فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از سفارشات مهم معصومین (ع) که در سیره فردی آنها هم مشهود است توصیه به نظم است. نظم در اسلام اهمیت خاصی دارد تا جایی که در وصیت امیرالمومنین (ع) نیز توصیه به نظم و انضباط در کارها آمده است. برخی از عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- جایگاه نظم در سیرۀ معصومین (ع)
- اهمیت نظم در کلام امیرالمومنین (ع)
- تقسیم وقت به سه بخش اصلی
- زندگی هدفمند و مفید
چکیده
- اصل بعدی در زندگی اهلبیت (ع) اصل نظم و انضباط است و این اصل یکی از رموز موفّقیّت در زندگی است که در زندگی اهلبیت (ع) موج میزد.
- یکی از سفارشات امیر مؤمنان (ع) در واپسین ساعات عمر شریفشان توصیه به نظم است.
- پیامبر اکرم (ص) وقت خویش را به سه بخش تقسیم میکردند:
- بخشی برای خدا
- بخشی برای خانواده
- بخشی برای خود
- برای هدفدار شدن زندگی و منظم بودن نباید بین این سه بخش خلط نمود.
- نظم و انضباط در کارها به معنای پرکاری و عدم استراحت نیست. بلکه انسان مومن باید مقداری از وقت خود را به تفریحات سالم اختصاص دهد.
نظم و انضباط
یک اصل مهم در زندگانی اهلبیت (ع)، اصل نظم و انضباط است. دقیقاً همان موضوعی که حضرت امیر مؤمنان (ع) در واپسین ساعات عمر شریفش بدان سفارش نمود:
«أُوصِيكُما وَ جَميعَ وَلَدی وَ أَهلی وَ مَن بَلَغَهُ كِتابی بِتَقوَى اللَّهِ وَ نَظمِ أَمرِكُم»[1]
شما و همۀ فرزندان و عیال و هر که را نامهام به دست او برسد سفارش میکنم به تقوای الهی و رعایت نظم در کارهایتان.
نظم، مایۀ پیشرفت کارها، رشد دهنده و تعالی بخش هر امری و موجب ترقی آنها است. از این رو حضرت امیر (ع) به نظم اهمیت ویژهای داده است. همچنان که در جایی دیگر از حضرت امام موسی کاظم (ع) دربارۀ نظم و تقسیمبندی ساعات روز فرموده است:
سعی کنید زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید: بخشی برای مناجات با خدا، و بخشی برای کار و امرار معاش، و بخشی دیگر برای همنشینی با برادران و دوستان متعهّد که شما را با ایرادهایتان آشنا میکنند و در دل به شما اخلاص میورزند، و [در نهایت] بخشی را نیز به خوشیهای غیر حرام خود اختصاص دهید. و با این بخش اخیر است که میتوانید از عهدۀ آن سه بخش دیگر برآیید. [2]
متأسفانه امروزه بسیاری زمان خود را به یکی دو بخش، بیشتر تقسیم نمیکنند. بسیاری قسمت عمدهای از شبانه روز خود را صرف فضای مجازی میکنند و عدهای نیز همۀ وقت خود را کار میکنند. اینگونه تخصیص زمان از نظر ائمّه (ع) مردود است. به فرمودۀ حضرت ساعتی برای مناجات و ساعتی برای امرار معاش و ساعتی برای دیدار با دوستان و صلۀ رحم و سر زدن به خویشان، و ساعتی نیز برای پرداختن به لذّتهای حلال باید اختصاص داده شود.افزون بر آن، بخش پایانی، یعنی تفریح و لذّتجوییهای حلال، یار و مددکار بخشهای دیگر زندگی است. چیزی که امروزه بسیاری بدان اهمیت نمیدهند.
