فهرست مطالب این مقاله را ببینید
در قرآن کریم نسبت به خلقت اولیه انسان مباحث مهمی مطرح میشود. یکی از آنها عالم الست و گرفتن پیمان الهی از انسانها است. در این مقاله ضمن بررسی عالم الست نکات جالبی مطرح میشود از جمله:
- انسانها قبل از ورود به این دنیا دارای فهم و شعور بودهاند.
- خداوند انسان را بینا کرد تا فقر ذاتی خود را ببیند.
- خدا برای ربوبیت خود از انسانها اقرار گرفت و همه شهادت دادند که او پروردگار عالم است.
- این عهد چه زمانی از انسان گرفته شده است؟
ابتدا چکیدهای از مطالب را مشاهده میفرمایید:
چکیده
مقدّمه
خلقت اولیه انسان قبل از ورود به این دنیا به این شکل بوده است که همه انسان ها ابتدا به صورت ذره ای بودند که از عقل و شعور و درک برخوردار بودند. (این مطلب در مقاله «کیفیت خلقت انسان از خاک» به تفصیل آمده است).
قرآن کریم دو واقعهٔ مهم را برای انسان مطرح می کند که مربوط به آن دوره یعنی عالم ذر میباشد. واقعهٔ اول، عرضه امانت به انسان است (که توضیح آن در مقاله «بررسی امانت الهی در قرآن» در اختیار شما قرار میگیرد). در این مقاله واقعهٔ دوم را بررسی خواهیم کرد و آن عهد گرفتن از انسان در ابتدای خلقت است. که به عالم الست یا عالم ذر معروف است.
عهد گرفتن از انسان: پیمان الست
مطلب مهمی که در عالم ذر و در ابتدای خلقت اتفاق افتاده، پیمانی است که از انسان گرفته شده است، معرفتی به انسان داده شده و بعد از آن عهدی از انسان گرفته شده است (عهد الست). قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ ألَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا﴾ [1]
و آن گاه که پروردگارت از پشت های بنی آدم ذریهٔ آنها را گرفت و بر خودشان بینا ساخت، آیا من ربّ شما نیستم؟ همگی گفتند بله ما این مطلب را مشاهده کردیم و [با تمام وجود خویش] یافتیم.
در این قسمت از آیه چند نکته وجود دارد:
نکته اول این است که در زمانی خداوند ذریهٔ بنی آدم را در محضر خود گرد آورد، به این صورت که از پشتهای آدمیزادگان ذریهٔ آنها را برگرفت. البته این قسمت نیازمند بحث گستردهای میباشد که در جای خود باید بررسی شود.
اما نکته دوم که مورد بحث ما است شهود انسان است:
الف ـ شهود انسان بر خود در عالم الست
نکته دوم که بسیار مهم است این است که:
﴿ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ﴾
آنها را بر خودشان شاهد گردانید.
خداوند آدمیزادگان را در عالم ذر بر خودشان شاهد گردانید. شهود به معنای دیدن است. «شَهِدَ» یعنی دید که به معنای گواهی دادن نیز استفاده می شود. «أَشْهَدَ» را به معنای «گواه گرفت» ترجمه می کنند، لکن اصل معنا «بینا ساختن» میباشد. خداوند انسانها را بر خودشان بینا ساخت. یعنی در عالم الست و در ابتدای خلقت خود را دیدند یا به عبارت دیگر به آنها معرفت شهودی به نفس خویش داد.
اما این جمله (أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ) به چه معنا است؟ در روایتی نورانی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است:
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ.[2]
هر کسی خود را بشناسد، خدای خود را میشناسد.
انسان چگونه خود را بشناسد که خدا را بشناسد؟ یک معنایی که معمولاً میگویند این است که اگر انسان پیچیدگیها و عظمت ساختاری خود را بشناسد، خدا را میشناسد. البته این حرف درستی است اما اگر ما یک برگ درخت را هم بشناسیم، خدا را میشناسیم.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
اما به نظر میآید باید معنای دومی منظور روایت باشد، یعنی هر کسی که فقر ذاتی خود را بشناسد و به حقیقت خود عارف شود، ربّ خود را می شناسد. مراد آیه نیز همین میباشد یعنی خداوند معرفت شهودی به انسان داد که ما چگونه وجودی هستیم؟ ما اگر توجه نداشته باشیم، فکر میکنیم یک وجود مستقل هستیم ولی اگر دقت کنیم اینگونه نیست.
