اهمیت و تأثیر تغافل و نادیده گرفتن در تحکیم خانواده
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
تغافل یکی از صفات پسندیده است. تغافل به این معنا است که انسان خود را به غفلت بزند مثل اینکه کار بد دیگران را اصلا ندیده است. در این مقاله به بررسی معنای تغافل و اهمیت و تأثیر آن در تحکیم خانواده میپردازیم. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- معنای تغافل
- تغافل و خیرِ زندگی
- با شرافتترین کارها
- تغافل و تربیت
چکیده
- انسانها فرشته نیستند و در معرض خطا هستند و طبیعی است که اشتباهاتی از آنها بروز خواهد کرد. در برخورد با اشتباهات اطرافیانمان باید گذشت کنیم و بالاتر از گذشت تغافل کنیم.
- «تغافل» یعنی خود را به غفلت زدن، به گونهای که گویی آن خطا را ندیده و نشنیده است؛ اما در «گذشت»، انسان خطا را فراموش نمیکند و تنها خطایی بخشیده میشود.
- بنا بر احادیث معصومین (ع) خیر و صلاح زندگی و لذت بیشتر در زندگی به این است که انسان در بسیاری از امور تغافل کند و مسائل را نادیده بگیرد. البته تغافل در کنار هوشمندی مطلوب است به این معنا که انسان به امور زندگی توجه کافی داشته باشد و مسائل را از یکدیگر تفکیک کند، نه این که به طور کلی در تمام امور حتی در اصول تغافل کند که این امر مطلوبی نیست.
- در بعضی از احادیث یکی از با شرافتترین رفتارهای انسانِ کریم را تغافل دانستهاند.
- درست بر عکس آن که بسیاری دقت هر چه بیشتر در جزئیات رفتار و صفات فرزند را لازمه تربیت صحیح میدانند، تغافل بجا لازمه تربیت صحیح فرزندان است. همچنان که در آیات و روایات از تجسس و موشکافی در اعمال دیگران نهی کردهاند.
اصل تغافل (نادیده گرفتن)
ما باید توجه داشته باشیم که با انسانها زندگی میکنیم نه فرشتگان. ویژگی انسان این است که هم نور دارد و هم ظلمت؛ هم کارهای خوب و هم کارهای منفی اعم از گناه از او سر میزند. با توجه به این موضوع اهمیت و جایگاه اصل تغافل روشن میشود.
معنای تغافل
تغافل مصدر باب تفاعل است. یعنی حالت غفلت به خود گرفتن. انسان چیزی را میداند، به گونهای وانمود کند که من ندیدم، نشنیدم، نفهمیدم، به این تغافل میگویند. در قرآن کریم و کلام معصومین (ع) دربارۀ تغافل بسیار ارزشگذاری شده است. قرآن کریم به ما فرمان میدهد:
«وَ ليَعفوا وَ ليَصفَحوا أَلا تُحِبّونَ أَن يَغفِرَ اللَّـهُ لَكُم»[1]
باید ببخشند و نادیده بگیرند. آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟
بین «عفو» و «صفح» تفاوتی وجود دارد. «عفو» یعنی گذشت، آدم یک چیزی را میداند، طرف هم میداند که خطا کرده است، به او اعلام میکنیم که از تو گذشتم. «صفح» به معنای نادیده گرفتن است. یعنی انسان به گونهای رفتار کند که اصلاً بدی ندیده باشد، به این «تغافل» یا «صفح» میگویند.
اگر خانواده محیطی باشد که عیب یکدیگر را میگویند، کوچکترین خطایی به زبان آورده و بزرگ میشود، خانواده جای امنی نخواهد بود. بایستی تمرین کنیم تا بسیاری از امور را نبینیم. آنچه که قابل گذشت است اصلاً نبینیم، نه اینکه اوّل به رخ او بکشیم بعد بگوییم حالا من گذشتم. اصلاً برای چه باید به رخ بکشیم؟! گویی چیزی را ندیدیم، این از کرامات اخلاقی است.
جمله معروفی است که دو چیز را فراموش کنید: بدی دیگران در حق خود و خوبی خود را در حق دیگران؛ دو چیز را فراموش نکنید: خوبی دیگران را نسبت به خود و بدی خود را نسبت به دیگران را که این اخلاق است. این جمله مربوط به عفو است؛ تغافل بالاتر از این است که انسان طوری رفتار کند که گویی خطایی و اشکالی رخ نداده است.
«إِنَّ اللَّـهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإِحسانِ»[2] خداوند هم به عدالت فرمان میدهد، هم بالاتر از عدالت به احسان فرمان میدهد. احسان اخلاق است، عدالت حقوق است.
