات
انَّ الغيبَةَ حَرامٌ عَلَى كُلِّ مُسلِمٍ و انَّ الغيبةَ لَتَأكُلُ الحَسَناتِ كَمَا تأكُلُ النَّارُ الحَطَب.[14]
غیبت بر هر مسلمانی حرام است و غیبت حسنات را میخورد و از بین میبرد، همانطور که آتش هیزم را میخورد و میسوزاند.
شیخ انصاری (ره) در توضیح این روایت میفرماید: یکی از معانی روایت این است که کارهای خوب ما به کسی که غیبت او را کردهایم، انتقال پیدا میکند. مرحوم شیخ روایت دیگری از رسول خدا (ص) را بهعنوان شاهد این بیان ذکر میکند:
روز قیامت کسی آورده میشود و در پیشگاه پروردگار عز و جل نگاه داشته میشود و کتاب اعمالش به او داده میشود؛ پس کارهای نیک خود را در آن کتاب نمیبیند. میگوید: خدایا، این نامۀ اعمال من نیست. من کارهای نیک خود را در آن نمیبینم. به او خطاب میشود: همانا پرودگار تو، نه گمراه میشود و نه از یاد میبرد. عمل تو بهخاطر غیبت مردم از بین رفت. سپس شخص دیگری آورده میشود و کتاب اعمالش به او تحویل داده میشود. او طاعات بسیاری را در آن میبیند. پس میگوید: خدایا، این نامۀ اعمال من نیست؛ چون من این اطاعتها را انجام ندادهام. به او گفته میشود: فلان شخص غیبت تو را کرد، بههمین خاطر، کارهای نیک او به تو داده شد. [15]
واقعاً این روایت برای هوشیاری ما کافی است. ممکن است کسی عبادات گوناگونی انجام داده باشد، مکه و کربلا رفته باشد و هزاران کار خیر از او سرزده باشد، ولی در روز قیامت، شگفتزده میبیند که خبری از آن حسنات نیست. اگر بهطور جدی به این روایت باور و یقین پیدا کنیم، مرتکب غیبت نخواهیم شد.
حدیث نهم: مرتبهای از کفر
این روایت را امام صادق (ع) از پیامبر خدا (ص) نقل میکنند:
أدنَى الكُفرِ أن يَسمَعَ الرَّجُلُ مِن أخيهِ كَلِمَةً فَيحفَظُهَا عَلَيه يُريدُ أن يَفضَحَهُ بِهَا أُولئكَ لا خَلاقَ لَهُم.[16]
کمترین مرتبۀ کفر آن است که انسان کلمهای را از برادر خود بشنود، پس آن را در خاطر نگاه دارد تا علیه او استفاده کند و بخواهد با آن کلمه، او را رسوا گرداند. چنین کسانی هیچ نصیبی ندارند.
و نیز مرحوم شیخ انصاری از امام صادق (ع) روایت کرده آن حضرت از امیرالمؤمنین (ع) چنین نقل میکنند:
مَنْ قالَ فی مُؤمِنٍ مَا رَأتهُ عَينَاهُ أو سَمِعَت أُذُناهُ مِمَّا يَشينُهُ وَ يَهدِمُ مُرُوَّتَه فَهُوَ مِنَ الَّذينَ قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذِينَ آمَنُوا لَهُم عَذابٌ أَلِيمٌ».[17]
اگر کسی دربارۀ مؤمنی چیزی بگوید که به چشمش دیده است یا به گوشش شنیده است، و آن امر موجب بدنامی او شود یا شخصیتش را از بین ببرد، از کسانی است که خدای عز و جل [دربارۀ آنها] فرموده است: «کسانی که دوست دارند فحشا بین کسانی که ایمان آوردهاند انتشار یابد، عذابی دردناک در انتظارشان است».
شیخ انصاری (ره) بعد از این وارد بحث غیبت و محدودۀ آن میشود و بهطور مفصل دربارۀ جوانب گوناگون این موضوع بحث میکند. ما باید به این آیات و روایات ایمان داشته باشیم و متوجه باشیم که نمیتوان به آسانی با آبروی مسلمانی بازی کرد و خدا هم با ما کاری نداشته باشد.
[1]. سورۀ حجرات، آیۀ ١٢.
[2]. ادلۀ چهارگانه یا ادلۀ اربعه عبارت است از: کتاب، سنت، عقل و اجماع.
[3]. کتاب المکاسب، ج1، ص315 و ٣١۶؛ و نیز نک: الامالی، شیخ طوسی، ص۵٣٧.
[4]. کتاب المکاسب، ج1، ص316؛ بحار الانوار، ج 72، ص 222.
[5]. کتاب المکاسب، ج1، ص316؛ بحار الانوار، ج 72، ص 258.
[6]. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص15.
[7]. وسائل الشیعه، ج10، ص35.
[8]. کتاب المکاسب، ج1، ص316؛ الامالی، شیخ صدوق، ص103.
[9]. کتاب المکاسب، ج1، ص316؛ الامالی، شیخ صدوق، ص209.
[10]. در کتاب شرح چهل حدیث، چهل روایت اخلاقی مطرح و بهتفصیل بهمعنای هریک پرداخته شده است. امام خمینی (ره) در این کتاب دربارۀ غیبت و نیز دربارۀ روایت «ادام کلاب النار» بهتفصیل سخن گفتهاند. جا دارد که دانشپژوهان محترم، این کتاب را با توجه و تعمّق مورد مطالعه و عمل قرار دهند.
