فهرست مطالب این مقاله را ببینید
بنی قریظه گروهی از یهودیان بودند که با مسلمانان پیمان صلح بستند و در میان مسلمانان زندگی میکردند. در این نوشته به بررسی پیمان شکنی بنی قریظه و عاقبت آنها میپردازیم. برخی از نکاتی که در این مقاله بیان میشود عبارتند از:
- غزوه بنی قریظه
- جعلی بودن نقل تاریخی از کشتار بنی قریظه به دست مسلمانان
- جریان بنی قریظه در قرآن
چکیده
- در جنگ خندق، بنی قریظه پیمان همزیستی با اسلام را زیر پا گذاشتند و به دشمنان اسلام پیوستند. پس از عقبنشینی لشکر احزاب، جبرئیل نازل شد و فرمان الهی درباره مقابله با بنی قریظه را ابلاغ کرد.
- نقلی که درباره کشتار اسیران بنی قریظه در تاریخ وجود دارد، باتوجه به برخی دلایل و شواهد، مورد تردید برخی محققان واقع شده و درمجموع بهنظر میرسد، این مطلب از اسرائیلیاتی باشد که یهودیان نفوذی در زمان خلیفه دوم آنها را وارد نقلهای اسلامی کردهاند.
بنی قریظه
بنی قریظه نام یکی از قبایل یهودی است که در مدینه بودند. آنان با پیامبر اکرم (ص) پیمان صلح بستند و در بین مسلمانان زندگی میکردند.
در جریان جنگ خندق، یهودیان فراری بنی نضیر مخفیانه وارد مدینه شدند و سراغ یهودیان بنی قریظه رفتند. در تاریخ آمده که اول بنی قریظه اینها را راه نمیدادند ولی با شرحی که از یک ائتلاف بزرگ بر ضدّ اسلام دادند، یهود بنی قریظه هم یقین پیدا کرد که سقوط اسلام قطعی است و اگر به این ائتلاف نپیوندند، فردای نابودی اسلام سر آنها از غنائمی که از مدینه به دست میآید بیکلاه خواهد ماند و لذا پیمان همزیستی با پیامبر (ص) را زیر پا گذاشتند و به این ائتلاف شوم پیوستند.
امّا چیزی که در معادلات اینها دیده نشده بود حقیقت اسلام و وعدۀ خداوند به دفاع از مؤمنان و پیامبران خود بود که همین مسئله باعث شد علی رغم همۀ شواهد و قرائن مسلمانها سربلند و سرافراز از این رویارویی بیرون بیایند و سپاه احزاب ناکام مجبور به عقبنشینی بشود.
غزوه بنی قریظه
در جنگ خندق (احزاب)، بنی قریظه پیمان همزیستی با اسلام را زیر پا گذاشتند و به دشمنان اسلام پیوستند. با شکست کفار، احزابی که در جنگ شرکت کردند، با ناکامی به خانه و کاشانه خود بازگشتند و بنی قریظه که در میان مسلمانان زندگی میکردند تنها ماندند.
وقتی لشکر احزاب عقبنشینی کرد و پیامبر (ص) مطمئن شد که آنها باز نمیگردند، فرمان داد که مسلمانان به مسجد بیایند. پس از اقامه نماز ظهر جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «خدا میفرماید هر کس من و پیامبرم را دوست دارد باید نماز عصر خود را کنار قلعههای بنی قریظه بخواند». مقصود این بود که باید با این قبیله پیمانشکن مقابله کنید.
یک نقل تاریخی در مورد بنی قریظه
نقل است که وقتی یهود بنی قریظه دیدند که نمیتوانند مقابل اسلام پایداری کنند پیشنهاد کردند که سعدبنمعاذ، رئیس قبیله اوس که در جاهلیت با آنها همپیمان بوده، درباره آنان داوری کند؛ زیرا فکر میکردند که بهخاطر سابقه همپیمانی، از آنان حمایت خواهد کرد. بنا بر این نقل، رسول خدا (ص) پیشنهاد بنی قریظه را پذیرفت. سعدبنمعاذ را که در جنگ خندق مجروح شده بود آوردند و او در حضور رسول خدا (ص) از هر دو طرف تأیید گرفت که آنان او را بهعنوان حَکَم قبول دارند.
پس از اینکه حکمیت او تأیید شد، حکم کرد که تمام مردان بالغ و جنگی بنی قریظه باید کشته شوند و زنان و کودکان آنان به اسارت مسلمانان درآیند و اموال آنها مصادره شود. گفتهاند که چون بنی قریظه خودشان این پیشنهاد را داده بودند، ناگزیر تسلیم شدند. بنا بر این نقل، مردان آنها که هفتصد تا نهصد نفر بودند بهدست امیرالمؤمنین (ع) و زبیر گردن زده شدند و زنان و کودکان آنها به اسارت درآمدند و بین مردم مدینه تقسیم شدند و اموال آنها هم مصادره شد.
