ربوبیت الهی
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
رب به معنای مالک حقیقی است. در واقع خدایی که این جهان منظم و بیبدیل را آفریده مالک حقیقی آن است. ربوبیت خداوند نیز جلوهها و ویژگیهای خاصی دارد که توجه به آنها بسیار سودمند است.
در جهان امروز شاهد تفکری هستیم که تمام اهدافش بر پایه انسان و هوا و هوسهای زودگذر اوست. در چنین فضایی توجه به آموزههای قرآن کریم بسیار راهگشا است و سبب رشد فکری و عقلی انسان میشود. چراکه قرآن سرچشمه علم است. لذا ما قصد داریم در این مقاله بر محور آیات ابتدایی سوره اعلی، مراحل ربوبیت الهی را بررسی کنیم. ربوبیت در واقع بیانگر ارتباط میان پروردگار متعال و جهان خلقت است. در ابتدا برای دسترسی آسانتر به مطالب این مقاله چکیدهای خدمت شما ارائه میشود.
شاید آشنایی با ویژگیهای خلقت عالم هم برای شما جالب باشد که مقاله «آموزههای خلقت» در این زمینه توصیه میشود.
چکیده
مراحل ربوبیت الهی
در این مقاله با توجه به آیات ابتدائی سورۀ اعلی مباحثی را دربارۀ ارتباط تکوینی خداوند با خلقت بیان میکنیم. این ارتباط تکوینی که ربوبیت نام دارد مراحلی دارد که در ادامه توضیح داده میشود.
مقدمه
سوره اعلی با این آیات شروع میشود:
ستایش کن اسم پروردگارت را، که پروردگار والا و اعلی است. همان ربی که، خلق کرد و بعد از آن تسویه کرد، همان کسی که تقدیر کرد و سپس هدایت کرد.
اینجا چهار نکته دربارۀ ارتباط تکوینی خدا با جهان بیان شده است. نکاتی که از این آیات استفاده میشود به این شرح است:
اول: بحث تسبیح است، تسبیح و تنزیه وقتی است که عظمت خدا بیان میشود، آنجا، جای تسبیح است. و این آیات بیانگر عظمت خدا است. اصل آفرینش و ارتباط تکوینی خدا و جهان کار عظیمی است.
دوم: میفرماید اسم ربّ خود را تسبیح کن و نمیفرماید ربّ خود را تسبیح کن که شاید علت همانطور که در بحث اسماء و صفات مطرح شد این باشد که اسم به معنای علامت است، اسم از خود چیزی ندارد، اسم علامتی برای مسما است، بنابراین وقتی میگوییم اسم رب را تنزیه کن در واقع این اسم رب به خود رب برمیگردد؛ اما علت این که میفرماید اسم رب (نه اسم الله) را تسبیح کن شاید بیانگر این نکته است که خداوند را از حیث عظمت ربوبیتش تسبیح کن؛ یعنی این آیات میخواهند عظمت ربوبیت خدای متعال را متذکر شود.
سوم: حقیقت ربوبیت خداوند است؛ یعنی آن کاری که به عنوان رب انجام میدهد.
چهارم: یک مطلب دیگر این که حقیقت ربوبیت مربوط به ذات الهی است؛ یعنی ذات الهی است که اعمال ربوبیت میکند. بر اساس این آیه اگر ربوبیت صفت فعل خداوند باشد یا این که منشأ ربوبیت فعل باشد، این چهار فعل یعنی خلقت، تسویه، تقدیر و هدایت، از لوازم ربوبیت خواهد بود؛ در واقع ربوبیت خداوند به وسیله این چهار فعل است و این ربوبیت از ذات الهی است. بنابراین همۀ اینها در نهایت به ذات برمیگردد. بنابراین تسبیح اسم رب، تسبیح ذات الهی است که این ربوبیت از آن ذات سرچشمه میگیرد.
واژۀ رب، به معنای مالک است، مالک حقیقی یک شیء، خالق آن شیء است، کسی که آن را ایجاد کرده است آن شیء برای او است و ما میدانیم که خدا جهان را ایجاد کرده است. پس ما یک خالق یعنی یک مالک حقیقی بیشتر نداریم و آن خدا است، مالکیتهای دیگر اعتباری هستند. همان خدایی که ماهیهای دریا را آفریده خود او اعتبار کرده است که هر کسی ماهی را از دریا صید کرد مالک آن است. این یک مالکیت اعتباری است یعنی خدا مالک حقیقی این ماهی است و او اعتبار میکند که هر کسی با این شرایط میتواند از ماهی استفاده کند و به همین صورت در امور دیگر نیز یک مسیرهایی برای مالکیت ما انسانها قرار داده است که ما میگوییم خدا آن مسیرها را اعتبار و تشریع کرده است.
