نقش مرد در نظام خانواده
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
زن و مرد تواناییهای متفاوتی دارند. نقش مرد و نقش زن در نظام خانواده بنابر این تواناییها تعریف میشود. در این مقاله بر پایه آموزههای قرآن کریم به بررسی نقش مرد در خانواده میپردازیم. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- حوزه قوامیت مرد از نظر قرآن
- معیار قرآن برای تعیین مدیر و مسئول خانواده
- دلایل قرآن در انتخاب مرد به عنوان مسئول خانواده
چکیده
- حوزه مسئولیت و قوامیت مرد: مرد تنها نسبت به همسر و فرزند خود در خانواده مسئولیت دارد. همسر و فرزندان نیز باید این قوامیت را بپذیرند و آن را حفظ کنند.
- معیار تعیین مسئول در خانواده توانمندی به همراه تقوا است و نه فقط تقوا. بنابر این نقش مرد به عنوان مسئول به خاطر خلقت او است.
- دلایل قرآن برای قوامیت مرد عبارتند از:
- توانمندی در مدیریت کلان خانواده.
- عهده دار بودن هزینههای زندگی اعم از مهریه، نفقه همسر و فرزندان و سایر هزینههای لازم برای زندگی.
- حدود مدیریت مرد در حوزههای زیر است:
- تعیین نظام خانواده با قوامیت مرد بر اساس نوع است نه کل؛ یعنی در اکثر موارد این طور است که مردها در مدریت کلی خانواده توانمندتر هستند و برای تشکیل یک نظام، نوع و اکثریت را در نظر میگیرند و نه تک تک افراد.
- برتری مرد در مدیریت و اداره زندگی است نه در همه شئون.
- در جهاتی که زن توانمندی بیشتری دارد مدیریت با اوست. مثل تربیت فرزند یا تنظیم امور منزل.
اهمیت خانواده و نقش مرد در آن
به نظر شما آیا تعیین یک مسئول برای یک نهاد نشانه اهمیت آن نهاد است یا بی اهمیتی آن؟ پاسخ این است که هر کجا برای یک نظام، سازمان و یا تشکیلاتی بخواهند اهمّیّت قائل شوند، مسئولی را تعیین میکنند، چون بدون مسئول امور پیشرفت مناسبی نخواهد داشت.
از ابوعلی سینا نقل شده است که اگر دو نفر شدید و خواستید کاری را انجام دهید حتی به تعبیر او سرقتی را میخواستید انجام دهید، یک نفر از شما رئیس شود و گرنه کار پیشرفت نخواهد کرد. در قرآن نیز برای خانواده مسئول تعیین میکند، تعیین مسئول نشانه اهمّیّت دادن به کار و خانواده است. خانواده در نگاه قرآن کریم یک نهاد بسیار با ارزش و مقدّس است. در احادیث هم آمده است که هیچ بنایی در نزد خدا محبوبتر از تشکیل خانواده و ازدواج نیست.
جایگاه و نقش مرد در خانواده
در آیه 34 سوره نساء که آیه مورد بحث ما در این مقاله است، قرآن به یک سازماندهی دقیق پرداخته و جایگاه زن و مرد را کاملا مشخص نموده است. در این آیه میفرماید: «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ؛ مردها بر بانوان قوّام هستند». قوّام صیغه مبالغه از قائم و قیام است به معنای کسی که همیشه سر پا میایستد و یک حوزه نگهبانی بر عهده او گذاشته میشود. به ستون خیمه قوّام گفته میشود که بار خیمه بر روی دوش او است. وقتی در ترجمهها نگاه میکنیم معانی متعدّد و نزدیک به هم برای این کلمه گفته شده اما به طور خلاصه قوّام به معنی سرپرست، کاراندیش و نگهبان است.
خداوند مسئولیّت بزرگی را بر عهده مردها میگذارد. همین که مردی ازدواج کرد و همسری را انتخاب نمود مسئولیّتی بر دوش او است، او باید بایستد، قیام کند و مسئولیّت امور همسر خویش را به دوش بگیرد. این مسئولیّت و نقش مرد در بخش نفقه منزل و امور دیگری جلوهگر میشود. و امّا حوزه این قوامیّت کجا است؟
۱- حوزه قوّامیّت مرد
برخی با استناد به این آیه گفتهاند که به طور مطلق مردان بر زنان قوامیت دارند. اما از ادامه آیه چنین بر میآید که این قوّامیّت تنها در خانواده مورد نظر است، نه به طور مطلق. به عبارت دیگر قوامیت مرد در حوزه خانواده قطعی است، حال اگر به امور دیگری هم سرایت کند امر دیگری است که از بحث ما خارج است. نگاه ما در اینجا به خانواده است و آیه شریفه میفرماید که مردها بر بانوان قوّام هستند. در ادامه آیه آمده است:
«فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلغَيبِ بِما حَفِظَ اللَّـهُ»
پس زنان شایسته و درست کار [با رعایت قوانین حق] فرمانبردار و مطیع [شوهر] ند [و] در برابر حقوقی که خدا [به نفع آنان برعهده شوهرانشان] نهاده است، در غیاب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ می کنند.
پس زنان صالحه میبایست مطیع باشند یعنی مدیریت شوهر و نقش مرد را بپذیرند. امکان ندارد که برای ادارهای رئیس تعیین کنند، آنگاه زیر دستان یا کسانی که تحت پوشش او هستند، موظّف نباشند که این مدیریت را پاس بدارند. بر عکس، باید به این مدیریت احترام بگذارند و برای آن ارزش قائل باشند.
بنابراین بانوان صالحه، قانت و مطیع شوهر در حوزه قوامیّت او خواهند بود. آنان باید پشت سر شوهر هم حافظ باشند، به آنچه که خداوند حفظ او را خواسته است یا به آنچه که خداوند اهمّیّت داده است، حوزه مدیریت شوهر را پاسداری کنند. در تفاسیر گفته شده که حافظ خودش پشت سر شوهر باشد، عفاف خود را حفظ کند و حافظ منزل و شئون شوهر باشد.
2- دلایل قوامیت مرد
تعیین مسئول برای خانواده لزوماً بر اساس تقوای بیشتر یا کرامت انسانی بالاتر نیست. همچنان که در ادارات و مراکز رسمی هم اینطور نیست. دوستی برای بنده نقل میکرد که یکی از ادارات آبدارچی بسیار با تقوایی داشت. گاهی که امام جماعت نبود جلو میایستاد و نماز میخواند، مدیر کل هم میآمد به او اقتدا میکرد. با این حال او نمیتواند بگوید من چون تقوای بیشتری دارم دیگر از مدیر کل اطاعت نمیکنم.
تقسیم کارها و مسئولیّتها عموماً در همه جا با ملاک توانمندی است؛ البتّه برای هر مسئولیتی حداقلی از تقوا باید وجود داشته باشد، امّا الزاماً شخصیّت بالاتر انسانی یا تقوای بالاتر ملاک نیست. در خانواده نیز همینطور است. همچنان که در نظام پدر و فرزندی نیز همینطور است. خداوند برای پدر یک ولایتی نسبت به فرزند قرار داده است،حتی اگر فرزند تحصیل کرده باشد یا توان و امکانات و موقعیّت اجتماعی بالاتری از پدر داشته باشد. مثلاً اگر فرزند بخواهد به سفر مستحبی برود اما پدر او را منع کند نباید برود، تا این حد فرمانبرداری مهم است. طبق آموزههای اسلام فرزند نباید بگوید من تقوای بیشتری دارم از پدرم اطاعت نمیکنم.
از یکی از بزرگان مراجع نقل میکردند که وقتی برای درس خواندن به نجف رفت، پدرش دیده بود که او بسیار اهل مستحبات و دعاها است، گفته بود برای اینکه تو به درس خود برسی، من تو را از یک حدودی از عبادات مستحبی منع میکنم و تا پدر زنده بود او حکم پدر را همچنان اجرا میکرد.
بنابراین قرآن کریم نقش مرد را بر اساس ملاکهایی به عنوان مسئول و قوّام تعیین نموده است. به عبارت دیگر در نظام خانوادگی بار مسئولیّت را بر دوش شوهر و پدر خانواده قرار داده است و بانوی منزل نیز باید این مدیریت را پاسداری کند. در اینجا ممکن است سؤال شود که چرا مرد به عنوان قوّام و مسئول انتخاب شده است؟
اوّلاً قبل از ارائه دلایل این نکته ذکر شود که مسئولیّتِ منحصر به فرد اجتنابناپذیر است. یعنی یا مرد باید مسئول باشد یا زن، هر دو نمیتوانند در آن واحد مدیر و مسئول باشند، زیرا در این صورت امکان پیشبرد کارها و تربیت فرزندان و اداره امور خانواده به بهترین وجه میسّر نخواهد بود. مانند این است که برای هر ادارهای یک مسئول تعیین میکنند یا برای یک شرکت حتی سه نفره یک مدیر عامل تعیین میشود چرا که بالاخره یک نفر باید مسئولیّت را بر عهده داشته باشد و امضای او کار را به پیش ببرد. در خانواده نیز میبایست به همین شکل باشد. حال باید دید که مرد برای این امر آمادهتر است یا خانم؟
الف- توانمندی در مدیریت
پس نقش مرد قوامیت است. دلیل اول بر قوامیت مرد، برتری او در مدیریت کلّی خانواده است «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّـهُ بَعضَهُم عَلى بَعضٍ؛ مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [زندگی] زنانند، چرا که خداوند بعضی از انسانها را بر بعضی دیگر برتری داده است» یعنی مردها قوّام هستند بر بانوان، چرا که نوع مردها بر نوع بانوان در مدیریت توانمندترند. چه بسا خانمی از مردی نزد خدا گرامیتر باشد، ولی در این حوزهای که خدا تعیین کرده است باید از شوهر اطاعت کند.