این نقل معروف تاریخی، بهانهای بهدست دشمنان اسلام داده است تا چهرهای خشن از پیامبر اسلام (ص) بسازند. برخی از محققان که نسبت به این نقلها مشکوک بودند، جزئیّات این مسئله را در تاریخها ذکر نمیکنند و برخی با استدلالهایی، این نقل معروف را رد میکنند.
عدم صحت این نقل تاریخی
استاد علی دوانی (ره) در کتاب «تاریخ اسلام از هجرت تا رحلت» و مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی در «تاریخ تحلیلی اسلام» با دلایلی این نقل را رد میکنند.
بهاختصار باید بگوییم که چنین برخورد خشنی بهطور کلی با سیره پاک پیامبر (ص) ناسازگار است. آن حضرت با مشرکانی که بسیار بدتر از بنی قریظه با اسلام رفتار کرده بودند، چنین برخوردی نکرد و نیز با یهودیان بنیقینقاع و بنینضیر و خیبر نیز اینگونه رفتار ننمود.
یهودیان خیبر بیست و هشت مسلمان را کشته و تعداد زیادی را زخمی و پایگاه بزرگی ضد اسلام ایجاد کرده بودند، ولی آن حضرت نه مردان آنها را کشت و نه زنان و فرزندانشان را اسیر کرد و جز اموالی که برای جنگ تدارک دیده بودند، با دیگر اموال آنها کاری نداشت. این رویه رسول خدا (ص) با دشمنان، با آنچه درباره بنی قریظه نقل شده، سازگار نیست؛ بهویژه باتوجه به این نکته که آنان هرچند به دشمن ملحق شده بودند، ولی در عمل کاری نکردند و حتی قطرهای خون از مسلمانان نریختند.
برخی این ماجرا را توجیه میکنند و میگویند: در آیین یهود آمده که اگر کسی پیمان خود را بشکند، باید کشته شود و زن و بچه او به اسارت درآید و اموال او مصادره شود. و در حقیقت سعدبنمعاذ طبق آیین یهود حکم کرده است.
اما بر فرض پذیرش چنین حکمی در آیین یهود، باز هم نکاتی وجود دارد که باید به آن توجه شود. بنا بر پیمان همزیستیِ یهود و اسلام، در منازعاتی که بین طرفین پدید میآید، باید آخرین داور رسول خدا (ص) باشد؛ بنابراین حتی اگر سعدبنمعاذ چنین حکمی کرده باشد، چون با سیره رسول خدا (ص) ناسازگار است، ایشان چنین حکمی را عملی نمیکند.
از سوی دیگر، این ماجرا با آنچه درباره شخصیت امیرالمؤمنین (ع) میدانیم سازگار نیست؛ زیرا آن حضرت مرد صحنههای سخت و نبرد با پهلوانان و نامآوران کفار است. قتل جماعتی که به تسلیم درآمدهاند، کار دشواری نیست که رسول خدا (ص) برای این کار امیرالمؤمنین (ع) را طلب کند.
از اسرای بنی قریظه خبری در تاریخ نیست
نکته دیگری که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که اگر هفتصد تا نهصد مرد از بنی قریظه کشته شده باشند، باید بگوییم که شمار زنان و فرزندان آنها تقریباً سه تا چهار برابر این تعداد بوده؛ یعنی تقریباً بیش از سه هزار نفر به اسارت مسلمانان درآمدهاند. این تعداد نسبت به جمعیت آن زمان مسلمانان، عدد اندکی نیست.
بنابراین اگر چنین جماعتی در میان مسلمانان حضور داشتند، باید دستکم نقشی محدود از آنها در تاریخ اسلام مشاهده میشد، اما هیچ اثری از اسرای بنی قریظه در تاریخ نیست که مثلاً گفته شده باشد این فرد از کودکان اسیر بنی قریظه بود و مثلاً فرد درست یا منحرفی بود یا این زن مادر فلان شخص است که از یهودیان اسیر بنی قریظه بوده. چنین نقلهایی در تاریخ وجود ندارد؛ درحالیکه در موارد اینچنینی ردّپاهای تاریخی وجود دارد.
با در نظر گرفتن اینگونه شواهد، میتوان به این نتیجه رسید که به احتمال زیاد، این نقل، از جعلهای یهودیان مسلماننمایی است که در زمان خلیفه دوم به اجبار مسلمان شدند؛ زیرا در آن زمان میان خلیفه و یهودیان نزاعی رخ داد و او حکم کرد که جماعت یهود یا باید مسلمان شوند یا از سرزمین اسلام به مناطق دیگری همچون شام بروند.
