خروج از نور هدایت و ولایت
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
بر اساس قرآن کریم ولایت الهی به هدف خروج انسانها از ظلمت به سوی نور است. به عنوان مثال در فراز آخر از آیه الکرسی میخوانیم که طاغوت کافران را به ظلمت میکشاند و سبب خروج از نور میشود. نکته کلیدی که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم پاسخ به این سوالات است:
• معنای نور و ظلمت در این آیه چیست؟
• مگر کافران در نور هستند که قرآن اینچنین میفرماید؟
• معنای نور در مورد کافران چیست؟
• جلوههای ظلمت بعد از پیامبر اکرم (ص) چیست؟
ابتدا خلاصه مطالب را مشاهده میفرمایید.
چکیده
خروج از نور
آیه سوم از آیة الکرسی یک آیه محوری در بحث امامت است. نکات مهمی در این آیه شریفه بیان میشود از جمله در فراز آخر از آیهٔ ۲۵۷ سورهٔ بقره اینچنین آمده است: «یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ». اولیای طاغوتی مؤمنان را از نورانیت بیرون میبرند و به سوی ظلمات میکشانند.
سؤالی که ممکن است مطرح شود این است که این آیات دربارهٔ مؤمنین میفرماید که خدا ولیّ آنها است، آنها را از ظلمتها بیرون میبرد و به نورانیت میرساند. ممکن است سؤال شود مگر مؤمنان در ظلمت هستند که باید به نورانیت بروند؟ بعد میفرماید: «وَ الَّذینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»، آنهایی که کافر باشند اولیای آنها طاغوت است. اولیای طاغوتی «یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»، آنها را از نور به ظلمتها میبرند. مگر کافران در نور هستند؟
الف- نورانیت و ظلمات نفسانی:
جواب اول: هر انسانی در هر شرایطی در مجموعهای از نور و ظلمت قرار دارد. ما در درون خود توحید فطری داریم. ما خدا را دوست داریم. به او معرفت داریم. بندگی او را پذیرا هستیم و لذت میبریم. عواطف انسانی در ما وجود دارد. از آن طرف ظلمتهایی هم وجود دارد یعنی حسد و کبر و کینه و خود محوری و تفکرات ظلمانی، احساسهای ظلمانی. خداوند با ولایت خود مؤمن را از آن ظلمتها بیرون میبرد. جنبهٔ نورانیت او را قوی میکند. روز به روز او نورانی میشود. تا جایی که در هنگام مرگ ملائکه به او سلام میکنند، پاک و پاکیزه از دنیا میرود.
همان كسانى كه فرشتگان جان آنها را در حالى كه پاكیزه (از پلیدى كفر و فسق) اند مىستانند (به آنها) مىگویند: سلام بر شما، به بهشت درآیید به پاس آنچه به جا مىآوردید.
ملائکه به آنها سلام میکنند و وعدهٔ بهشت میدهند. در برابر کسانی که تحت ولایت طاغوتی قرار بگیرند اینها از نور به سوی ظلمت میروند، «یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ». اولاً یک نورانیتهایی در فطرت انسان است. یعنی فطرت همه انسانها پاک و نورانی است. ولی سیر راه طاغوت و ولایت طاغوتی سیر نزولی به سوی ظلمت است.
ب- ظلمات بعد از رسول الله (ص):
جواب دوم: اینکه این آیه مربوط به امامت است و مربوط به امامت بعد از پیامبراکرم (ص) به طور خاص است. مسلمانها در نور الهی بودند. پیامبراکرم (ص) به آنها نورانیت داد، قرآن به آنها داد، خیلی از آداب نورانی را برای اینها تثبیت کرد و اولیای طاغوتی «یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»، آرام آرام آنها را از نور به سوی ظلمت میبرند. به چند نکته اشاره میکنیم:
نکتهٔ اول اینکه پیامبراکرم (ص) خبر دادند بعد از من جامعهٔ اسلامی به قهقرا برمیگردد تا جایی که یک زمانی ممکن است فقط اسمی از اسلام باقی مانده باشد. پیامبراکرم (ص) از ماجراهای بعد از خود خیلی اظهار نگرانی میکردند. خوابهایی که دیدند و قرآن نقل میکند حاکی از این مسئله است. بعد از پیامبراکرم (ص) سیر رشدی که ایشان راهاندازی کردند ادامه پیدا نکرد.
دوم اینکه روند جامعهٔ اسلامی واقعاً به سوی ظلمت رفت، مصادیق آن را بیان میکنیم. پنجاه سال از رحلت یا شهادت رسول خدا (ص) گذشت. حضرت رسول اکرم (ص) در بیست و هشت صفر سال دهم از دنیا رفتند. در محرم سال شصت و یک یعنی پنجاه سال بعد، یک ماه و نیم هم کمتر، فرزند رسول خدا (ص) را با آن وضع به شهادت رساندند و جامعهٔ اسلامی هم تحمل کرد.
سؤال: آیا چنین جامعهای جامعه ایمانی است؟ بالاتر از این مسئله و سخیفتر اینکه معاویه دستور داد در سرتاسر بلاد اسلامی در خطبههای نماز جمعه برادر رسول خدا (ص)، وزیر پیامبر، پشتیبان پیامبر و صاحب علم پیامبر را لعن کنند، در تمام خطبههای نماز جمعه. آیا این جامعه، اسلامی ماند؟ جامعه هم عمل میکرد.
تأثیرات خروج از نور در جامعه بعد از پیامبر اکرم (ص)
ادامهٔ بحث را در سه حوزه در این خصوص که «یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» است عرض میکنیم:
حوزهٔ اول در گسترهٔ اسلام که تغییر مسیر جانشینی رسول خدا (ص) باعث کند شدن توسعهٔ تفکر نورانی اسلام و محروم ماندن مردم جهان از اسلام حقیقی شد.
حوزهٔ دوم در مشکلات اجتماعی که بعد از پیامبراکرم (ص) پیش آمد.
حوزهٔ سوم بعد از پیامبراکرم (ص) مسیر فرهنگ جامعهٔ اسلامی از رو به سوی رشد بودن به سوی افول تغییر کرد. ضایعات فرهنگی عظیمی ما در این برههها داریم که بعد از پیامبراکرم (ص) اتفاق افتاد. از نقل و ضبط احادیث پیامبراکرم (ص) منع شد و به جای آن گویشهای تازه مسلمان شدهها از یهود و نصاری مثل کعب الاحبار یهودی در حوزهٔ فرهنگ اسلامی آمد و خیلی از آنها به عنوان حدیث پیامبراکرم (ص) ثبت شد و الان هم چه بسا وجود دارد. اسرائیلیات که در احادیث کم نیست.
اینها آسیبهایی است که بر پیکرهٔ اسلام وارد شد و در حقیقت آن نورانیت به سوی ظلمت گرایید. تا جایی که در خلفای بنی امیه بعضی پیدا میشوند رسماً با قرآن درمیافتند و بعضی اینقدر مِیگساری و گناه و معصیت میکنند که از خود بیخود میشوند و داستانهای عجیبی که نقل شده است.
در تفسیر قمی در ذیل همین آیه و در توضیح همین عبارت «وَ الَّذینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» میفرماید:
این اولیای طاغوتی کسانی هستند که بر آل محمد ظلم کردند و کسانی که از این ظالمان و غاصبان تبعیت کردند.
ولایت طاغوت سبب خروج از نور
در قرآن کریم در آیه سوم از آیة الکرسی نکات مهمی در بحث امامت بیان میشود. از جمله اینکه ولایت از آن خدا است. ولایت خدا برای اخراج از ظلمت به سوی نور است و ولیّ خدا باید چنین توانی داشته باشد. هر ولیّ غیر الهی ولیّ طاغوتی است و ولیّ طاغوتی مردم را از نورانیت به سوی ظلمت میبرد.
آیه سوم از آیه الکرسی آیه محوری بحث امامت در قرآن کریم است. شما میتوانید برای مطالعه بیشتر در این زمینه به مقاله «تفسیر آیه الکرسی و مسأله امامت» مراجعه نمایید.
پی نوشت ها
- سوره نحل، آیه 32.
- علی بن ابراهیم قمی؛ تفسير القمي، ج 1، ص 85.