البته قرآن دلیل را با کمی ایهام میآورد، خیلی قاطع بیان نمیکند؛ چون ممکن است در مواردی این قاعده نقض شود. گاهی اتّفاق میافتد که مردی کفایت اداره و مدیریت خانواده را نداشته باشد، ولی این یک استثنا است. در این مورد باید یک فکر دیگری شود کما اینکه گاهی ممکن است بانوی منزل قدرت تنظیم و مدیریت منزل را نداشته باشد، (از نظر امور روحی و معنوی مانند تربیت سالم فرزندان، کانون تأمین آرامش افراد و غیره و از نظر امور مادی مانند رسیدگی به تغذیه و سلامت و غیره)، امّا قانون روی نوع میرود نه روی استثنا.
پس از نظر قرآن نوع مردها بر نوع بانوان در مدیریت و اداره کلّی خانواده برتری دارند نه در شخصیّت انسانی. هرچند گاهی ممکن است خلاف این اتّفاق بیفتد ولی قانون برای عام است. اتّفاقاً مرد به خاطر این مسئولیت مورد بازخواست هم قرار میگیرد، اگر خانمی گناهی مرتکب شود که شوهر میتوانست مراقبت کند که این اتّفاق نیفتد، مرد مسئول است، در حالی که عکس آن صادق نیست و زن در برابر گناه شوهر بازخواست نمیشود.
ب- تأمین کننده هزینههای زندگی
دلیل دیگری که قرآن برای قوّامیّت و مدیریت مرد عنوان کرده عهدهدار بودن هزینه زندگی است. هزینه زندگی چیست؟ اوّلاً برای شروع زندگی مرد باید مهریه بپردازد، این یک هزینهای است که بر عهده او میباشد. وقتی که زندگی تشکیل شد اقتصاد منزل بر دوش او است، به اصطلاح فقهی نفقه همسر و بعد فرزندان بر عهده مرد میباشد. باید توجه شود که نفقه یک امر جدّی است، چرا که اگر مردی نتواند هزینه زندگی خانم خود را تأمین کند، و خانم از پول خودش هزینه کند، مرد مدیون و بدهکار خواهد بود و باید در موقع توانمندی این دین را بپردازد مگر اینکه خانم آن را ببخشد.
پس نفقه بر عهده مرد است که شامل مسکن، خوراک و پوشاک است و البته بعضی مسائل دیگر که لازمه زندگی است، و نکته جالب این است که قرآن کریم بین مدیریت اقتصادی و پرداخت هزینه با مدیریت منزل رابطه برقرار میکند و این یک امر طبیعی است. چرا که عموماً کسانی که حقوق خود را از دست کسی میگیرند، نسبت به او مطیع میشوند، این یک امری است که اثر طبیعی دارد.
مرد موظّف است که تلاش کند زندگی را با زحمت خودش اداره کند. و چون در اینجا نقش مرد به عنوان مسئول رسیدگی به این امور است، در امر و نهی و مدیریت منزل هم میبایست مسئول باشد، زیرا اینها با هم گره خورده است. یعنی اولاً یک توانمندی به مرد میدهد، چون نبض اقتصاد در دست او است. ثانیاً چون نانآور منزل است باید از او تشکّر کرد، در قبال آن باید حرفش را خرید.
جمع بندی نکات در تبیین نقش مرد
1- همانطور که گفته شد سازماندهی نظام خانواده با قوامیت و مدیریت مرد بر اساس نوع است نه کل. همچنان که آیه شریفه متذکر این مسأله هست و نفرموده خداوند همه مردها را بر همه زنها در مدیریت برتری داده است، بلکه میفرماید: «بِما فَضَّلَ اللَّـهُ بَعضَهُم عَلى بَعضٍ»؛ یعنی مردها بر زنان قوام هستند از آن جهت که خداوند بعضی از انسانها را بر بعضی دیگر برتری داده است؛ یعنی نوع مردها بر نوع زنان در این مسئولیّت ترجیح دارند.
2- دوم اینکه این برتری در مدیریت و اداره خانواده است نه در همه شئون. نگفتهاند در تمام جهات مردها بر زنها برتری دارند.
3- سوم اینکه در یک اموری ما میبینیم خداوند به بانوان توانمندی بیشتری را عطا کرده است. برای مادر بودن و اداره فرزند خداوند صبر و حوصله و توانمندی ویژهای به بانوان داده است که معمولاً از عهده مردها بر نمیآید. در آنجا مرد باید کار را به دست زن بسپارد. آقایان وقتی وارد منزل میشوند در لحظات اوّل فرزند را خوب تحویل میگیرند، امّا اگر فرزند به گریه و ناراحتی بیفتد دیگر توان آنها تمام میشود و با لحن شوخی به همسر میگویند بچّهات را تحویل بگیر.
این مثالهای آشکار حاکی از توانمندی بیشتر بانوان در این زمینهها است به همین خاطر آنها مدیریت منزل و تربیت فرزند را به عهده خواهند داشت. تربیت فرزند در واقع تربیت انسان سالم و موفق برای جامعه است، یک شغل و کار بسیار پر اهمیت است که متأسّفانه ارزش آن به درستی درک نمیشود. گاهی اوقات ارزش و کرامت کارمندی و اشتغال بیرون از منزل، از مادری بالاتر دیده میشود!!! این نوع نگاه به حقیقت عدم انصاف و بیتوجهی به شغل مادری است.