فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از مهمترین و پیچیدهترین مباحث در حوزه معارف اسلامی، به ویژه در مکتب تشیع، مسئله غیبت حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) است. این موضوع نه تنها جایگاه ویژهای در عقاید شیعیان دارد، بلکه همواره محل پرسشها و تأملات بسیاری در طول تاریخ بوده است. چرا امام زمان (عج) غایب شد؟ فلسفه و حکمت این غیبت چیست؟ چه دلایلی میتوان برای پدیدهای به این گستردگی و تأثیرگذاری برشمرد؟
در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا به بررسی دلایل غیبت حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در ابعاد مختلف بپردازیم و با تمسک به منابع دینی و روایات اهل بیت (علیهمالسلام) ، تلاش میکنیم تصویری روشن از این مفهوم ارائه دهیم. همچنین، به نقش غیبت در حفظ دین، آمادهسازی جامعه برای ظهور، و اهمیت آن در تقویت ایمان افراد اشاره خواهیم کرد.
اگر به دنبال درک عمیقتری از فلسفه غیبت حضرت مهدی (عجالله فرجه) و رازهای پنهان آن هستید، تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
غیبت حضرت مهدی (عج) به چه معناست؟
غیبت حضرت مهدی (عجالله فرجه) به این معناست که امام زنده است، اما به صورت آشکار در میان مردم حضور ندارد و بیشتر افراد نمیتوانند ایشان را ببینند یا به طور مستقیم با ایشان ارتباط برقرار کنند. البته این به معنی نبودن یا ناپدید شدن کامل ایشان نیست؛ بلکه ایشان در همین دنیایی که ما زندگی میکنیم حضور دارد، اما به دلایل خاصی که در روایات بیان شده، شناخته نمیشود.
در واقع، حضرت ولیعصر (عجلاللهفرجه) مانند خورشیدی پشت ابرهاست؛ حتی اگر خورشید را نبینیم، باز هم نور و گرمایش به ما میرسد. همان طور که خود حضرت فرمودند: «چگونگى بهرهمند شدن از من در روزگار غيبتم همچون بهرهمند شدن از خورشيد است، آنگاه كه در پس ابر از ديدگان پنهان مىشود. من مايه امان زمينيانم، همچنان كه ستارگان، مايه امان آسمانيان هستند[1]».
در نتیجه، امام زمان (علیهالسلام) با وجود غیبت، بر امور جهان نظارت دارد و هدایت معنوی را انجام میدهد، اما به شکلی که مردم به طور مستقیم از حضور او آگاه نیستند.
انواع غیبت حضرت مهدی (عج)
همان طور که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «امام قائم دو غیبت خواهد داشت: یکی کوتاه مدت و دیگری دراز مدّت … [2]»، لذا غیبت امام زمان عج بر دو نوع است:
- غیبت صغری: دورهای که امام مهدی (عجلاللهفرجه) نمایندگانی خاص داشتند که پیامهای ایشان را به مردم میرساندند. غیبت حضرت از زمان شهادت پدرش امام حسن عسکری (علیهالسلام) از سال ۲۶۰ هجری قمری تا سال ۳۲۹ یعنی حدود ۶۹ سال بوده است و به طور دقیق میتوان گفت که بعد از نماز خواندن بر جنازه پدرشان آغاز شده است[3].
نُوّاب خاص
نایبان خاص حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در عصر غیبت صغری، چهار نفر از یاران با سابقه امامان پیشین و از علمای بزرگ و پارسای شیعه بودند که نُوّاب اربعه نامیده شدهاند. که به ترتیب زمانی عبارتند از:
۱. ابو عَمْرو بن عثمان به سعید عَمْری،
۲. ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمْری،
۳. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی،
۴. ابوالحسن علی بن محمد سَمَری.
حکمت غیبت صغری
غیبت صغری، نشانگر اولین مرحله از امامت حضرت حجت (عجلاللهفرجه) است، که خداوند متعال تقدیر نمود تا حضرت در مدتی نه چندان دور از عموم مردم مخفی بماند و امور شیعه را توسط سفرا انجام دهد.