خلق کردن
بعد از این آیه «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» دو آیه دیگر در بیان ربوبیت خداوند است که یا معنای ربوبیت را و یا لازمههای ربوبیت را بیان میفرماید؛ یعنی این چهار فعلی که در دو آیه بعد میآیند یا خود ربوبیت به این افعال است و یا لازمهی ربوبیت الهی هستند.
رب یعنی کسی که این چهار کار را انجام میدهد. «الَّذي خَلَقَ»: ربّ مالک است، مالک آن کسی است که خلق کرده است. البته خلق گاهی به معنای عامتری به کار میرود که شامل معنای تسویه و تقدیر و هدایت نیز میشود مثلاً وقتی میگویند شیئی را ایجاد کرد؛ یعنی هم اصل آن را ایجاد کرده و به آن نظم داده است، هم مسائلی که مربوط به آن است را مشخص کرده است، میگویند که همۀ اینها را او ایجاد کرده است. گاهی خلقت همان کار اول یعنی آفریدن است. اگرچه این آفریدن بر اساس تقدیر، تسویه و هدایت است و یا بعد از این آفرینش تسویهای و هدایتی وجود دارد، اما در این معنا فقط معنای آفرینش و ایجاد مورد نظر است که ظاهراً همین معنا در این آیه نیز مورد نظر است. متعلق خلق کردن در این آیه، مطلق و کلی است یعنی هر چیزی که در عالم هست را خداوند خلق کرده است، ما سوی الله همه مخلوق خدا است. ما غیر از خدا و مخلوق، شق سومی نداریم که بگوییم مثلاً این نه خالق است و نه مخلوق است، نه، هر چه که در این عالم است یا خدا است که خالق است یا غیر خدا است که مخلوق است.
نظم دادن
«فَسَوَّى»، مرحله بعد از خلقت تسویه و نظم بخشیدن است. خداوند اصل آن آفرینش را خلق کرد و بعد از آن هماهنگی و نظم بخشید. در لغت تسویه را به معنای اعتدال و هماهنگی اجزاء، اتقان و کمال گفتهاند یعنی خداوند آفرینش خود را نظم میدهد، تسویه میکند، اعتدال میبخشد و هر چیزی از سیارات و ستارگان دارای یک نظم خاصی هستند، طبیعت بر اساس یک سلسله قوانین ثابت خاصی جلو میرود، مغشوش و نامنظم نیست. قبلاً در برهان نظم بیان شد که برهان نظم بر اساس همین استوای عالم است و برهان حدوث بر اساس خلقت و ایجاد است، وقتی یک چیزی ایجاد و حادث میشود، ایجاد کنندهای میخواهد، این برهان حدوث است.
برهان نظم بر اساس تسویه و نظم موجود در خلقت است، چنین اعتدال با عظمت و لا یتناهی که در جهان هستی است نشان از خالقی عالم و باقدرت دارد. پس اساس برهان نظم همین استوای، اعتدال و نظم جهان است.
ربوبیت الهی و تقدیر کردن
«الَّذي قَدَّرَ» خداوند اشیاء را آفرید سپس نظم داد و تقدیرات خلقت را نیز مشخص کرده است. تقدیر یعنی اندازه و به تعبیر روایات یعنی هندسه. هندسه یعنی ابعاد یعنی طول، عرض و ارتفاع، البته نه فقط ابعاد ظاهری، برای مثال مخلوقی مثلاً انسان چقدر عمر داشته باشد، این تقدیر است، روزی او، علم، هوش و استعدادهای معنوی و عقلی او، چگونگی چهرۀ و قد او، اینها و مسائل دیگر همه از تقدیرات هستند.
از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند تقدیر یعنی چه؟ فرمودند:
قرار دادن حدود مختلف [یک خلق] از جمله اجلها و روزیها و مقدار بقا و فنا.
تقدیر یعنی این که حدود شئ معلوم باشد. مانند اجل آن، روزیهایی که نصیب او میشود، چقدر بقا پیدا میکند، چه موقع فنا پیدا میکند. همۀ اینها تقدیر است و قرآن کریم میفرماید:
همانا ما هر چیزی را به قدر و به اندازه آفریدیم.
اساساً مخلوق اندازه دارد، محدود است، بر خلاف خالق که نامحدود است و حدّی و نقصی ندارد. اما مخلوق محدود و ناقص است. خداوند این حد را بر اساس یک حساب و کتابی آفریده است و تقدیر کرده است و این تقدیرات اتفاقی نیست. هر چیزی اندازه، حساب و کتاب دارد که به خدا برمیگردد. بحث تقدیر که در این آیه مطرح شده است مختص انسان نیست، اما در خصوص انسان و افعال اختیاری او یک بحثی وجود دارد اینکه تقدیر چگونه با اختیار انسان جمع و در بحث جبر و اختیار مطرح میشود که مربوط به مباحث عدل الهی است.