نظم در سیره معصومان (ع)
برنامهریزی و نظم در زندگی معصومان (ع) به روشنی پیداست. در روز عاشورا، حضرت ابا عبدالله (ع) با سپاه اندکی -هفتاد و دو تن یا نهایتاً صد و اندی نفر- که داشت، برنامهریزی و نظمی در نهایت کار آمدی به سپاه خود داد. عدهای را در سمت راست میدان و عدهای را در سمت چپ قرار و بقیه را در میان دل سپاه قرار داد و بر هر یک فرماندهای گماشت. خیمهها را در جایی قرار داد که کمترین آسیب به آنها برسد. و برای رفاه حال اهل و عیال خود و یارانش گودالی در پشت آنها حفر کرد که هر چه شد تا پایان جنگ از گزند دشمن ایمن باشند. یاران و سپاهش نیز بدین ترتیب به میدان آمدند که ابتدا یاران حضرت، سپس بنیهاشم روانۀ کارزار شدند. ترتیب همگی این کارها بر اساس نظم و درایتی فوقالعاده بود.
میتوان ردّ پای نظم را در نخستین روز زندگانی مشترک حضرت امیر المؤمنین و حضرت فاطمۀ زهرا (ع) مشاهده کرد. هنگامی که پیامبر اکرم (ص) به آنها فرمود: کار بیرون با علی (ع) و کارِ خانه با فاطمه است. این برنامه زایندۀ نظم در زندگی مشترک زن و شوهر است.
در کارزار جنگ نیز نظم موج میزند. دلیل شکست مسلمانان در جنگ اُحد صرفاً بینظمی از نوع هرج و مرج و سرپیچی از فرمان رسول خدا (ص) بود. حضرت عدهای قریب به پنجاه نفر را به حفاظت از تنگهای در دامنۀ کوه احد گماشت و به آنان سپرد که هرگز این تنگه را رها نکنند. اما این عده پس از مشاهدۀ پیروزی مسلمانان و عقب نشستن سپاه دشمن، به هوای آنکه از غنایم بینصیب نمانند، فرمان رسول خدا (ص) را نشنیده گرفتند و تنگه را رها کردند. سپاهیان دشمن که از دور شاهد این صحنه بودند فرصت را غنیمت شمردند و از پشت سر به مسلمانان شبیخون زدند. در نتیجه مسلمانان آسیب بسیاری دیدند و با کلّی کشته و زخمی مجبور به عقبنشینی شدند.
روایتی هم در دست است که به ما سفارش میکند هنگامی که سه نفر – یا بیشتر- به مسافرت میروید یکی را از میان خود به عنوان سرپرست انتخاب کنید. آن شخص با برنامهریزی میتواند نظم بهتری در سفر ایجاد کند. خلاصه نظم از رموز موفقیّت در زندگی است که در زندگانی اهلبیت (ع) موج میزند.
نظم در کلام امیرالمومنین (ع)
آنچه گذشت مقدّمهای برای ورود به بحث سیرۀ فردی معصومان (ع) بود. مورد آغازین بحث سیرۀ فردی، رعایت نظم و مدیریت درست زمان و استواری در کارهاست. بهترین شاهدانی که میتوان از سخنان اهلبیت (ع) برای بیان اهمیت این موضوع یاد کرد کلام حضرت امیر (ع) به فرزندانش است که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد. حضرت در آخرین وصیّتهای خود به فرزندانش فرمود:
أُوصِيكُما بِتَقوَى اللَّهِ وَ نَظمِ أَمرِكُم[3]
شما را سفارش میکنم به تقوای الهی و رعایت نظم در کارهایتان.
توصیۀ به نظم در کنار تقوا، خاصه در آن لحظات حساس، اهمیت و تأثیر والای نظم را نشان میدهد. حضرت امیر (ع) در حکمت 390 از کتاب نهج البلاغه شیوۀ درست مدیریت زمان را توضیح میدهند:
لِلمُؤمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ فَساعَةٌ يُناجی فِيها رَبَّهُ وَ ساعَةٌ يَرُمُّ مَعايِشَهُ وَ ساعَةٌ يُخَلّی بَينَ نَفسِها وَ بَينَ لَذَّتِها فِيما يَحِلُّ وَ يَجمُلُ
مؤمن وقت خود را در شبانهروز به سه بخش تقسیم میکند: بخشی را صرف مناجات با پروردگارش میکند، و قسمتی از آن به تأمین و اصلاح معاش زندگی خود مشغول است، و وقتی را نیز به استراحت و بهرهگیری از لذّتهای حلال و نیکو میگذراند.