در این میان، کسانی که نمیخواستند از شهر خود بیرون بروند، به اسلام تظاهر کردند، ولی در دل کافر و بهدنبال ضربه زدن به اسلام بودند. آنان احادیث و نقلهایی را جعل و در میان مسلمانان منتشر کردند که به «اسرائیلیات» مشهور است. به احتمال بسیار زیاد، این نقل نیز از اسرائیلیات است و یهودیان میخواستهاند از این طریق، بهنوعی وجهه اسلام و پیامبر (ص) را تخریب کنند و از مسلمانان انتقام بگیرند.
بنی قریظه در قرآن
قرآن کریم در سوره احزاب اشارهای به ماجرای بنی قریظه دارد:
و کسانی از اهل کتاب که از مشرکان پشتیبانی کردند، از دژهایشان پایین کشید و در دلهایشان وحشت افکند. گروهی را میکشتید و گروهی را اسیر میکردید.
از این آیه برداشت میشود که میان مسلمانان و یهودیان درگیری رخ داده و خدای متعال در دل آنان رعب و وحشت انداخته و گروهی کشته میشوند و گروهی به اسارت در میآیند؛ حال آنکه در این نقلهای معروف، یهودیان بدون هیچگونه نزاعی پیشنهاد میدهند که سعدبنمعاذ درباره آنان حکم کند و این مخالف نقل قرآن است.
آنچه بهقطع میتوان درباره غزوه بنی قریظه بیان کرد این است که پس از این غزوه، دیگر یهود نقشی در مدینه ندارد و اسلام از شرّ آنها در مرکز خود آسوده میشود و فتنه یهود از درون جامعه اسلامی بیرون میشود؛ هرچند هنوز یهودیان در خیبر و مناطق دیگری در شمال حجاز حضور داشتند.
پی نوشت ها
- سوره احزاب، آیه ٢۶.
اولین تاریخ نگاری که داستان بنی قریظه را در کتاب خود آورده فردی به نام ابن اسحاق است که حدود 150 سال بعد از رویداد بنی قریظه به دنیا آمده و دیگر تاریخ نگاران در زمان های بعدی این رویداد را از کتاب او نقل کرده اند. ابن اسحاق این روایت را از عطیه قرظی نقل کرده که عطیه از نوادگان یهودیان بنی قریظه بوده در قدیم میان حدیث نگاران و تاریخ نگاران رسم بوده که دقت کنند روایت هایی که درباره پیامبر است را از افراد مورد تایید جامعه که به راستگویی شهره اند نقل کنند تا دروغی به پیامبر نسبت داده نشود برخی ها به این اصل پایبند بوده اند و برخی متاسفانه کم توجه بوده اند و علت اختلاف انس بن مالک با ابن اسحاق هم همین بوده و انس بن مالک به ابن اسحاق ایراد گرفت که چرا این روایت را از عطیه قرظی که مورد تایید نیست نقل کرده ای. امروزه نیز تاریخ پژوهانی مانند ولید عرفات و برکات احمد بابررسی های خود دریافته اند که تعداد بالای کشته های نقل شده در این روایت نادرست و بزرگنمایی بوده و گفته های عطیه قرظی را شبیه داستان قلعه ماسادا می دانند. رویداد قلعه ماسادا سال ها قبل از جنگ بنی قریظه رخ داده بود و در آن رویداد همه افراد بالغ یهودی ساکن آن قلعه توسط رومی ها قتل عام شدند و یهودیان آنها را قهرمان می دانند و در کتاب های خود داستان آن را ذکر کرده اند عطیه قرظی نیز احتمالا خواسته قبیله خود را مانند یهودیان قلعه ماسادا شجاع و قهرمان جلوه دهد و نشان دهد تحت هیچ شرایطی حاضر به ترک دین خود نشده اند . در روایت ابن اسحاق آمده که 700 نفر در یک روز گردن زده شده اند که پژوهشگران تاریخ کشتن این تعداد در یک روز و آن هم توسط دو نفر را غیر ممکن می دانند. این روایت با روش برخورد پیامبر با قبیله های دیگر یهودی و یا کافران مکه در تضاد است و پیامبر در زندگانی خود هیچ گاه غیر نظامیان را که نقشی در جنگ نداشته اند را نکشته اند در کتاب معتبر الاموال از ابن زنجویه که از راوی های مورد تایید نقل روایت می کرده تعداد کشته ها را 39 نفر نوشته و آن هم فقط افرادی که جنگ کرده بودند
با سلام و احترام
و تشکر از پیام شما
اصل جریان بنی قریظه طبق نظر استاد رجبی دوانی در تاریخ نقل شده. این که شما میگویید نقل نشده بخشی از داستان بنی قریظه است. در مقاله هم آمده که این بخش از جریان که تعداد زیادی کشته شدند جعلی است. این رو ما هم قبول داریم. دلایل جعلی بودنش هم در مقاله آمده. اما اصل پیمان بستن این قبیله یهودی با پیامبر اکرم (ص) و … در تاریخ نقل شده.
بسیار عالی 🌹 👏 👏
از لطف شما سپاسگزاریم