نکته دیگر این که ممکن است علت غیبت صغری قبل از غیبت کبری این باشد که مردم هرگاه اراده میکردند به امام خود دست مییافتند و هرگز با غیبت امام انس نداشتند، لذا برای جا افتادن این موضوع، ابتدا غیبت صغری صورت گرفت و در آن تا اندازهای ارتباط مردم با امام قطع شد و پس از آن که مردم با مشاهده دلایل قطعی، به وجود حضرت ولیعصر (علیهالسلام) یقین پیدا کردند، غیبت کبری شروع شد[4].
۲. غیبت کبری
عصر غیبت کبری، با پایان یافتن غیبت صغری آغاز شد. انتهایی که توسط امام زمان (علیهالسلام) در سال ۳۲۹ هجری قمری صورت گرفت. حضرت در نامهای به علی بن محمد سَمَری از انتهای سفارت او و شروع غیبت کبری خبر داد.
غیبت کبری، دورهای که دیگر نماینده خاصی وجود ندارد و ارتباط مستقیم مردم با امام قطع شده است، اما امام همچنان زنده است و روزی ظهور خواهد کرد. در این دوره که با درگذشت نایب خاص امام دوازدهم، آغاز شد، علمای واجد شرایط از سوی امام زمان (عجلاللهفرجه) نیابت عامه دارند.
منظور از نیابت عامه چیست؟
نیابت عامه این است که امام شرایط و ضوابطی کلی را بیان کند تا در طول زمان هر فردی که آن ضابطه با او تطبیق داشته باشد، نایب شناخته شود و به نیابت از امام، در امر دین و دنیا، مرجع شیعیان باشد.
اسحاق بن یعقوب، درباره تکلیف شیعیان در غیبت کبری از حضرت بقیة الله (عجلاللهفرجه) پرسید و این توقیع در پاسخ او صادر شد: «… و اما در پیشآمدهایی که برای شما رخ میدهد، باید به راویان اخبار ما (دانشمندان علوم دینی) رجوع کنید؛ ایشان حجت من بر شما هستند و من، حجت خدا بر آنانم[5]».
سوال: حضرت آیة الله خامنهای نایب عام حضرت هستند؟
در ابتدا باید دید که شرایطی که در متون و منابع اسلامی برای نایب عام و رهبری جامعه اسلامی مورد تاکید قرار گرفته چیست که آنها بدین قرار است:
1. صلاحیت علمی لازم در ابواب مختلف فقه (فقاهت و اجتهاد)؛
۲. عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلامی؛
3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت و مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
با توجه به شرایط بیان شده برای نیابت و وجود و احراز این ویژگی ها در آیت الله خامنهای میتوان چنین بیان کرد که؛ آیت الله خامنهای نائب عام امام زمان (عجلاللهفرجه) میباشند و اطاعت از ایشان به عنوان ولی فقیه و رهبر جامعه اسلامی بر هر مسلمان واجب است.
زمینه سازی امام حسن عسکری (ع) برای غیبت فرزندش مهدی (ع)
پدر عظیم الشأن امام زمان (عجلاللهفرجه) برای زمینه سازی غیبت فرزندش فعالیتهایی انجام داد که بدین قرار است:
- بیانات حضرت به اصحاب خاص خود
حضرت در حدیثی به احمد بن اسحاق فرمودند: «… ای احمد بن اسحاق! مَثل او در این امّت مَثل خضر (علیهالسلام) و مثلش مثل ذیالقرنین است. به خدا سوگند! هر آینه غیبتی خواهد نمود که تنها کسانی که برای فرج آن حضرت منتظرند، و به دعا بر تعجیل فرجش موفق ساخته، هلاک نخواهد شد …[6]».
و نیز فرمود: «آگاه باشید! همانا برای فرزندم غیبتی خواهد بود که در آن مردم شک خواهد بود که در آن مردم شک خواهند کرد جز کسانی که خداوند عزوجل آنها را حفظ کرده باشد[7]».