[11]. البته این حدیث لزوماً به این معنا نیست که چنین شخصی، از زنا متولد شده، بلکه ممکن است به این معنا باشد که شیطان در نطفۀ او شریک شده؛ چنانکه این تعبیر در روایات موجود است و علما دربارۀ معنای آن توضیحاتی دادهاند.
[12]. کتاب المکاسب، ج1، ص317؛ کشف الریبة، ص10.
[13]. کتاب المکاسب، ج1، ص317؛ کشف الریبة، ص11.
[14]. کتاب المکاسب، ج1، ص317.
[15]. يُؤتَى بِأَحَدٍ يَومَ القِيَامَةِ يُوقَفُ بَينَ يَدَیِ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يُدفَعُ إِلَيهِ كِتَابُهُ فَلَا يَرَى حَسَنَاتِهِ فِيه فَيَقُولُ إِلَهِی لَيسَ هَذَا كِتَابِی لَا أَرَى فِيهِ حَسَناتی فيُقالُ لَهُ إِنَّ رَبَّكَ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَنسَى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتِيَابِ النَّاسِ ثُمَّ يُؤتَى بِآخَرَ وَ يُدْفَعُ إِلَيهِ كِتَابُهُ فَيَرَى فِيهَا طَاعَاتٍ كَثِيرَةً فَيَقُولُ إِلَهِی مَا هَذَا كِتَابِی فَإِنِّی مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ فَيُقالُ لَه إِنَّ فُلَاناً اغتَابَكَ فَدُفِعَ حَسَنَاتُهُ إِلَيكَ؛ کتاب المکاسب، ج1، ص317.
[16]. کتاب المکاسب، ج1، ص318؛ بحار الانوار، ج74، ص193.
[17]. کتاب المکاسب، ج1، ص318.
باید خرافات را کنار گذاشت چون غیبت شاخه های متفاوت داره اگر دو نفر در باره عمل زشت کسی چه فرد عادی چه فرد مهم حرف بزنند این غیبت نیست اگر در مورد خود خواهی و طینت خراب کسی که باعث ازار و اذیت شده حرفی بزنند این غیبت نیست اگر باز در مورد برخورد مردم در ادارات و کلا در بیرون حرف بزنند باز هم غیبت نیست شاید تنها ایراد گرفتن از قیافه یا عادتهای مردم و یا تهمت زدن یا به دروغ داستانی ساختن و کسی را متهم کردن ایراد دارد که این امر کار همیشگی مردم ایران است چه زن چه مرد بقول معروف دیگه وقتی اب از سر ادم میگذره این حرفها معنی نداره مخصوصا که گناهان کبیره اسلامی داره لحظه به لحظه انجام میشه دیگه غیبت در کنار انها هیچه
همان طور که در مقاله گفته شد براساس روایات از پیشوایان دین، حقیقت غیبت آن است که کسی درباره دیگری چیزی بگوید که اگر بشنود، خوش ندارد و ناراحت شود خواه درباره نقص و عیبی باشد که در خود او، یا در بدن او یا در دین و یا دنیای اوست و یا در چیزی است که وابسته به اوست.
هر گناهی کیفر خود را دارد و غیبت نیز یکی از گناهان کبیره است که باید ترک شود.
گناه غیبت زمینه ساز گناهان دیگر از جمله تهمت دروغ افترا و … است که با پرهیز از آن از دیگر گناهان نیز می توان در امان بود.
مواردی نیز غیبت مجاز است که شرایط آن خاص است و جوانب خاصی باید رعایت شود که توضیح آن در این مقال نمی گنجد. و شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر به مقالاتی که در این خصوص به نگارش درآمده مراجعه کنید.
سلام و سپاس
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم
سلام خسته نباشید اگه غیبت کسی را کرده باشیم و یادمان نباشد کی و کجا چی گفته آییم پشت طرف مقابلمان آیا حلالیت رو چطوری باید از شخص بگیریم؟؟
با سلام و احترام
نیازی به پیدا کردن او نیست. برای او استغفار کنید. به نیابت از او استغفار کنید.
همانطور که در مقاله آمده: «… مشهور فقهای امروز میگویند که حلالیت طلبیدن در غیبت لازم نیست. به جای اینکه به او بگوییم، برای او طلب آمرزش میکنیم و او را در نمازها و عبادات خود شریک میکنیم.»
سلام با توجه به اینکه زنها خصوصیت غیبت در آنها بسیار زیاده و روایت شده غیبت مثل خوردن گوشت مرده برادر هست پس گناه غیبت برای مردان است چون گفته نشده گوشت مرده برادر و خواهر دینی فقط گفته شده گوشت مرده برادر دینی
با سلام و احترام
نه اینطور نیست
زبان عربی با زبان فارسی تفاوت دارد. در زبان عربی وقتی با یک گروه صحبت میکنیم که هم زن در آنها است و هم مرد، جایز است که ضمیرها و کلمات به صورت مذکر بیاید.
از طرفی دلیل حرام بودن غیبت فقط این مورد نیست بلکه دلایل متعددی از آیات و روایات دارد.