فهرست مطالب این مقاله را ببینید
خلقت انسان ویژگیهای خاصی دارد که سبب برتری و فضیلت انسان بر بسیاری از مخلوقات شده است. ما میدانیم خلقت همه عالم بر پایه نظم و هماهنگی است اما با این حال قرآن کریم خلقت انسان را کاملترین خلقتها بر میشمارد و از آن به «احسن تقویم» یاد میکند که بیانگر بالاترین حد اعتدال در آفرینش انسان است. برخی ویژگیهای خلقت انسان عبارتند از:
• انسان در احسن تقویم و بالاترین حد اعتدال آفریده شده است.
• انسان به دلیل داشتن روح بر بسیاری از مخلوقات فضیلت دارد.
• روح انسان اسرار و ویژگیهای خاصی دارد.
• علت فضیلت انسان و امکاناتی که خدا به او داده این است که خدا را عبادت کند و با آن به مقاماتی برسد که برای دیگر موجودات دست نیافتنی است.
• و … .
در این مقاله قصد داریم بر پایه رهنمودهای قرآن کریم فضیلت انسان را بررسی کنیم. در ابتدا چکیده مطلب آمده که شما را با سیر مطالب مقاله آشنا میکند.
چکیده
ربوبیت الهی در مورد انسان در چهار بخش بررسی میشود:
خلق کردن در احسن تقویم سبب فضیلت انسان
برخی از آیات قرآن کریم، ربوبیت خدا را دربارهٔ آسمانها، زمین و آفرینش کل جهان بیان می کند. اما در خصوص خلقت و کرامت انسان چنین میفرماید:
به راستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم.
همانطور که در آیات سورۀ اعلی خواندیم همۀ موجودات دارای تقویم هستند، تقویم؛ به معنای اعتدال و تسویه است؛ همۀ عالم این نظم و هماهنگی را دارند اما در خلقت انسان اعتدال بیشتر است، لذا میفرمایند: «في أَحْسَنِ تَقْويم». که نشان از کرامت انسان دارد. در مورد موضوعات دیگر نمیفرماید: «في أَحْسَنِ تَقْويم» میفرماید: «خَلَقَ فَسَوَّى» به تعبیری انسان گل سر سبد آفرینش و کاملترین موجود از حیث تقویم و اعتدال است، برای مثال کسی که صد مجسمه درست کرده است، میگوید: روی یکی از آنها بیشتر کار شده، ممکن است کسی دقت نکند، فکر کند همۀ آنها مثل هم هستند ولی توضیح که بدهد و بگوید من در اینجا این ظرایفی راکه به کار بردم در دیگری وجود ندارد، این دقیقتر است، حساب و کتاب این بیشتر است، در این چیزی است که در آنها نیست، چون این خیلی برای من عزیز است. شاید بگوید اصلاً بقیه را هم به خاطر این آفریدهام و بقیه را برای این مُسَخَّر کردهام. در واقع این آیه نیز در صدد بیان فضیلت انسان است. در اینباره آیات دیگری هست که میتوان این مطلب را از آن برداشت کرد.
ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكى سوار كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم.
اوست كه همه آنچه را در زمين است براى شما آفريد.
رام شما ساخت آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمين است. همه از آن اوست. در اين براى متفكران عبرتهاست.
ظاهراً فضیلت انسان در این مسأله بیش از این که به جسم انسان برگردد به روح انسان مربوط میشود، همان چیزی که میتواند از ملائکه هم بالاتر برود و به خدا نزدیک میشود و جهت آن این است که وقتی خداوند خلقت انسان را بیان میکند، میفرماید نطفه بود، علقه بود، مضغه بود، بعد میفرماید:
بار ديگر او را آفرينشى ديگر داديم. در خور تعظيم است خداوند، آن بهترين آفرينندگان.
این نطفه و علقه در حیوانات دیگر نیز وجود دارد، لکن این خلقت دیگری را که خداوند ایجاد میکند، ندارند. مراد از خلق دیگر در این آیه بنا بر روایات، همان روح انسان است، بعد میفرماید: «تَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين» بعد به خود آفرین میگوید که من احسن الخالقین هستم.
فضیلت انسان بر بسیاری از مخلوقات
برتری انسان نسبت به موجودات دیگر در روح است، که شاید خود روح خیلی مهم نباشد، آن دارندگیهای روح و چیزهایی که در این روح گذاشته است، مهم است. مانند رایانه که سخت افزار و نرم افزار دارد، شاید بتوان گفت که روح مانند سخت افزار است که همه موجودات ندارند اما مهمتر از آن نرم افزار و قابلیتهایی است که در آن وجود دارد.