- کم کردن ارتباط خود با شیعیان
هنگامی که امر امامت به امام حسن عسکری (علیهالسلام) رسید با خواص و غیر خواص خود از پشت پرده سخن میگفت، مگر در اوقاتی که او را به خانه سلطان میبردند[8]. لذا شیعیان، برای ملاقات با ایشان در راه مینشستند تا در آن اوقات امام را ملاقات کنند[9].
- فعال کردن مجدد نظام وکالت
امام حسن عسکری (علیهالسلام) برای زمینه سازی غیبت فرزندش مهدی (علیهالسلام) دوباره نظام وکالت را فعال کرد و آن را توسعه داد و عثمان بن سعید و فرزندش را به عنوان وکیل مورد اعتماد خود معرفی فرمود[10].
- قربانی کردن برای فرزندش مهدی (عج)
هنگامی که حضرت مهدی (علیهالسلام) متولد شد، امام حسن عسکری (علیهالسلام) فرمود: «کسی را نزد ابو عمرو بفرستید. کسی را فرستاند. هنگامی که آمد، حضرت به او فرمود: «ده هزار پیمانه نان و ده هزار پیمانه گوشت بخر و آن را بین بنیهاشم تقسیم کن و از طرف او فلان تعداد گوسفند را عقیقه کن[11]».
- معرفی فرزند خود به خواص از شیعیان
امام حسن عسکری (علیهالسلام) برای تثبیت قلوب شیعیان نسبت به ولادت و امامت فرزندش مهدی (علیهالسلام)، او را به تعداد بسیاری از یارانش نشان داد. آنها نیز از آن فرزند معجزاتی مشاهده کردند که موجب یقین به امامت او شد، که از آن جمله می توان به احمد بن اسحاق اشعری اشاره نمود.

دلایل غیبت حضرت مهدی (عج)
علل واقعی غیبت حضرت مهدی (علیهالسلام) برای مردم روشن نیست، چون شناخت انسانها محدود است، اما برخی اندیشمندان اسلامی دلایلی برای این غیبت بیان کردهاند که در ادامه به چند مورد اشاره میکنیم:
- حفظ جان حضرت حجت (عج)
خداوند متعال به وسیله غیبت، امام زمان (علیهالسلام) را از قتل حفظ کرد؛ زیرا اگر آن حضرت از همان ابتدای زندگی در میان مردم ظاهر میشد، دشمنان مانند دیگر ائمه اطهار (علیهمالسلام) ایشان را به شهادت میرسانند.
در این راستا میتوان به تلاشهای معتمد عباسی اشاره کرد که چون شنیده بود امام حسن عسکری (علیهالسلام) فرزندی دارد، دستور دارد عدهای از قابلهها زنان و کنیزان آن حضرت را معاینه کنند و اگر آثار حملی در آنها دیده شد، به او گزارش دهند.
از طرف دیگر، پس از این که برایش اطمینان خاطر حاصل شد، برای این که وانمود کند که از امام عسکری (علیهالسلام) فرزندی نمانده و شیعیان را ناامید کند، دستور داد میراث حضرت میان مادر و برادرش جعفر تقسیم شود.
بر این اساس، خداوند با غیبت، جان حضرت را از خطراتی که ایشان را از سوی دشمنان تهدید میکرد، حفظ نمود تا مأموریت الهی و اهداف بلند آن محقق شود و نقشه الهی برای تکامل بشر و ظهور موعود تکمیل شود.
- آزمایش ایمان مردم
چنان که میدانیم از سنتهای ثابت الهی، آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است. صحنه زندگی انسان همواره محل آزمایش است و بندگان با ایمان و صبر و تسلیم در برابر اوامر الهی به کمال میرسند.
در مسأله غیبت حضرت مهدی (علیهالسلام) نیز مردم مورد آزمایش قرار میگیرند. گروهی که ایمان استواری ندارند، باطن خود را نشان داده و دچار شک و تردید میشوند و گروهی دیگر که ایمان در قلبهایشان استوار است با انتظار ظهور آن حضرت و ایستادگی در برابر سختیها مانند آهن در کوره، ناب و آبدیده میشوند.
حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) میفرمایند: «هرگاه پنجمین فرزندم غایب شد، پس مواظب دین خود باشید، مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به طوری که گروهی از معتقدان به آن، از عقیده خود برمیگردنند و این محنتی است که خداوند به واسطه آن خلقش را امتحان میکند…[12] ».
از سخنان پیشوایان الهی بر میآید که آزمایش به وسیله غیبت حضرت مهدی ، از سختترین آزمایشهای الهی است. این سختی به دو صورت است:
1. طولانی شدن دوران غیبت حضرت مهدی (علیهالسلام) که بسیاری از مردم در تولد و برخی دیگر در دوام عمر حضرت دچار تردید میشوند و جز افراد مخلص و دارای معرفت و شناخت بر ایمان به امام زمان (علیهالسلام) باقی نمیمانند.
۲. به دلیل فشارها و وقایع ناگواری که در دوران غیبت حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) رخ میدهد، مردم دگرگون شده و حفظ دین و ایمان، کاری سخت و دشوار میگردد و مسائل اعتقادی مردم در معرض خطرات شدیدی قرار میگیرد.
- آماده سازی جامعه برای ظهور
هدف اصلی از غیبت حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) آمادگی و آگاهی از وضع نابسامان امروز دنیاست. برای ظهور امام زمان (علیهالسلام) انسانها و جوامع بشری میبایست به یک بلوغ فکری و فرهنگی برسند. باید آن تشنگی و عطش به وجود مبارک حضرت در آنها بوجود آید. زمانی که مردم دنیا نتیجه تلخ و شوم بیعدالتیها و تبعیضها را بچشند، نگران شده و در جست و جوی یک راه اصلاح و نجات، و یافتن یک مصلح جهانی تلاش کرده و قدم برمیدارند.
امام زمان (علیهالسلام) در بخشی از نامهای که به شیخ مفید ارسال داشتند، نوشتند: «پس هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک سازد و از آنچه خوشایند ما نیست و باعث خشم و کراهت ما میشود، دوری کند[13]».
پس برای جلب محبت حضرت صاحب الامر (علیهالسلام) و دوری از غضب ایشان، کاری کنیم تا مشمول عنایات ویژه حضرت قرار بگیریم. اعمال و رفتاری را انجام دهیم که رضایت خداوند و حضرت را به دست آورده و ما را هر چه بیشتر به ایشان نزدیک گرداند.
- پرهیز از بیعت با حاکمان ستمگر
غیبت حضرت مهدی (علیهالسلام) باعث آزادی حضرت از یوغ بیعت با طاغوتهای زمان گردید. حضرت ولی عصر هیچ حکومتی را، حتی از روی تقیّه، به رسمیّت نشناخته و نمیشناسد. او مأمور به تقیه از هیچ حاکم و سلطانی نیست و تحت حکومت و سلطنت هیچ ستمگری در نیامده و در نخواهد آمد، چرا که مطابق وظیفه خود عمل میکند و دین خدا را به طور کامل و بی هیچ کم و کاستی و ملاحظهای اجرا مینماید. بنابراین جای هیچ عهد و بیعتی با کسی و مراعات و ملاحظه نسبت به دیگران باقی نمیماند.
حسن بن فضّال میگوید: امام هشتم فرمود: «گویی شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزند امام حسن عسکری در جستجوی امام خود، همه جا را میگردند، اما او را نمی یابند.
عرض کردم: چرا غایب میشود؟
فرمود: برای این که وقتی با شمشیر قیام میکند، بیعت کسی در گردن وی نباشد[14]».
دلایل غیبت حضرت مهدی (عج) از زبان دکتر میرباقری
در روایات ما نکاتی را در این باره نقل میکنند:
اولاً گفتهاند این ( غیبت حضرت مهدی ) سِرّی از اسرار الهی است. وقتی این سِرّ کاملاً باز میشود که امام ظهور کنند. آن وقت معلوم میشود که چرا این مدت غیبت کردهاند.
حتی در احادیث ما حکمت کارهای حضرت خضر (علیهالسلام) برای حضرت موسی (علیهالسلام) را مثال میزنند، سه کار را حضرت خضر (علیهالسلام) انجام دادند و حضرت موسی (علیهالسلام) هر سه را معترض شدند، چون پشت پرده را نمیدانستند. حالا حضرت موسی (علیهالسلام) و چه برسد به ما؛ وقتی خضر توضیح داد که دیگر گفت: «هٰذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنَكَ»؛ دیگر همراهی ما تمام شد، آن زمان معلوم شد.
بنابراین این (غیبت حضرت مهدی) اولاً از اسرار الهی است. اما در عین حال حکمتهایی هم که میشده است برای ما فرمودهاند:
1. برای این که بیعتی بر گردن او نباشد.
۲. برای این که مردم آمادگی لازم را پیدا کنند.
ظهور حضرت یک امر جهانی است. باید همه مردم عالم به این برسند که یک منجی لازم است. ببینید بشريت الآن همه راههای خودش را رفته است. حالا کم کم دارند احساس فقر معنویت میکنند. زمانی باید بگذرد، مسائلی پیش بیاید، مسائل آخرالزمان پیش بیاید.
3. آزمایش مردم است.
۴. حفظ امام هست که اگر ظاهر بودند، باید مرتباً درگیر میشدند و این شدنی نبود. این که بالاترین کار و حکیمانهترین کار همین بوده است که خداوند دستور دادهاند که امام در غیبت بروند و قرار بگیرند. شیعیان او را نبینند و او شیعیان را ببیند. ولایت امر در دست او باشد. پدر مهربانی باشند که امور مردم و شیعیان را به انجام میرساند. به آنها کمک میکنند، اما در عین حال از دسترس عموم به دور هستند، الّا افراد خاص و خواص معدودی، کسی نمیتواند امام زمان (علیهالسلام) را مشاهده کند.
غیبت حضرت مهدی (عج) در روایات اسلامی
غیبت صغری و کبرای امام زمان (علیهالسلام)، سالها قبل از تولد ایشان توسط امامان قبلی، پیشگویی شده و از همان زمان توسط راویان و محدثان، در کتابهای حدیث آمده است که به عنوان نمونه به چند حدیث در این زمینه اکتفا میکنیم :
- پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «مهدی، از فرزندان من است، همنام و همکنیه من است. او شبیهترین شخص نسبت به من از نظر صورت و سیرت است. او دارای غیبتی است که مردم حیران هستند؛ به حدی که مردم از دینشان بر میگردند، در این زمان است که او همانند ستاره نفوذ کننده خواهد آمد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ همانگونه که پر از ظلم و جور شده است[15]».
- امیر مؤمنان علی (عليهالسلام) فرمود :«(امام) غایب ما، دو غیبت خواهد داشت که یکی طولانیتر از دیگری خواهد بود. در دوران غیبت او، تنها کسانی در اعتقاد به امامتش پایدار میمانند که دارای یقینی استوار و معرفتی کامل باشند[16]».
- امام حسین (علیهالسلام) فرمود: «ما دوازده مهدی داریم، اول آنها امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است و آخر آنها نهمین فرزند من است و اوست امام قائم بحق که خدا به واسطه او زمین را پس از مردگی زنده کند و دین را آشکار کند و بر همه اینها پیروز نماید و اگر چه مشرکان را بد آید.
برای او غیبتی است طولانی که جمعی در آن از دین بیرون روند و دیگران بر دین پا برجا بمانند و آزار کِشند و به آنها گفته شود این وعده چه وقت عملی شود اگر شما راست گویانید. آگاه باشید که صبر کنندگان در غیبت او بر آزار و تکذیب، مانند جهاد کنندگان با شمشیر در رکاب رسول خدا هستند[17]».
