فهرست مطالب این مقاله را ببینید
شک در نزول وحی یکی از شبهاتی است که در طول تاریخ تا به امروز مطرح میشود و به رابطهٔ توحید و نبوت بر میگردد، این که خدا برای انسانها وحی نازل کرده یا نکرده است. گاهی میگفتند: مگر میشود که خدا بر انسانی وحی نازل کند؟ اگر میخواهد از طرف خود کسی را بفرستد چرا فرشتگانی را ارسال نمیکند؟
امروزه نیز سخنانی مشابه آن به زبان میآورند که پیامبران نابغههای زمان خود بودند و کتاب ایشان چیزی جز تجربههای معنوی نیست، درست مانند شاعری که تجربههای روحی و احساسی خود را در قالب شعر بیان میکند.
اما قرآن کریم ریشه این باور غلط را در ناقص بودن شناخت خدا میداند؛ تنها کسانی بر این باورند که خدا را درست نمیشناسند. حال ما در این مقاله این موضوع را دنبال میکنیم و میخواهیم بدانیم قرآن در این باره چه میگوید.
چکیده
- نبوت یکی از مهمترین پایههای اعتقادی است که در قرآن کریم، ایمان به آن، یکی از نشانههای مؤمن ذکر شده است و هیچ تفاوتی میان انبیای الهی وجود ندارد.
- میان توحید و نبوت، به عنوان دو اصل از اصول مهم اعتقادی، رابطۀ مستحکمی برقرار است و در قرآن کریم، نبوت در کنار توحید ارزیابی میشود.
- توحید گونههای متعددی دارد: ذاتی، یعنی خداوند شریکی ندارد. صفاتی، یعنی صفات خداوند عین ذات اوست. افعالی، یعنی همۀ وقایع عالم به دست و قدرت خداست و عبادی، یعنی فقط خدا قابل پرستش است.
- توحید ربوبی و ولایی، زیر مجموعۀ توحید افعالی قرار میگیرد که ربوبیت، به معنای پرورش عالم است؛ یعنی، خداوند متعال علاوه بر اینکه مالک است، مدبر هم هست و توحید ولایی، بدین معناست که خداوند، دست انسان را میگیرد و به مقصد میرساند.
- گسترۀ ربوبیت خداوند، شامل همۀ موجودات اعم از انسان، حیوان و جمادات است و جلوۀ ربوبیت خداوند هم در نظام تکوین و هم در نظام تشریع است. ربوبیت تکوینی یعنی خداوند بر همۀ مراحل رشد نظارت دارد و ربوبیت تشریعی یعنی خداوند برای هدایت انسان برنامههای تربیتی دارد.
- مقتضای توحید ذاتی، افعالی و صفاتی این است که خداوند انسان را عبث نیافریده و تربیت و رشد معنوی انسان یکی از مهمترین افعال خدای متعال است؛ بنابراین، ارتباط میان توحید و نبوت، ارتباطی تنگاتنگ است و اعتقاد صحیح به توحید، ما را به نبوت خواهد رساند.
اهمیت نبوت
یکی از مهمترین پایههای اعتقادی مسألۀ نبوت و ایمان به پیامبران الهی است، در قرآن کریم، خداوند متعال بندگان خوب خود را مورد ستایش قرار داده و میفرماید:
﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾ [1]
پيامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ايمان آورده، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و پيامبرانش ايمان آوردهاند.
آیه شریفه بیان میکند که پیامبر گرامی اسلام (ص) به آن چه که از طرف پروردگار نازل شده، ایمان دارد، مؤمنان به خدا، ملائکه و پیامبران او ایمان داشته و شعار آنان این است که: «لا نُفَرقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ»، ما بین هیچ یک از پیامبران الهی تفاوت قائل نیستیم، ما همان اندازه که برای پیامبر گرامی اسلام ارزش قائلیم برای پیامبران دیگر مانند: حضرت موسی، عیسی، ابراهیم، نوح، آدم و سایر پیامبران (ع) ارزش قائل هستیم. البته تفاوت رتبۀ پیامبران قابل انکار نیست.