یعنی خدا در روح انسان امتیازهایی قرار داده است، در روح عقل را قرار داده، اگر میگوییم انسان حامل عرش الهی است، به دلیل قوه عاقلۀ او است، این نورانیت عقل انسان است که میفهمد و چه چیزی خوب است اما موجودات دیگر نمیفهمند. یا این که در روح، معرفت خود را قرار داده و با او پیمان بسته است، بعد از شناخت و عهد الهی، انسان، مخاطب انبیاء قرار داده شده؛ جمادات، گیاهان و حیوانات که مخاطب انبیاء نیستند، پیامبران برای آنها نیامدند. برای انسان، و روح آمدند که روح، معارف را از خداوند به واسطۀ انبیاء دریافت کند. لذا در واقع فضیلت و برتری انسان به روح و بخصوص چیزهایی که در روح قرار داده شده برمیگردد و عظمت انسان و احسن تقویم بودن آن به خاطر این مسأله است.
با این وجود در ادامۀ آیه میفرمایند:
كه ما آدمى را در نيكوتر اعتدالى بيافريديم. آن گاه او را فروتر از همه فروتران گردانيديم.
بعضی گفتند که سن انسان پایین میآید و اسفل سافلین میشود، نه اصلاً اینطور نیست، از ادامه آیه معلوم میشود که مسأله مربوط به روح و رشد معنوی است که میفرماید:
مگر كسانى كه ايمان آورده و عملهاى شايسته انجام دادهاند، كه آنها را پاداشى بیمنت و بیپايان است.
انسان را با عظمت آفریدیم. در بهترین اعتدال، قوام روحی و جسمی اما اگر انسانی که چنین روحی را دارد، با تمام آن داراییهایش کفران نعمت کند معلوم است که اسفل سافلین خواهد بود؛ انسانی که خدا در روح او عقل و معرفت خود را قرار داده و در مقامی قرار گرفته که مورد خطاب پیامبران و وحی الهی قرار میگیرد، انسان این همه دارایی را بگیرد و بعد از آن در مقابل نعمتهای خدا کافر شود. حقیقت و خدا را که این نعمت را به او داده، انکار کند و از عقل استفاده نکند یا استفادۀ برعکس کند، از عقل خود در مسیر هواهای نفسانی و ظلمانی استفاده کند، پیامبران بگویند این کارها را انجام دهید، نماز بخوانید، روزه بگیرید، به مردم خدمت کنید، ولی او به مردم خیانت کند. این اسفل سافلین میشود «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ».
به عبارت دیگر این انسان در احسن تقویم است، به خاطر این توانمندیها و نعمتهایی که خداوند به او موهبت کرده، که نشان از فضیلت انسان دارد. حال اگر این نعمتها را ضایع کند در زمرۀ اسفل سافلین و فرومایهترینها خواهد بود. چرا که اگر حیوانات دیگر بر اساس شهوت عمل میکنند، به این دلیل است که عقل ندارند، روح الهی را ندارند، خداوند برای آن پیامبر نفرستاده است، خوب و بد را نمیفهمد، اما انسان با این که نعمت دارد مثل آن حیوان عمل میکند. انسانهای دیگر را میکشد، اذیت میکند، دزدی میکند، اموال دیگران را میخورد، خیانت میکند، به جای این که در پستی که به او دادند به مردم خدمت کند، کارهای خود را انجام میدهد، حقوق آن کار را میگیرد اما به کار مردم رسیدگی نمیکند، با این که میتواند امروز کار او را انجام دهد، اما آن را به فردا موکول میکند، خیانت کرده. و اسفل سافلین میشود، در واقع مثل حیوانی که حیوانات دیگر را اذیت میکند، با این تفاوت که این میفهمد که کار او بد است، اما حیوان نمیفهمد. پس «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ».
لکن بعد از آن میفرماید: «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» کسانی که ایمان آورند و نعمتهای خدا را پاس دارند و لازمۀ ایمان که عمل صالح است را انجام دهند، حق احسن تقویم را رعایت کردند؛ آنها سقوط نمیکنند و اسفل سافلین نمیشوند. برای همین خداوند میفرماید «فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»، آنها را پاداشى بىمنت و بیپايان است. میگوید شما حق این نعمتها را، حق این احسن تقویم را رعایت کردید پس شما ثواب دارید، پس شما در آن جایگاهی که خدا برای شما مشخص کرده ماندهاید. در واقع اینها قدر فضیلت انسان بر دیگر مخلوقات را دانستهاند و شکر آن را با عمل صالح به جا آوردهاند. اما بقیه یعنی کسانی که ایمان نیاوردند و عمل صالح انجام ندادند نعمت خدا و خودشان را ضایع کردهاند.