- امام جواد (عليهالسلام) فرمود :«قائم ما، همان مهدی است که لازم است در غیبتش، منتظر او باشند و در ظهورش اطاعتش کنند و او نسل سوم من است. سوگند به کسی که محمّد را به نبوّت برانگیخت و ما را به امامت ویژه ساخت، اگر از دنیا تنها یک روز بماند، خداوند آن روز را طولانی مینماید تا در آن، قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است[18]».
- امام حسن عسکری (عليهالسلام) فرمود :«پسرم محمّد، امام و حجّت پس از من است. هر کس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. هان! او غیبتی دارد که نادانان در آن، حیران میمانند و باطل گرایان، در آن، هلاک میگردند و تعیین کنندگان وقت [برای ظهورش]، دروغ میگویند. او [پس از غیبتش] قیام میکند و من گویی پرچمهای سپید برافراشته در بالای سرش را بر بلندیهای کوفه میبینم[19]».
پیشگویی غیبت حضرت مهدی (عج)
احمد بن اسحاق، یکی از یاران خاص و گرانقدر امام حسن عسکری (عليهالسلام)، میگوید: به حضور امام حسن عسکری (عليهالسلام) رسیدم، میخواستم درباره امام بعد از او بپرسم، حضرت پیش از سؤال من فرمود: «ای احمد بن اسحاق! خداوند از زمانی که آدم را آفریده تا روز رستاخیز، هرگز زمین را از حجت خالی نگذاشته و نمیگذارد. خداوند از برکت وجود حجت خود در زمین، بلا را از مردم جهان دفع میکند و باران میفرستد و برکات نهفته در دل زمین را آشکار میسازد.
عرض کردم: پیشوا وامام بعد از شما کیست؟ حضرت به سرعت برخاست و به اطاق دیگر رفت و طولی نکشید که برگشت، در حالی که پسر بچهای را که حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده میدرخشید، به دوش گرفته بود.
فرمود: «احمد بن اسحاق»! اگر پیش خدا و امامان محترم نبودی، این پسرم را به تو نشان نمیدادم، او همنام و هم کنیه رسول خداست، زمین را پر از عدل و داد میکند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. او در میان این امت (از نظر طول غیبت) همچون «خضر» و «ذوالقرنین» است، او غیبتی خواهد داشت که (در اثر طولانی بودن آن) بسیاری به شک خواهند افتاد و تنها کسانی که خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفیق دعا جهت تعجیل قیام و ظهور او میبخشد، از گمراهی نجات می یابند …[20]».
وظایف ما در دوران غیبت حضرت مهدی (عج)
از آنجایی که ما در عصر غیبت حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) به سر میبریم، وظایفی اعم از فردی و اجتماعی بر عهده داریم. با وجود امواج فساد و افکار ظلمانی که توفنده و بیمحابا به سوی ما و جوانان ما از سوی دشمن میآید، میبایست بدانیم که چگونه خود و فرزندانمان را و سپس جامعه را از گزند حوادث حفظ کنیم.
در این زمینه وظایفی زیادی بر عهده ماست که هر کدام جای تفصیل دارد، اما به اختصار به چند مورد اشاره میگردد:
- تفکر عمیق در خداشناسی؛
- تقویت ایمان و معرفت دینی؛
- مطالعه زندگی امام زمان (علیهالسلام)؛
- تفکر در سخنان امام زمان (علیهالسلام)؛
- تمسک به قرآن کریم؛
- تمسک به پیامبر اکرم و ائمه اطهار(علیهمالسلام)؛
- ترویج معارف دینی و مهدوی؛
- پیشبرد علم و دانش برای کسب معرفت؛
- پرداختن به خودسازی و تزکیه نفس؛
- تلاش برای اصلاح فردی و اجتماعی؛
- استفاده از فرصتها برای اصلاح؛
- یادآوری امید به ظهور به خود و دیگران؛
- دعا برای فرج امام زمان (عج)؛
- ثابتقدم بودن در زمان غیبت؛
- زمینه سازی مقدمات ظهور؛
- پشتیبانی از عدالت اجتماعی؛
- تقویت اتحاد و همبستگی بین مؤمنان؛
- تحمل مصائب و مشکلات؛
- و …
در دوران غیبت حضرت مهدی (عج) چگونه مردم را به سوی حضرت جذب کنیم؟
برای این که مردم نسبت به حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا له الفداء جذب گردند، میبایست بر معرفت آنها افزوده شود. چراکه وقتی انسان نسبت به چیزی اطلاعی ندارد و به آن علم پیدا نکرده، توجه نمیکند. پس بر ما لازم است که امام زمان (علیهالسلام) را به عموم مردم بشناسانیم.