جداناپذری توحید و نبوت
در رابطه با مسأله نبوت از نگاه توحیدی باید به این نکته توجه داشت که رابطۀ مستحکم میان توحید و نبوت به عنوان دو اصل از اصول مهم اعتقادات برقرار است. توحید از نبوت و نبوت از توحید جدا نیست، این دو عقیده با یکدیگر پیوسته و متصل هستند و کنار یکدیگر قرار دارند. در این مقاله به سه نکتۀ مهم خواهیم پرداخت:
- رابطۀ توحید و نبوت : چه ارتباطی بین توحید و نبوت وجود دارد؟
- گسترۀ توحید: محدوده و مرزهای توحید تا کجاست؟ توحید چه شاخههایی دارد؟
- توحید ربوبی: یکی از شاخههای مهم توحید است که نبوت با آن معنا میشود.
نبوت شاخهای از توحید
مسألۀ نبوت در قرآن کریم در کنار مسألۀ توحید ارزیابی شده، در سورۀ مبارکۀ انعام، خداوند متعال به این واقعیت اشاره کرده و میفرماید:
﴿وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حقّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ﴾ [2]
آنان خدا را آن گونه كه سزاوار اوست نشناختند زمانی که گفتند: خدا بر هيچ بشرى چيزى نازل نكرده است.
خدا را آنگونه که باید نشناختهاند. دلیل این که خداوند متعال نسبت به خداشناسی یک عده در این آیه شریفه ایراد میگیرد و خداشناسی آنها را با مشکل مواجه دیده، چیست؟ اشکال دراین است، خدا را درست نشناختهاند. «إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ»، آن زمانی که گفتند خدا بر هیچ بشری هیچ کتابی نازل نکرده است.
بعضی چنین ادعایی دارند، در این عصر نیز کسانی هستند، که میگویند: کتاب آسمانی که خداوند متعال بر قلب بشر نازل کرده باشد معنا ندارد و یا می گویند: این چیزهایی که تحت عنوان کتاب آسمانی به من و شما ارائه شده بازتاب تفکرات و تجربههای روحی اشخاص است. این دسته هم خدا را نشناختهاند و رابطه توحید و نبوت را درک نکردهاند، مگر میشود خدا بندگان خود را رها کند؟
گستره توحید
توحید شاخههای متعددی دارد، از توحید ذات گرفته تا توحید صفات و توحید افعال و توحید عبادی. یکی از شاخههای توحید که به بحث ما مربوط میشود، توحید افعالی است.
توحید افعالی
یکی از شاخههای توحید، توحید افعالی است و در این بخش رابطه توحید و نبوت روشن میشود. معنای توحید افعالی این است که هر اتفاقی در عالم رخ میدهد زیر نظر خداوند متعال و به ید و قدرت او است، هیچ اتفاقی در عالم خارج از دایرۀ قدرت خداوند متعال رخ نمیدهد، «لَا مُؤَثِّرَ فِی الوُجود إِلّا الله سُبحَانَه»، در عالم وجود هیچ مؤثری جز خداوند متعال وجود ندارد. حتی دشمنان خدا هم اگر اقداماتی انجام میدهند خدا به آنها کمک میکند و به آنها مدد میرساند، علت این است که خداوند انسانها را مختار آفریده و لذا اگر کسی بخواهد از اختیار خود سوء استفاده کند خدا به او کمک میکند.
خدا میخواهد انسانها مختار باشند، اگر قرار باشد کسی که میخواهد شراب بنوشد نتواند شراب بنوشد، دیگر اختیار معنا ندارد و لذا معنای توحید افعالی این است؛ همۀ اتفاقاتی که در نظام عالم رخ میدهد تحت دایرۀ قدرت خداونداست و خدا این افعال و اتفاقات را اداره میکند.
ارتباط توحید و نبوت در ربوبیت خدا
توحید افعالی زیر مجموعههایی دارد، یکی
از زیر مجموعههای توحید افعالی، توحید در ربوبیت است، که به معنای پرورش عالم است، خداوند متعال تنها مالک عالم است
و تنها اوست که عالم را پرورش میدهد و به سوی کمال هدایت میکند و از نقطهای به نقطۀ دیگر سوق میدهد. ربوبیت در
عالم در انحصار خداوند متعال است و تنها اوست که شایستگی دارد انسانها را به کمال
خود برساند، نه تنها انسانها را، همۀ موجودات، حیوانات، حتی جمادات را به
کمال لایق آنها برساند. لذا ربوبیت یکی از شاخههای توحید افعالی است و همچنین توحید
در ولایت، به این معنا که خداوند متعال دست انسانها را میگیرد علاوه بر این که راه
را برای آنها تبیین میکند و آنها را به سر منزل مقصود میرساند.
الف ـ معنا و انحصار ربوبیّت
توحید ربوبی به معنای این است که خداوند متعال مالک و مدبر است، گاهی کسی مالک چیزی نیست اما در جهت تربیت او تلاش میکند، مثل باغبانی که مالک باغ نیست ولی به او مأموریت دادهاند که درختان و گیاهان این باغ را آنگونه که و شایسته است پرورش بدهد. گاهی کسی مالک چیزی هست ولی در عین اینکه مالک است تربیت را به عهده ندارد، مثل کسی که مالک حیوانی است اما تربیت این حیوان را به دیگران واگذار میکند یا اصلاً رها میکند، اما خداوند متعال هم مالک و مدبر است، هم رشد می دهد و تربیت میکند. در قرآن کریم آیات متعددی پیرامون این موضوع وجود دارد، یکی از آیات این است، پیامبر گرامی اسلام مأمور است که این جمله را بگوید:
﴿قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ﴾ [6]
آیا غیر از خدا پروردگاری را طلب کنم در حالی که پروردگار همۀ عالم خداوند متعال است؟
ب ـ گستره ربوبیّت
ربوبیت به دوبخش تقسیم میشود: ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی.
ربوبیت تکوینی
ربوبیت خداوند متعال اختصاصی به انسانها و حتی حیوانات ندارد، بلکه جمادات را هم خداوند متعال تربیت میکند، او رب العالمین است، خدا پروردگار همۀ جهانیان است، عالم و آنچه در آن است تحت تربیت خداوند متعال است، «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ». کلمۀ شیء گستردهترین دایرۀ معنایی را در میان واژهها دارد، شیء؛ یعنی چیز، بر همۀ آنچه که در عالم وجود دارد، شیء اطلاق میشود. در این آیه نورانی میخوانیم که خدا پروردگار همه چیز است، بنابراین، ربوبیت خداوند متعال منحصر در انسان نیست، حتی حیوانات و جمادات هم تحت ربوبیت اوست.
مشکل اصلی مشرکان جاهلی که پیامبر گرامی اسلام (ص) در میان آنها مبعوث شدهاند هم همین بود که آنها در ربوبیت الهی دچار شرک شدند، آنها منکر اصل وجودخدا نبودند، خدا را قبول داشتند و لذا در قرآن کریم استدلال خاصی برای اثبات اصل وجود باری تعالی نمیبینیم. قرآن نسبت به اصل وجود خداوند به گونهای برخورد کرده گویی این مسأله از مسائل مسلم است و اختلافی در آن نیست. بعضی از پیامبران الهی اینطور با قوم خود صحبت میکردند که «أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ»[7]، مگر میشود در خدا شک کرد؟
مشکل اصلی مشرکان زمان جاهلیت این بود که آنها در کنار خداوند متعال معتقد به مربیان دیگری برای عالم بودند. آنها اعتقاد داشتند که تربیت عالم و پروردگاری عالم منحصر در خداوند متعال نیست، معتقد بودند ستارهها هم در تربیت انسانها مؤثر هستند و به ربهای متعددی اعتقاد داشتند. در زمان حضرت یوسف (ع) نیز همینطور بود که ایشان در زندان خطاب به هم سلولیهای خود این جمله را فرمودند:
﴿يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار﴾ [8]
آیا پروردگارهای متعدد و متفاوت بهتر هستند یا یک پروردگاری که او قهار است و همۀ ویژگیهای پسندیده و صفات زیبا در وجود او جمع شده است؟
بنابراین، مسألهای مورد تأکید قرآن این است که پروش و تربیت عالم تنها بر عهدهٔ خداست.
ارتباط توحید و نبوت در ربوبیت تشریعی
یکی از جلوههای ربوبیت خداوند متعال، ربوبیت او در شریعت است، خداوند متعال همانطور که ربوبیت تکوینی دارد و به طور مثال رشد جسمی، رشد روحی انسانها را بر عهده دارد و در این زمینه آنها را به کمال میرساند، در نظام تشریع هم ربوبیت دارد؛ یعنی خداوند متعال برنامههای تربیتی برای هدایت انسانها در نظر دارد و جز او کسی نمیتواند این سمت را بر عهده بگیرد، همۀ عالم به دست اوست، اوست که انسان را آفریده و از نیازهای او برای رسیدن به کمال، آگاهی کامل دارد. بنابراین، توحید ربوبی در حوزۀ تشریع؛ یعنی قانونگذاری و ارائۀ دین فقط به دست خداوند متعال است.
بنابراین اگر در مسألۀ توحید دقت کنیم، خواهیم فهمید خدایی که ما را آفریده است، ما را رها نمیکند، همۀ افعال در عالم تحت دایرۀ قدرت او است و یکی از مهمترین افعالی که خداوند متعال به عهده دارد تربیت معنوی و مادی انسانها در نظام تشریع است؛ این از مهمترین شئون الهی است.
این ربوبیت را خداوند در نظام تشریع از طریق انبیاء الهی اجرا میکند. خداوند در طول تاریخ، مسیر هدایت خود را چگونه نشان داده است؟ آیا با فرد فرد انسانها سخن گفته است؟ آیا فرشتهای را فرستاده تا با همه مردم سخن بگوید و راه هدایت را نشان بدهد؟ یا راههای دیگر؛ چنان چه همه میدانند، خداوند رسولانی را که از جنس بشر هستند، فرستاده تا راه به سوی نورانیت را به بشر نشان بدهد. تنها راهی که برای تحقق ربوبیت خود اخذ کرده است ارسال بندگان برگزیدۀ خود است؛ این یعنی نبوت شاخهای از توحید است و هر کسی که معرفت توحیدی او کامل باشد نبوت را تصدیق میکند.
با این بیان معنای آیه «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حقّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ»[9] روشن میشود. پس میتوان گفت: ارتباط بین توحید و نبوت یک ارتباط تنگاتنگ است، اعتقاد صحیح به توحید ما را به نبوت خواهد رسانید.
نتیجه: ارتباط مستقیم توحید و نبوت
خدای متعال از دو جهت انسان را پرورش میدهد و این امر را بر عهده خود میداند یکی پرورش و رشد او در اموری که در اختیار انسان نیست مانند این که برای هر انسانی استعدادهایی را مقدر میکند و بعد او را به این دنیا میآورد ابتدا در قالب نطفه و این نطفه را رشد میدهد تا به یک انسان کامل تبدیل میشود. بعد از تولد نیز دائماً او را رشد میدهد و هر روز نسبت به روز گذشته از نظر جسمی، روحی، فکری کاملتر میشود. اصطلاحاً این مرحله از رشد را ربوبیت تکوینی پروردگار میگویند.
جهت دوم مربوط به حوزهٔ اختیار انسان است. خداوند به انسان اختیار داده و او قدرت انتخاب دارد، اما در همین جا نیز نیازمند برنامهای جامع برای رسیدن به سعادت و کمال است؛ خداوند در این مرحله انسانها را تنها نمیگذارد و اولیاء الهی را به سوی جوامع بشری میفرستد و کلام خود را از طریق آنها به بشر ابلاغ میکند تا انسانها راه درست را بشناسند. این مرحله که از آن به ربوبیت تشریعی یاد میشود نیز تنها از جانب خدای متعال قابل پذیرش است چرا که تنها اوست که خدای این عالم است و عالم به نظام خلقت و تنها اوست که میتواند بشر را از این جهت به درستی راهنمایی کند. لازمه باور به یکی بودن خداوند این است که انسان تنها از خدای متعال شریعت و برنامه سعادت بخواهد، پس این لازمهٔ توحید است که خداوند پیامبرانی را ارسال کند. لذا توحید و نبوت ارتباط مستقیم دارند.
بحث ربوبیت خداوند در دو مرحله تکوینی و تشریعی به طور کاملتر در مقاله «ربوبیت الهی و هدایت انسان» تبیین شده است که میتوانید به آن مراجعه کنید.
[1]. سورۀ بقره، آیۀ 285.
[2]. سوره انعام، آیۀ ۹۱.
[3]. سورۀ انبیاء، آیۀ 22.
[4]. سورۀ بقره، آیۀ 255.
[5]. سورۀ نحل، آیۀ 36.
[6]. سوره انعام، آیۀ ۱۶۴.
[7]. سورۀ ابراهیم، آیۀ 10.
[8]. سورۀ یوسف، آیۀ 39.
[9]. سوره انعام، آیۀ ۹۱.