مثال ما، مثال نور چراغ است، نور چراغ، وجودی است که دائماً به او افاضهٔ وجود میشود. بین چراغ و نور چراغ تفاوت است؛ رابطهٔ چراغ با منبع مولّد رابطهٔ کمالی است. یعنی اگر این رابطه برقرار باشد، چراغ روشن است. اما اگر برقرار نباشد چراغ خاموش است ولی وجود دارد، وجود او در ارتباط با منبع مولّد نیست. ولی نور چراغ اینچنین نیست اگر رابطهٔ آن با منبع مولّد قطع بشود، نوری وجود ندارد.
ما مانند نور چراغ هستیم و رابطهٔ ما با خدا اینگونه است. اگر نگاه وجودی خود را از ما بردارد، ما اصلاً وجودی نخواهیم داشت. مثل صورت های ذهنی که ما خلق میکنیم. اگر همین الآن شما پرندهٔ زیبایی را تصور کنید، تا وقتی وجود دارد که به آن توجه دارید. اگر توجه خود را از آن بردارید از ذهن شما محو میشود. نسبت مخلوق با خداوند این چنین است.
گویی در عالم الست و عالم ذر خود ما را به ما نشان دادند. یعنی خداوند شهودی داده است، ما معرفت نفسانی پیدا کردیم و به فقر ذاتی خود واقف شدیم. نگاه کردیم دیدیم از خود هیچ چیزی نداریم. اگر به نور چراغ معرفت ذاتی بدهند، میبیند اصلاً وجود آن برای دیگری است. وجود ما هم برای غیر است. وقتی که این معرفت در ما ایجاد شد، ربوبیت خدا را حس کردیم. در این صورت انسان بلافاصله خدا را میشناسد. ربّ خود، مالک خود را میشناسد.
ب ـ شهود انسان بر پروردگار
نکته سوم این است که خداوند بعد از این شهود در عالم الست و ابتدای خلقت از ما سؤال کرد: «ألَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آیا من ربّ شما نیستم؟ و ما همگی جواب دادیم «بَلى شَهِدْنا» بله تو ربّ ما هستی و ما ربوبیّت تو را دیدیم، و فهمیدم که هیچ چیز از خود نداریم، فقر ذاتی داریم، همهٔ وجود ما برای تو است. روایات فراوانی از ائمه (ع) در این زمینه وجود دارد. ابن مسکان می گوید از امام صادق(ع) در مورد این آیه سؤال کردم که آیا این شهود دیداری بوده است؟
قُلْتُ مُعَايَنَةً كَانَ هَذَا قَالَ نَعَمْ فَثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ وَ نَسُوا الْمَوْقِفَ وَ سَيَذْكُرُونَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يَدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ رَازِقُهُ …[3]
امام صادق(ع) فرمودند: بله آن شهود دیداری بوده است، پس حقیقتا آن معرفت در وجود انسان ثبت شد و انسان آن دوره را فراموش کرد و به زودی به یاد خواهد آورد. اگر آن شهود و تثبیت آن در وجود انسان نمیبود، هیچ کسی نمیدانست که خالق و رازقش کیست. …
هنوز آن معرفت توحیدی در انسانها باقی است. ما فطرتاً خدا را میشناسیم. اما انسانها موقف را فراموش کردند و به زودی این موقف را به خاطر میآورند. زمانی که از این دنیا برویم به یاد میآوریم که در محضر خدا بودیم، امانت به ما عرضه شد، به ما فطرت توحیدی دادند، معرفت توحیدی دادند و با این سرمایهٔ توحیدی ما را وارد زندگی دنیا کردند. اگر خداوند این کار را نکرده بود، فطرت ما را با معرفت خودش عجین نکرده بود، «لَمْ يَدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ رَازِقُهُ» هیچ کسی نمیتوانست بفهمد خالق و رازقش کیست.