اگر چه در عصر غیبت حضرت مهدی (علیهالسلام) همانند خورشید پشت ابرهاست و از وجود پر خیر و برکت حضرت بهره میبریم، ولی ظهور و حضور حضرت چیزی دیگری است. ثمرات کثیری که با ظهور آقا بدست میآید، در ابتدا نجات بشریت را به دنبال داشته سپس وفور نعمت و زندگی در دولت کریمانه حضرت مهدی (علیهالسلام) را رقم خواهد زد.
مردم با دانستن خصوصیات عصر ظهور ایشان و برکات دوره حکومت کریمانه حضرت، همچنین ریشه کنی ظلم و بیعدالتی در تمام سطوح جامعه و رسیدن بشر از ظلمات به نور، بیشک مشتاق تحقق ظهور خواهند گردید. زمانی که دلها آماده پذیرش ظهور منجی عالم بشریت گردد و همه یکصدا فرج ایشان را از خداوند بخواهند ان شاء الله این وعده الهی محقق خواهد شد، چراکه تا نیاید مهدی گره از کار بشر وا نشود…
سخن آخر
در نهایت، غیبت حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) نه تنها ناشی از شرایط خاص اجتماعی و سیاسی زمانه است، بلکه به عنوان یک آزمایش الهی و فرصتی برای رشد ایمان و تقویت معرفت دینی مؤمنان نیز در نظر گرفته میشود.
این غیبت به ما یادآوری میکند که باید به خودسازی، انتظار فرج و تلاش برای ایجاد عدالت اجتماعی پرداخته و رابطه خود را با خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) تقویت کنیم. با توجه به عوامل غیبت، مواجهه مثبت با این شرایط و تلاش برای اصلاح فردی و اجتماعی، میتواند به تسریع در ظهور آن حضرت کمک کند. در این مسیر، امید و اخلاقیگری باید محور عمل ما باشد تا بتوانیم در دوران غیبت حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) ، به عنوان منتظران واقعی ایشان ایفای نقش کنیم.
تنها نه زمین، زمان تو را میخواند انسان با هر زبان تو را میخواند
هر گوشهٔ دنیاست سخن از نامت فرمانده بیا، جهان تو را میخواند…
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیکَالْفَرَج …
[1] . بحارالانوار، ج ۵۲، ۹۲.
[2] . الکافی، ج ۱، ص ۳۳۹.
[3] . کمال الدین، ص 477-476.
[4] . موعود شناسی، ص ۳۲۸.
[5] . شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص۲۹۰.
[6] . کمال الدین، ص ۳۸۴
[7] . همان، ص ۴۰۹.
[8] . اثبات الوصیه، ص ۲۸۶.
[9] . بحارالانوار، ج 5۰، ص ۲۹۰.
[10] . همان، ج 51، ص 344.
[11] . کمال الدین، ص 43۰.
[12] . کافی، ج ۱، ص ۳۳۶.
[13] . احتجاج، ج ۲، ص ۳۲۳ – ۳۲۴.
[14] . کمال الدین، ص 48۰.
[15] . کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۸۷.
[16] . ینابیع المودّه، ج 3، ص 8۲.
[17] . کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۷.
[18] . کمال الدین، ج 1، ص ۳۷۷.
[19] . همان، ص ۴۰۹.
[20]. همان، ج ۲ ، ص ۳۸۴ .