غایت خلق انسان
بحث دیگری که لازم است به آن پرداخته شود این است که انسان برای چه خلق شد؟ غایت خلقت انسان چیست؟
قرآن کریم در این باره میفرماید:
و خلق نکردم جن و انسان را مگر برای این که عبادتم کنند.
یعنی احسن تقویم و امکاناتی که خدا قرار داده و این برتری و فضیلت انسان برای این است که ما خدا را عبادت کنیم، عبادت فقط عمل صالح نیست، اولین عبادت ایمان است؛ یعنی پذیرش حق، یک عده نمیپذیرند، یک عده میپذیرند این پذیرش نیز اولین قدم است، اولین عبادت است، اولین عمل صالح است. در واقع ایمان نوعی عمل صالح است اما به دلیل اهمیت و زیربنایی بودن، ایمان و عمل صالح را در عبادت جدا کرده، بعضی از عبادات قلبی هستند مثل ایمان، قبول حق، نیت خالص، این عبادتها در دست و پا ظاهر نمیشد، در روح انجام میشوند، روح است که ایمان میآورد، روح است که نیت میکند.
ما اعمال جوارحی نیز داریم، مثل اعمالی که با دست و پا انجام میدهیم، در نماز نیت میکنیم، که با قلب و روح است، سجده و رکوع را با دست و پا انجام میدهیم که اعمال جوارحی است. در تمام عبادات ما اعمال جوانحی را هم داریم که نیت و قصد است و اولین عمل جوانحی، ایمان و پذیرش حق است.
عبادت آیت خلقت است، چون عبادت وسیلۀ کمال انسان است که با آن به کمال میرسد. بنابراین به یک معنا میتوانیم بگوییم که خدا انسان را آفریده تا به کمال مطلق برسد. و خدا را عبادت و بندگی کند.
لازمههای عبادت خداوند
وقتی خدا از ما عبادت و استکمال میخواهد باید لوازم آن را هم در اختیار ما بگذارد، لوازم آن همان نرم افزارهایی است که در ما قرار داده است، آن نعمتهایی که به ما داده و باعث فضیلت انسان شده است. اگر بخواهیم فهرست آن را بگوییم اولین آن عقل است، که پیامبر درونی است، که از درون، همۀ انسانها را هدایت میکند. دومین آن فطرت الهی است که در درون همۀ انسانها قرار داده شده، سومین 124 هزار پیامبر در طول تاریخ بشریت که اولین آدم پیامبر بود تا آخرین پیامبر که پیامبر اسلام است که معارفش در همه جا منتشر شده و در واقع همه اطلاع پیدا کرده اند. چهارمین که شاید از همه مهمتر باشد اراده، اختیار و آزادی است که همه اینها سبب فضیلت انسان شده. وقتی آن نعمتهای قبلی، کارساز و مفید است و میتوانیم از آن استفاده کنیم که اختیار داشته باشیم، اگر جبر باشد عقل کارایی نخواهد داشت، نیازی به پیامبران و ارسال کتب و شریعت نیست. زمانی به پیامبران الهی نیاز داریم که حق اختیار و انتخاب داشته باشیم و لازمۀ آن رشد و کمالی که خداوند برای انسان درنظر گرفته این است که انسان اختیار داشته باشد که با آزادی و اختیار راه درست را انتخاب کند، ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد و به درجات عالیه برسد. و یا این که اینها را قبول نکند و اسفل سافلین شود، بنابراین این اراده و اختیار مکمل تمام نعمتها است و بدون آن دست یافتن به آن مقامات و کمالات عالیه میسر نخواهد بود.
آنچه در این مقاله ارائه شد ویژگیهای خلقت انسان بود. در صورتی که تمایل دارید در مورد خلقت جهان از دیدگاه قرآن و روایات تحقیق کنید میتوانید به مقاله «آموزههای خلقت» مراجعه نمایید. همچنین در مورد ارتباط تکوینی بین جهان خلقت با پروردگار متعال مقاله «ربوبیت الهی» پیشنهاد میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر به درس ” توحید در قرآن” از سلسله دروس دوره “عقاید قرآنی” مراجعه کنید.
پی نوشت ها
- سورۀ تین، آیۀ 4.
- سورۀ اسراء، آیۀ70.
- سورۀ بقره، آیۀ 29.
- سورۀ مؤمنون، آیۀ 14.
- سورۀ تین، آیات 4 و 5.
- سورۀ تین، آیۀ 6.
- سورۀ ذاریات، آیۀ 56.