در این حدیث نمونۀ موفقی از نظم و مدیریت زمان به چشم میخورد: ساعتی برای مناجات، ساعتی برای کار و ساعتی نیز برای تفریح حلال. در روایتی امام حسین (ع) از پدر بزرگوارش امیرمؤمنان (ع) میپرسد: پیامبر (ص) وقت خود را در منزل چگونه صرف میکرد؟ حضرت میفرماید:
[پیامبر اکرم] هنگامی که به خانه میآمد زمان خود را سه قسمت میکرد: یک بخش را برای [عبادت] خدا میگذاشت و بخشی را به خانودهاش اختصاص میداد و وقتی را نیز برای خود میگذاشت. [4]
از مهمترین مشکلاتی که بشر امروز به آن گرفتار است برنامهریزی و بهرهمندی نادرست از وقت است. اختصاص عمدۀ وقت به کار یا فعالیتهای منزل و یا اموری دیگر و وا ماندن از بقیّۀ فعالیتها موجب اختلال در بخشهای دیگر زندگی میشود. این عارضه امروزه فراوان گریبانگیر ماست. بر این پایه معصومان (ع) تأکید بسیاری به موضوع وقتشناسی و هدر ندادن وقت و نظم دادن به کارها داشتهاند. در اهمیّت این امر حضرت امیر المؤمنین (ع) میفرماید:
المُؤمِنِ …. مَشغولٌ وَقتُهُ[5]
مؤمن وقتش [به کار و فعالیت] پُر است.
مشغولیت مؤمن یعنی وقت خود را هدر نمیدهد و از امور حاشیهای غیر ضرور اجتناب میکند.
زندگی هدفمند و مفید
موضوعی که دامنگیر جامعۀ ما شده و اکثراً بدان گرفتارند. بسیاری نمیتوانند زندگی منظم داشته باشند. شیوع بیماریهای روحی و روانی و انواع افسردگیها نیز عمدتاً محصول بینظمی در زندگی است. به ویژه جوانان و ویژهتر آن دسته از جوانان که پا در زندگی مشترک میگذارند بیشتر در معرض این آسیب قرار دارند. صِرف آنکه زمان عبادت و ساعت کار و وقتی که به استراحت و خانواده اختصاص دارد را با هم در نیامیزیم، راهکار مؤثر و موفقی برای منظم و هدفمند بودن زندگی است. امام سجّاد (ع) در یکی از دعاهای خود هدفمند بودن و مفید زیستن را از خداوند میخواهد.
وَ عَمِّرنی ما كانَ عُمُرِی بِذلَةً فی طاعَتِكَ، فَإِذا كانَ عُمُری مَرتَعاً لِلشَّيطانِ فَاقبِضنِی إِلَيكَ[6]
[بار پروردگارا] مرا تا آن زمان که فرمان میبرم [و زندگیام در مسیر اطاعت توست] عمر بده و آنگاه که [قرار شد] زندگیام چراگاه شیطان شود [و در آن جولان دهد] بر آن مُهر پایان بِنه.
حضرت در این بند از دعایش فایده و هدف غایی زندگی را اطاعت خدا میداند و عمری که در راه اطاعت نیست و در آن انسان بازیچۀ شیطان و هوی و هوس میشود را غیر سودمند و بلکه نبودنِ آن را سودمندتر میداند.