معرفت توحیدی را در وجود ما گذاشتند، بعد ما را به دنیا فرستادند. اگر غیر از این بود ما نمیتوانستیم در برابر وسوسههای شیطان و هواهای نفسانی مقاومت بکنیم. ما از درون خود احساس میکنیم که خدا را دوست داریم، خدا را میشناسیم، از بندگی خدا لذت میبریم، فطرت توحیدی است، خداشناسی، خدا دوستی، خدا پرستی، خدا این را به ما داده است، با این شرایط ما را به دنیا فرستادند و از ما می خواهند که خدا را بندگی کنیم. خداوند در خطاب بنی آدم میفرماید:
﴿ أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ وَ أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ﴾ [4]
اى فرزندان آدم! آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را مپرستيد كه او بىترديد دشمن آشكارى براى شماست؟ و اينكه مرا بپرستيد كه اين راهى است مستقيم.
پیمان در عالم ذر
این عهد چه زمانی بوده است؟ آن هم به کل بنی آدم گفته میشود، نه فقط به مسلمانها.
خدا با همهٔ بنی آدم این عهد را در عالم الست برقرار کرده است. پس در عالم ذر: اولاً به انسان امانتی عرضه شده است و او این امانت را به عهده گرفته است. ثانیاً معرفت توحیدی به او دادهاند. ثالثاً با او پیمان بر بندگی خدا بسته شده است. این ها مقدمه ورود انسان به دنیا بوده و او با شرایط لازم و کافی وارد دنیا شده است. برای مطالعه بیشتر درباره خلقت اولیه انسان در عالم ذر و امانت الهی که انسان پذیرفت. به مقالات زیر مراجعه فرمایید:
[1]. سورهٔ اعراف، آیه 172
[2].عبدالواحد بن محمّد تمیمی، آمدی؛ تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 232.
[3].ابو جعفر محمّد بن یعقوب، الکلینی؛ الکافی، ج 5، ص 237.
[4]. سورهٔ یس، آیه ۶۰ و ۶۱.
سلام انسانها از عالم دیگری میآیند و خداوند از روح خود در انسانها دمیده است و برای رسیدن و درک کردن آن روح وارد دنیا میشود و در دنیا اگر بتوانند فریب دنیا و شیطان را نخورند به تکامل خواهند رسید و آن روح و نور الهی را درک خواهد کرد
با سلام و احترام
بسیار عالی
از لطف شما سپاسگزاریم.
آدم ذر وقتی است که ما از اتم حتی اکترون و شاید فوتون کوچک بودیم .خداامانتی که به ما داد ذری از علم خدای خود بود .و چرا فراموش کردیم .دنیا با ظاهرش ما را فریب داد .و وارد بازی وفریب شیطان شدیم .زمان مرگ دوباره عهد وپیمان خود رابیاد خواهیم آورد
از پیام شما سپاسگزاریم
بجای 《 من عرف نفسه عرف ربه 》 بهتر است از جمله زیر استفاده کنیم : من عرف طبیعه فقد نفسه و ربه . یعنی شناخت نفس یا خود و خداوند بدون شناخت طبیعت ( بخصوص طبع انسانی ) محال و غیر ممکن می باشد. و شناخت طبیعت به عهده علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات محض می باشد و از عهده آیات و روایات و احدایث و تفاسیر عدیده و پر از تناقض آنها تاکنون بر نیامده و در اعصار آینده هم بر نمی آید.
اول این که همین اشکال در علوم طبیعی هم هست و پر از تناقض میباشد و هر یک از دانشمندان نظریهای دارند و با پیشرفت علم نظریات نقض میشود و …
دوما برای شناخت انسان باید به سراغ خالق و سازنده اصلی آن رفت اوست که بهتر از همه میتواند انسان را معرفی کند. به خاطر همین ما به سراغ قرآن و روایات معصومین ع میرویم. معصومین ع هم از طرف خداوند متعال به عنوان واسطه علم الهی و فیض خداوند هستند.
سوما برخی اختلافات در احادیث و تفاسیر به خاطر حریف و جعل روایات به صورت گسترده است که از طرف دشمنان دین صورت گرفته است. همچنین به خاطر ازبین رفتن بسیاری از منابع دینی در طول تاریخ. وگرنه در سخنان معصومین ع و قرآن کریم هیچ گونه اختلاف و تناقضی وجود ندارد.