فهرست مطالب این مقاله را ببینید
بعد از تجربه تلخی که برای مسلمانان در جنگ احد پیش آمد دشمنان تصمیم گرفتند در نزدیکی مدینه و در منطقهای به نام حمراء الاسد توقف کنند و بعد از تجدید قوا به مدینه حملهور شوند و کار مسلمانان را یکسره نمایند.
در این مقاله به بررسی غزوه حمراء الاسد و تدابیر پیامبر اکرم (ص) برای پیروزی در این جنگ میپردازیم.
چکیده
- دشمن بعد از پیروزی در جنگ احد در حال برگشت به مکه در منطقۀ «حمراء الاسد» اردو زد و تصمیم گرفت که به مدینه بازگردد و کار اسلام را یکسره کند.
- اما پیامبر اکرم (ص) بیدرنگ فرمان آمادهباش صادر کرد و با تدابیر آن حضرت، قریش از این جنگ به هراس افتاد و به مکه بازگشت.
- این جنگ بدون درگیری و بدون هیچ تلفاتی به سود اسلام خاتمه یافت.
علت شکلگیری غزوه حمراء الاسد
در جنگ احد تجربه گرانبهایی برای مسلمانان به دست آمد. با وجود اینکه پیروزی سپاه اسلام قطعی بود اما غفلت و دنیا طلبی گروهی اندک باعث شد نقطه حساس جنگ را رها کنند و راه نفوذ دشمن را فراهم نمایند. این کار سبب وارد شدن تلفات و آسیب فراوان به مسلمین شد.
دشمنان که به خیال خود ضربه سختی به مسلمانان وارد کرده بودند بعد از جنگ احد در منطقه حمراء الاسد توقف کردند تا دوباره به مدینه حملهور شوند و کار اسلام را یکسره کنند.
دشمن در حمراء الاسد
دشمن در منطقۀ حمراء الاسد اردو زده بود و می خواست بازگردد و کار ناتمام اُحد را به انجام برساند یعنی مدینه را بگیرد و کار اسلام را یکسره کند.
به رسول خدا (ص) خبر رسید و ایشان فرمان آمادهباش داد و فرمود: «فقط کسانی میتوانند در این جنگ حاضر باشند که در احد حضور داشتهاند». رسول خدا (ص) با این بیان میخواست منافقین را رسوا کند؛ زیرا آنان در هنگام حرکت بهسوی احد، به مسلمانان خیانت کردند و در میانۀ راه از سپاه اسلام جدا شدند. تعداد این افراد سیصد نفر بود و سرکردۀ آنان، عبداللهبنابی.
غزوه حمراء الاسد
با فرمان پیامبر (ص) حتی مجروحان و کسانی که قادر به حرکت نبودند نیز آمادۀ حرکت شدند. آنان که طعم تلخ نافرمانی از پیامبر (ص) را چشیده بودند، دیگر نمیخواستند تجربۀ تلخ گذشته را تکرار کنند.
تدبیر پیامبر اکرم (ص)
پس از این، رسول خدا (ص) با سپاه خود باشتاب بهسوی حمراء الاسد حرکت کرد و در آنجا توقف نمود. وقتی تاریکی شب فرا رسید، پیامبر (ص) دستور داد که مسلمانان در پانصد نقطه با فاصلههای معیّن، آتش بیفروزند تا مشرکان جمعیت آنان را بیشتر تصور کنند و به هراس بیفتند.
معبدبنابومعبد خزاعی که هم با مسلمانها ارتباط داشت و هم با قریش، از اردوی اسلام عبور کرد و وارد اردوی ابوسفیان شد و به او گفت: «چرا اینجا ماندهاید؟». ابوسفیان گفت: «میخواهیم به مدینه باز گردیم و کار اسلام را تمام کنیم». معبد گفت: «من از مردمی گذشتم که سراسر خشم و کینه و انتقام بودند و اگر با آنها مقابله کنید، تضمینی برای نجات شما نیست». ابوسفیان گفت: «چه میگویی؟ ما پیروز شدیم».
هراس دشمن
معبد خزاعی او را بیرون آورد و اردوی اسلام را با آن آتشهای فراوان در حمراء الاسد به ابوسفیان نشان داد. ابوسفیان ترسید و فردا صبح به پیامبر اکرم (ص) پیام داد: «ما به مکه باز میگردیم، اما بدانید که هنوز انتقام بدر را نگرفتهایم و سال آینده در سالروز جنگ بدر در همانجا منتظر شما هستیم». سپس فرمان بازگشت داد.
مأموریت پیامبر (ص) به امیرالمومنین (ع)
رسول اکرم (ص) برای رعایت احتیاط، به امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «شاید در این پیام قصد فریب داشته باشند. درپی لشکر دشمن حرکت کن؛ اگر دیدی که بر شتران سوار هستند و اسبان را یدک میکشند، نشاندهندۀ این است که واقعاً در حال بازگشت به مکه هستند، اما اگر سوارهها بر اسبها سوار هستند و شتران خود را یدک میکشند، قصد فریب ما را دارند و میخواهند غافلگیرانه به ما هجوم بیاورند».
امیرالمؤمنین (ع) به مأموریت رفت و پس از بازگشت گزارش داد که آنان بر شتران سوار بودند و اسبها را یدک میکشیدند؛ بنابراین پیامبر (ص) نیز فرمان بازگشت به مدینه را صادر کرد.
پایان غزوه حمراء الاسد بدون درگیری
با تدبیر پیامبر اکرم (ص) این جنگ بدون درگیری و تلفات به سود اسلام خاتمه یافت و دشمنان پا به فرار گذاشتند.
غزوه حمراء الاسد تنها یک کشته داشت و آن هم ابوعزّۀ شاعر بود. او در جنگ بدر بهدست مسلمانان اسیر شد و چون نه پول داشت که فدیه دهد و خود را آزاد کند و نه سوادی که به بیسوادان مدینه آموزش دهد، از رسول خدا (ص) خواست که بر او منّت بگذارد و او را آزاد کند. پیامبر (ص) فرمود: «به شرط اینکه تعهّد دهی که دیگر به جنگ ما نیایی، تو را آزاد میکنم».
او متعهّد شد، ولی عهد خویش را زیر پا گذاشت و در احد به جنگ مسلمانان آمد. او در حمراء الاسد برای چرای شتر خود رفته بود و هنگامی برگشت که ابوسفیان فرمان عقبنشینی داده و لشکر قریش از آنجا رفته بود، اما مسلمانها که هنوز در آن منطقه حضور داشتند، ابوعزّه را دستگیر کردند و نزد پیامبر (ص) آوردند.
وی دوباره درخواست عفو و بخشش کرد، ولی رسول خدا (ص) جملهای فرمود که ضربالمثل شد. ایشان فرمود:
مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود
اینگونه بود که آن حضرت فرمان قتل او را صادر کرد.
پی نوشت ها
- بحارالانوار، ج110، ص10.