رجاء بن ابی ضحاک، کسی که حضرت امام رضا (ع) را از مدینه به ایران آورد دربارۀ آن حضرت میفرماید: در میانۀ راه همواره حضرت مشغول بودند. قرائت قرآن، نماز اوّل وقت و نافلهها، همۀ وقتش را پر کرده بود. سیرۀ علما و بزرگان ما نیز بر همین منوال بوده. ساعات مطالعه و عبادت و همۀ کارهایشان چنان منظم و ثابت بوده که برخی از اطرافیان برنامۀ ایشان را از پیش میدانستند. به هر روی زمان سرمایهای است که خداوند به ما عطا کرده و ما نیز در استفاده از آن باید نهایت دقت را به کار بریم و از هدر دادن آن بپرهیزیم. دیگر اینکه این سرمایه، تجدیدپذیر نیست. اگر هدر رفت نمیتوان دوباره آن را بازیافت. امیر المؤمنین (ع) در اینباره میفرماید:
أَشَدُّ الغُصَصِ فَوتُ الفُرَصِ[7]
غم انگیزترین غصهها از دست دادن فرصتهاست.
یکی از ویژگیهای سیرۀ فردی معصومان (ع) نظم در کارها و تلف نکردن وقت و دریافتن فرصتهاست. در کنار این ویژگیها، نباید اتقان و استحکامی را که حضرات در کارهای خود داشتند نادیده گرفت. به عبارتی ایشان در کنار کمیّت هرگز از کیفیت غافل نمیشدند. رعایت نظم و نهایت استفاده از زمان و بهرهگیری به موقع از فرصتها، هرگز موجب شتابزدگی و بیمایگی در کارهای آنها نمیگشت. به عبارتی هر کاری باید متقن باشد. در غیر این صورت به بازسازی و اصلاح آن کار نیاز خواهد شد که از موارد اتلاف توان و زمان است.
سعد بن معاذ یار با وفای پیامبر (ص) از دنیا رفت. حضرت به تکفین و تدفین ایشان امر کرد. با پای برهنه در تشیع جنازهاش شرکت کرد و خود به درون قبر رفت و لحد و سنگهای آن را چید. سپس با خاک نمناکی شکافهای میان سنگهای لحد را پر نمود. هنگامی که از این کار فارغ شد به یاران خود فرمود: من میدانم که این قبر عاقبت کهنه میشود و جنازۀ او عاقبت میپوسد، و لیکن:
وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ عَبداً إِذا عَمِلَ عَمَلاً أَحكَمَهُ[8]
خداوند دوست دارد که اگر بندهای کاری انجام دهد آن را استحکام بخشد و درست انجام دهد.
[1]. نهجالبلاغه، ص 421.
[2]. اجتَهِدوا فی أَن يَكونَ زَمانُكُم أَربَعَ ساعاتٍ ساعَةً لِمُناجاةِ اللَّهِ وَ ساعَةً لِأَمرِ المَعاشِ وَ ساعَةً لِمُعاشَرَةِ الإِخوانِ وَ الثِّقاتِ الَّذينَ يُعَرِّفونَكُم عُيوبَكُم وَ يُخلِصونَ لَكُم فی الباطِنِ وَ ساعَةً تَخلونَ فيها لِلَذَّاتِكُم فی غَيرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقدِرونَ عَلَى الثَّلاثِ ساعَاتٍ؛ تحف العقول، ص 409.
[3]. نهجالبلاغه، نامۀ 47، ص 421.
[4]. عیون اخبار الرّضا، ج 1، ص 317.
[5]. نهجالبلاغه، حکمت 333.
[6]. الصحیفة السّجادیّه، دعای 20، ص 94.
[7]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 206.
[8]. أمالی (صدوق)، ص 385.
مقاله مفیدی بود
سوالی که داشتم این بود که در سیره زندگی کدام از ائمه وجود نظم بیشتر و نمایان تر بوده؟
از لطف شما سپاسگزاریم.
از آنجایی که نظم یکی از اصول زندگیست و از ویژگیهای سیرۀ فردی معصومان (ع) نظم در کارها و تلف نکردن وقت و دریافتن فرصتهاست، این بزرگواران خود را ملزم به رعایت این اصل می دانستند و نمی توان یکی را بر دیگری در این موضوع برتری داد.