ربوبیت الهی و هدایت کردن
«فَهَدى»، مرحلۀ بعد، هدایت الهی است. شاید به ذهن بعضی، هدایت در اینجا همان هدایتی است که خداوند به انسانها میدهد و به آن هدایت تشریعی گفته میشود، که پیامبر میفرستد، لکن این طور نیست بلکه اینجا بحث کلی است، هم شامل هدایت تشریعی انسان از طریق عقل و ارسال پیامبران، کتاب و شریعت میشود و هم شامل هدایت تکوینی میشود که هدایت تکوینی فقط مختص انسان نیست و کل جهان را شامل میشود.
هدایت تکوینی یعنی این که خداوند همه موجودات را مدیریت میکند، خورشید، کهکشانها، سیارات، ستارهها، کرۀ زمین را مدیریت میکند، اگر خداوند لحظهای این مدیریت را بردارد، تمام این نظم و حرکت نابود خواهد شد.
مدیریت خداوند از طریق قانونهایی است که در عالم قرار داده است، البته گاهی ممکن است که دخالتهای مستقیم انجام دهد خداوند به طور معمول از طریق سنتها عمل میکند. سنتها یعنی قوانین، مانند قانون جاذبه، قانون گریز از مرکز و دیگر قوانین شناخته شده و نشده، اگر خدا لحظهای این قوانین را بردارد، مدیریت خود را بردارد، تمام این ستارهها و سیارهها به هم برخورد میکنند و عالم متلاشی میشود، این هدایت تکوینی است.
هدایت تشریعی مختص آن موجوداتی
است که عقل و تکلیف دارند. خدا از طریق عقل هدایت میکند، از طریق معرفت فطری که در انسان
قرار داده است. از طریق اخلاق، حسن و قبح را به ما فهمانده است، از طریق
شریعتی که پیامبران به ما میرسانند. این هدایت تشریعی است. این که خدا در
جهان ربوبیت میکند؛ یعنی جهان را آفریده «خَلَقَ»، اعتدال بخشیده «فَسَوّی»، همه چیز را تقدیر کرده که عمر این
چقدر باشد، آن چه موقع از بین برود، این چقدر روزی داشته باشد «قَدَّرَ»، «فَهَدی» همه عالم را مدیریت میکند چه مدیریت
به صورت تکوینی که عام است و شامل همه چیز میشود، چه مدیریت تشریعی که نسبت به آن
موجوداتی است که دارای عقل هستند.
در صورتیکه تمایل دارید در مورد ویژگیهای خلقت انسان از دیدگاه قرآن و روایات تحقیق کنید میتوانید به مقاله «ربوبیت الهی عامل فضیلت انسان» مراجعه نمایید.
برای کسب اطلاعات بیشتر به درس ” توحید در قرآن” از سلسله دروس دوره “عقاید قرآنی” مراجعه کنید.
پی نوشت ها
- محمّدباقر، مجلسی؛ بحار الأنوار، ج 5، ص 117.
- سورۀ قمر، آیۀ 49.
سلام علیکم وقتتون به خیر
منبع این مقاله رو لطف کنید بزارید که ان شاالله استفاده از آن در جایی فاقد اشکال باشد
ممنون
با سلام و احترام
این مقاله برگرفته از درس توحید استاد محترم دکتر برنجکار است که در مجموعه ایمانور تولید شده است.
منبع:
کتاب توحید (دوره عقاید قرآنی از سری دورههای نور معرفت)، دکتر ضا برنجکار، چاپ اول تابستان ۱۳۹۵، انتشارات قدس، صفحه ۱۷۹ تا ۱۸۵.
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار و تشکر فراوان از مقالهی وزین و پر بار ارائه شده، در مقدمه مقاله، در ترجمه ی آیه اول سبح اسم ربک الاعلی، سبح را ستایش معنی فرموده اید، چرا در اینجا این کلمه، تنزیه معنی نشده؟
با سلام و احترام
از پیام شما سپاسگزاریم
هر دو معنا برای «سبح» صحیح است. اما با توجه به آیات مختلف و جملات مختلف ممکن است یک معنا از معنای دیگر بهتر باشد.
اینجا «سبح ربک» نیامده بلکه «سبح اسم ربک» آمده لذا استاد نظرشان این بوده که «اسم ربک» باید ستایش شود.