تغافل و خیرِ زندگی
در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است:
«صَلَاحُ حَالِ التَّعَايُشِ وَ التَّعَاشُرِ مِلْءُ مِكْيَالٍ ثُلُثَاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثُهُ تَغَافُلٌ»[3]
خیر و صلاح زندگى و معاشرت با دیگران درحکم پيمانه لبريزى است كه دو سوم آن پيمانه زيركى است و يك سوم آن، خود را به غفلت زدن است.
یعنی انسان باید تیزهوش باشد، امور را زیر نظر داشته باشد، ولی یک بخشی از رفتار خوب هم این است که آدم یک چیزهایی را نبیند، به روی خود نیاورد که بسیار مهم است.
برای مثال فرض کنید در یک موقعیّتی اهانتی به ما شده است و بعد به گوش ما میرسد، کدام کار برای آسودگی خیر و صلاح ما بهتر است: این که اگر آن شخص را دیدیم به روی او بیاوریم و گله کنیم یا طوری برخورد کنیم که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است، او را احترام کنیم و به او محبت داشته باشیم.
در این رابطه حدیث زیبای دیگری از امیر المؤمنین (ع) نقل شده است:
«مَنْ لَم يَتَغافَل وَ لا يَغُضَّ عَن كَثيرٍ مِنَ الْأُمُورِ تَنَغَّصَت عِيشَتُه»[4]
کسی که تغافل پیشه نکند و از بسیاری امور چشمپوشی نکند، [لذت] زندگیش کم میشود.
انسان باید تیزهوش باشد، امور را زیر نظر داشته باشد، ولی یک بخشی از رفتار خوب این است که آدم یک چیزهایی را نبیند، به روی خود نیاورد که بسیار مهم است.
با شرافتترین کارها
امیر المؤمنین (ع) فرمودند:
«مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَم»[5]
از بزرگترین و شرافتمندترین حالات و رفتار انسان کریم چشمپوشی از چیزی است که میداند.
این امر هم باعث میشود که رفتار انسان به مرور کریمانه شود و در نهایت انسان اهل کرم شود و هم باعث میشود در بسیاری از امور زندگی بتوان به سادگی گذشت کرد.
تغافل و تربیت
اصل تغافل در تربیت نیز بسیار راهگشا خواهد بود، همیشه عیب آن فرد تحت تربیت را نبینید، در بعضی موارد گذشت کنید، به روی خود نیاورید که او کاستی در تکلیف دارد یا خطایی از او سر زده است. در احادیث به ما آموختهاند از کسانی نباشید که اهل تجسّس از امور پوشیده و پنهان هستند.[6] همچنان که قرآن کریم دستور میدهد «لا تَجَسَّسوا»[7] موشکافی و تجسس کار درستی نیست. فرمودند: با چشم بر هم نهادن، از دقت بیش از حد در جزئیات، بزرگواری خود را ثابت کنید.
جمعبندی
اگر بخواهیم یک جمعبندی از بحث داشته باشیم باید روی چند نکته دقّت داشته باشیم:
1- یک اصل ضروری در رابطۀ با خانواده اصل تغافل از بدیها است.
2- در حدیث دیدیم تغافل بعد از فطانت و زیرکی، تیزهوشی، تیزبینی مطرح شده است یعنی با هم منافاتی ندارند. ما باید در کارها تیزبین باشیم، اهل بیدقتی و لاابالیگری نباشیم؛ بنابراین تغافل و هوشیاری هر دو لازم است.
3- تغافل در اموری است که ویرانگر نباشد، در همه جا نباید خود را به غفلت زد. اگر یک امری بنیان خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد، نباید تغافل کنیم.
4- تغافل با امر به معروف و نهی از منکر مغایرت ندارد، چون وظیفۀ ما است. در بعضی موارد باید نادیده گرفت ولی در برخی دیگر باید ایستاد و امر به معروف و نهی از منکر کرد.
5- تغافل به معنای مداهنه و تساهل و بیتفاوتی در ارزشها نیست، اگر انسان ببیند ارزشها در حال پایمال شدن است و آن را نادیده بگیرد، بسیار بد است. بنابراین هنگامی که ارزشهای دینی در جامعه یا در خانواده مورد خدشه قرار میگیرد، نباید تغافل کرد. در این موارد باید متوجه بود و تذکر داد.
[2]– سورۀ نحل، آیه 90.
[3]– تحف العقول، ص: 359.
[4]– تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 451.
[5]– نهج البلاغة (للصبحي صالح)، حکمت ۲۲۲، ص 507.
[6]– وَ لَا تَكُونُوا بَحَّاثِينَ عَمَّا غَابَ عَنْكُم، تحف العقول، ص ۲۲۴.
[7]– سورۀ حجرات، آیه 12.
احسنتم، مختصر و مفید به این میگن
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم