فهرست مطالب این مقاله را ببینید
در میان خطبههای گرانبهای نهجالبلاغه، خطبه شقشقیه جایگاهی ویژهای دارد. این خطبه که از سخنان گهربار امیرالمومنین علی (علیهالسلام) است، به دلیل فصاحت و بلاغت بینظیر و محتوای عمیق و روشنگرانهاش، همواره مورد توجه و بحث و بررسی بوده است.
خطبه شقشقیه، روایتی است از دلِ پر دردِ امام علی (علیهالسلام) در دوران پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) و ماجرای غصب خلافت. در این خطبه ولایی، امام با زبانی شیوا و بلیغ، به انتقاد و شکوایه از عملکرد خلفای پیشین میپردازند، از حق غصب شده خود سخن میگویند و وضعیت نابسامان جامعه را به تصویر میکشند.
وجه تسمیه این خطبه به «شقشقیه» به تعبیر خود امام (ع) بازمیگردد؛ ایشان در بخشی از خطبه، زبان خود را به «شقشقیه» (حباب دهان شتر) تشبیه میکنند که پس از مدتی سکوت، دوباره باز شده و ناگفتهها را آشکار میسازد.
با وجود گذشت قرنها از ایراد این خطبه روشنگر امیرالمومنین (ع)، پیامهای آن همچنان زنده و مرتبط هستند. خطبه شقشقیه، نه تنها یک سند تاریخی ارزشمند است، بلکه یک راهنمای عملی برای مبارزه با ظلم، برقراری عدالت و اصلاح جامعه نیز به شمار میرود.
در این مقاله، تلاش خواهیم کرد تا با بررسی و تحلیل دقیق خطبه شقشقیه، به درک عمیقتری از مضامین آن دست یابیم و پیامهای آن را برای جامعه امروز استخراج کنیم تا عظمت و شکوه کلام امیرالمومنین (علیهالسلام) را بهتر درک کنیم.
نگاهی اجمالی به خطبه شقشقیه
این خطبه، یکی از مهمترین و در عین حال، بحثبرانگیزترین خطبههای نهجالبلاغه به شمار میرود. علت این جنجال، پرداختن صریح و بیپرده به مسائل مربوط به خلافت پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) است. در این خطبه، نکاتی وجود دارد که در سایر خطبههای نهجالبلاغه یافت نمیشود و با وجود کوتاهی، خلاصهای از تاریخ اسلام در عصر خلفای نخستین را در خود جای داده است. تحلیلهای دقیق و جالب این خطبه، برای صاحبنظران بسیار قابل توجه و نکات منحصر به فرد آن، قابل تأمل است.
پیش از ورود به شرح و تفسیر این خطبه سراسر معرفت، ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد:
نامگذاری خطبه شقشقیه
نام این خطبه از آخرین جمله آن گرفته شده است. هنگامی که ابن عباس از امام درخواست کرد تا به سخنان خود ادامه دهد، حضرت فرمودند: «این شعلهای بود که از دل زبانه کشید و فرو نشست.» حضرت با این پاسخ، درخواست ابن عباس را رد کردند؛ زیرا شرایطی که ایشان را برای بیان آن سخنان آتشین و حساس آماده کرده بود، تغییر کرده بود.
نام دیگر خطبه شقشقیه
این خطبه حکمت آموز بر اساس نخستین جمله آن (واللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها ابنُ اَبى قُحافَة) «مقمِّصه» نیز خوانده شده است.[1]
زمان ایراد خطبه شقشقیه
در مورد زمان ایراد این خطبه، میان شارحان نهجالبلاغه اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند که با توجه به محتوای خطبه و همچنین اسناد و طرق آن، این سخنان در اواخر عمر شریف امام علی (ع) و پس از ماجرای جنگهای جمل، صفین و نهروان و پیکار با ناکثین، قاسطین و مارقین ایراد شده است[2]. به نظر میرسد محتوای خطبه نیز این دیدگاه را تأیید میکند.

مکان ایراد خطبه شقشقیه
برخی از شارحان نهج البلاغه در مورد مکان ایراد خطبه سکوت کردهاند، اما برخی دیگر معتقدند که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آن را بر فراز منبر مسجد کوفه ایراد فرمودهاند. ابن عباس نیز میگوید: «امام علی (علیهالسلام) آن را در «رحبه» ایراد فرمود و این در زمانی بود که سخن از مسئله خلافت به میان آمد و طوفانی در قلب مبارک امام (علیهالسلام) برخاست و این سخنان را ایراد فرمود.»
علت بیان خطبه شقشقیه
امام علی (ع) خطبه شقشقیه را در پاسخ به مردى ایراد کرد که از او درباره سبب به تأخیر انداختن تصدى خلافت پرسش کرد[3]. حضرت دلایل سکوت ۲۵ ساله و تأخیر خود را بیان فرمود. ایشان در این خطبه با بیانی شیوا و بلیغ، به تشریح اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان پرداخت و از رنجها و مصائبی که بر ایشان وارد شده بود، سخن گفت.
سند خطبه شقشقیه
در مورد سند این خطبه نیز اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را از خطبههای متواتر[4] میدانند، در حالی که برخی دیگر معتقدند که این خطبه از امام علی (علیهالسلام) نیست و ایشان هرگز از مسئله خلافت شکایت نکردهاند، بلکه خطبه شقشقیه، ساخته و پرداخته سید رضی (گردآورنده نهج البلاغه) است.
ابن میثم بحرانی، شارح معروف نهجالبلاغه، معتقد است که هر دو ادعا باطل و در مسیر افراط و تفریط قرار دارند. به نظر او، سند خطبه به حد تواتر نرسیده است، اما این ادعا که از سخنان سید رضی (رحمةاللهعلیه) است نیز بیاساس است. اشکالتراشی در سند این خطبه، به دلیل ضعف در آن یا تفاوت ارزش آن با سایر خطبههای نهجالبلاغه نیست، بلکه برعکس، خطبه شقشقیه دارای اسناد متعددی است که برای برخی از خطبههای نهجالبلاغه این تعداد اسناد وجود ندارد.
تنها دلیل اشکالتراشی در مورد این خطبه، عدم سازگاری آن با پیشداوریها و ذهنیتهای گروهی از افراد است. این افراد به جای اصلاح پیشداوریها و ذهنیتهای خود، به فکر مخدوش کردن اسناد خطبه افتادهاند تا مبادا به ذهنیت آنها لطمهای وارد شود.
شایان ذکر است که مرحوم علامه امینی (رحمةاللهعلیه) در کتاب الغدیر، جلد 7، صفحه 82، این خطبه را از 28 کتاب آدرس داده است.
محورهای اصلی خطبه شقشقیه
این خطبه پرمعنا دارای محورهای مهمی است که عبارتند از:
. مسئله خلافت؛
. اوضاع سیاسى عصر خلفاى نخستین؛
. علل سکوت بیست و پنج ساله حضرت؛
. انگیزه هاى پذیرش خلافت؛
. گروههاى سیاسى عصر امام و علل انحراف آنها از محور دین.
متن خطبه شقشقیه
. وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عليه السّلام وَ هِىَ الْمَعْرُوفَةُ بِالشِّقْشِقِيَّة
از خطبه های آن حضرت است معروف به شِقشِقیّه
. اَما وَاللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبى قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَيَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّى مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحى،
آگاه باشید! به خدا قسم ابوبکر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که میدانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست،
. يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلايَرْقى اِلَىَّ الطَّيْرُ.
سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر میشود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمیرسد.
. فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَيْتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأى بَيْنَ اَنْ اَصُولَ بِيَد جَذّاءَ،
اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم،
. اَوْ اَصْبِرَ عَلى طِخْيَة عَمْياءَ، يَهْرَمُ فيهَا الْكَبيرُ،
یا آن عرصه گاه ظلمت کور را تحمل نمایم، فضایی که پیران در آن فرسوده،
. وَ يَشيبُ فيهَا الصَّغيرُ، وَ يَكْدَحُ فيها مُؤْمِنٌ حَتّى يَلْقى رَبَّهُ!
و کم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت میشود!
. فَرَاَيْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا اَحْجى، فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذًى،
دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانهتر است، پس صبر کردم در حالی که گویی در دیدهام خاشاک بود،
. وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً! اَرى تُراثى نَهْباً.
و غصه راه گلویم را بسته بود! میدیدم که میراثم به غارت میرود.
. حَتّى مَضَى الاوَّلُ لِسَبيلِهِ، فَاَدْلى بِها اِلَى ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ.
تا نوبت اولی سپری شد، خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد.
– ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاْعْشى:
سپس امام وضع خود را به شعر اعشی مثل زد:
. شَتّانَ ما يَوْمى عَلى كُورِها وَ يَوْمُ حَيّانَ اَخى جابِرِ
«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشکلات، و روز حیّان برادر جابر که غرق خوشی است.»
. فَيا عَجَباً بَيْنا هُوَ يَسْتَقيلُها فى حَياتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ.
شگفتا! اولی بااینکه در زمان حیاتش میخواست حکومت را واگذارد، ولی برای بعد خود عقد خلافت را جهت دیگری بست.
. لشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَيْها! فَصَيَّرَها فى حَوْزَة خَشْناءَ،
چه سخت هر کدام به یکی از دو پستان حکومت چسبیدند! حکومت را به فضایی خشن کشانیده،
. يَغْلُظُ كَلْمُها، وَ يَخْشُنُ مَسُّها، وَ يَكْثُرُ الْعِثارُ فيها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها.
و به کسی رسید که کلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
. فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ،
بودن با حکومت او کسی را میماندکه بر شتر چموش سوار است، که اگر مهارش را بکشد بینیاش زخم شود،
. وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! فَمُنِىَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللّهِ بِخَبْط وَ شِماس، وَ تَلَوُّن وَ اعْتِراض.
و اگر رهایش کند خود و راکب را به هلاکت اندازد! به خدا قسم امت در زمان او دچار اشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.
. فَصَبَرْتُ عَلى طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ.
آن مدت طولانی را نیز صبر کردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش کشیدم.
. حَتّى اِذا مَضى لِسَبيلِهِ، جَعَلَها فى جَماعَة زَعَمَ اَنِّى اَحَدُهُمْ.
تا زمان او هم سپری شد، و امر حکومت را به شورایی سپرد که به گمانش من هم (با این منزلت خدایی) یکی از آنانم!
. فَيالَلّهِ وَ لِلشُّورى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِىَّ مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ اِلى هذِهِ النَّظائِرِ؟!
خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شک بودم که امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟!
. لكِنّى اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا.
ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم،
. فَصَغى رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن.
در آنجا یکی به خاطر کینهاش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل کرد، و مسائلی دیگر که ذکرش مناسب نیست.
. اِلى اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبيهِ يَخْضِمُونَ
تا سومی به حکومت رسید که برنامهای جز انباشتن شکم و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند،
. مالَ اللّهِ خِضْمَ الْاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبيعِ، اِلى اَنِ انْتَكَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ.
و چون شتری که گیاه تازه بهار را با ولع میخورد به غارت بیت المال دست زدند، در نتیجه این اوضاع، رشتهاش پنبه شد، و اعمالش کار او را تمام ساخت، و شکمبارگی سرگونش نمود.
. فَما راعَنى اِلاّ وَالنَّاسُ كَعُرْفِ الضَّبُعِ اِلَىَّ، يَنْثالُونَ عَلَىَّ مِنْ كُلِّ جانِب، حَتّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنانِ، وَ شُقَّ عِطْفاىَ، مُجْتَمِعينَ حَوْلى كَرَبيضَةِ الْغَنَمِ.
آن گاه چیزی مرا به وحشت نینداخت، جز اینکه مردم همانند یال کفتار بر سرم ریختند، و از هر طرف به من هجوم آورند، به طوری که دو فرزندم در آن ازدحام کوبیده شدند، و ردایم از دو جانب پاره شد، مردم چونان گله گوسپند محاصرهام کردند.
. فَلَمّا نَهَضْتُ بِالْاَمْرِنَكَثَتْ طائِفَةٌ، وَ مَرَقَتْ اُخْرى، وَ قَسَطَ آخَرُونَ،
اما همین که به امر خلافت اقدام نمودم گروهی پیمان شکستند، و عده ای از مدار دین بیرون رفتند، و جمعی دیگر سر به راه طغیان نهادند،
. كَاَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا كَلامَ اللّهِ حَيْثُ يَقُولُ:
گویی هر سه طایفه این سخن خدا را نشنیده بودند که میفرماید:
. «تِلْكَ الدّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لايُريدُونَ عُلُوًّا فِى الْأرْضِ وَلافَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»؛
این سرای آخرت را برای کسانی قرار دادهایم که خواهان برتری و فساد در زمین نیستند، و عاقبت خوش از پرهیزکاران است.»
. بَلى وَ اللّهِ لَقَدْ سَمِعُوها وَ وَعَوْها، وَلكِنَّهُمْ حَلِيَتِ الدُّنْيا فى اَعْيُنِهِمْ، وَ راقَهُمْ زِبْرِجُها.
چرا، به خدا قسم شنیده بودند و آن را از حفظ داشتند، امّا زرق و برق دنیا چشمشان را پر کرد، و زیور و زینتش آنان را فریفت.
. اَما وَ الَّذى فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَبَرَاَ النَّسَمَةَ، لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ، وَ قيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ،
آگاه باشید! به خدایی که دانه را شکافت، و انسان را به وجود آورد، اگر حضور حاضر، و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود یاور نبود،
. وَ ما اَخَذَ اللّهُ عَلَى الْعُلَماءِ اَنْ لايُقارُّوا عَلى كِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم،
و اگر نبود عهدی که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکمبارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ مظلومی سکوت ننمایند،
. لاَلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها، وَ لَسَقَيْتُ آخِرَها بِكَاْسِ اَوَّلِها،
دهنه شتر حکومت را بر کوهانش میانداختم، و پایان خلافت را با پیمانه خالی اولش سیراب میکردم،
. وَ لاَلْفَيْتُمْ دُنْياكُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَةِ عَنْز!
آن وقت میدیدید که ارزش دنیای شما نزد من از اخلاط دماغ بز کمتر است!
– قَالُوا: وَ قامَ اِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ السَّوادِ عِنْدَ بُلُوغِهِ اِلى هذَا الْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ، فَناوَلَهُ كِتاباً، فَاَقْبَلَ يَنْظُرُ فيهِ.
چون سخن مولا به اینجا رسید مردی از اهل عراق برخاست و نامهای به او داد، حضرت سرگرم خواندن شد،
فَلَمّا فَرَغَ مِنْ قِراءَتِهِ قَالَ لَهُ ابْنُ عَبّاس رَضِىَ اللّهُ عَنْهُما: يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ، لَوِ اطَّرَدْتَ خُطْبَتَكَ مِنْ حَيْثُ اَفْضَيْتَ!
پس از خواندن، ابن عباس گفت: ای امیرالمؤمنین، کاش سخنت را از همان جا که بریدی ادامه میدادی!
– فَقـالَ: هَيْهاتَ يا ابْنَ عَبّاس، تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ.
فرمود: هیهـات ای پسر عبـاس، این آتش درونی بود که شعله کشید، سپس فرو نشست!
– قالَ ابْنُ عَبّاس: فَوَاللّهِ ما اَسِفْتُ عَلى كَلام قَطُّ كَاَسَفى عَلى هذَا الْكَلامِ اَنْ لايَكُونَ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ بَلَغَ مِنْهُ حَيْثُ اَرادَ.
ابن عباس گفت: به خدا قسم بر هیچ سخنی به مانند این کلام ناتمام امیرالمؤمنین غصه نخوردم که آن انسان والا درد دلش را با این سخنرانی به پایان نبرد.
نکات مهم خطبه شقشقیه
در این خطبه گرانقدر نکات مهمی نهفته است که عبارتند از:
۱. شِکوه از خلفا و غصب خلافت
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در خطبه شقشقیه از غصب خلافت، عملکرد خلفای پیشین و شورای عُمر شِکوه میکنند. ایشان با اشاره به برخی از تصمیمات و سیاستهای نادرست آنها، به آسیبهایی که به جامعه اسلامی وارد شده است، اشاره مینمایند. این انتقادات، به منظور آگاهسازی مردم و یادآوری اشتباه در انتخاب نادرست بود و حضرت این موارد را برای بصیرت افزایی و اصلاح و بهبود وضعیت جامعه مطرح میکنند.
۲. ترجیح صبر و شکیبایی
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) به صبر و شکیبایی خود در برابر این شرایط دشوار اشاره میکنند. ایشان با وجود آگاهی از حق خود، برای حفظ وحدت و جلوگیری از تفرقه در جامعه اسلامی، صبر پیشه کردند. این صبر و تحمل، یکی از مهمترین درسهای خطبه شقشقیه است.
۳. بیان حقایق
حضرت علی ابن ابیطالب (علیهالسلام) در خطبه شقشقیه به بیان حقایق و واقعیتهای پنهان میپردازند. ایشان با شجاعت و صراحت، مسائلی را که دیگران از گفتن آن پرهیز میکردند، آشکار میسازند. این بیان حقایق، نشان از تعهد امام (علیهالسلام) به روشنگری و هدایت جامعه دارد.
۴. ارزشهای از دست رفته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در خطبه شقشقیه به ارزشهای والایی که در جامعه از دست رفتهاند، اشاره مینمایند. ایشان با تأسف از فراموش شدن عدالت، برابری، و اخلاق اسلامی، به اهمیت بازگرداندن این ارزشها به جامعه تأکید میکنند.

۵. چگونگی بيعت عمومی مردم با امیرالمؤمنین (ع) و بی وفایی آنها
مردم با شور فراوان با امام علی (علیهالسلام) بیعت کردند، اما دیری نپایید که عدهای پیمان شکستند. دلیل اصلی این بیوفایی، دلبستگی به دنیا و زیورهای فریبنده آن بود که باعث شد از ارزشهای معنوی رویگردان شوند. این پیمانشکنیها، پیامدهای ناگواری از جمله جنگهایی را برای امت اسلامی به همراه داشت.
۶. اهمیت مسؤوليتهاى اجتماعى
امام علی (علیهالسلام) در خطبه شقشقیه میفرماید: «اگر بیعت گسترده مردم و اتمام حجت یاران نبود و اگر پیمان الهی با علما نبود که در برابر ظلم سکوت نکنند، خلافت را رها میکردم». ایشان ارزش دنیای حکومت بر مردم را کمتر از آب بینی بزغالهای میدانند. این نشاندهنده اهمیت مسئولیتپذیری اجتماعی و مبارزه با ظلم از دیدگاه امام (ع) است.
۷. هشداری برای آیندگان
امام علی (علیهالسلام) در این خطبه عبرت آموز به آینده و سرنوشت جامعه اسلامی هشدار میدهند. ایشان با بیان گذشته، برخی از مشکلاتی که در آینده رخ خواهد داد را پیشبینی میکنند و به مردم توصیه میکنند که با هوشیاری و بصیرت، از انحراف و گمراهی دوری کنند.
رهنمودهای شقشقیه برای جامعه امروز
خطبه شقشقیه، با لحن عیان و روشن، دیدگاه امام علی (علیهالسلام) درباره خلافت و انحرافات جامعه را بیان میکند. این خطبه، الگویی از رهبری عادلانه و دلسوزانه ارائه میدهد و پیامهای جاودانهاش، مبارزه با ظلم، پرهیز از دنیازدگی و حفظ وحدت را به ما میآموزد. اهمیت این خطبه در بیان حقایق و ارائه راهکارهایی برای ساختن جامعهای عادلانه است.
در ادامه، به توضیح بیشتر درباره شش پیام کلیدی خطبه شقشقیه که قبلاً به آنها اشاره شد، میپردازیم:
۱. لزوم شناخت رهبر شایسته
این خطبه یادآوری میکند که انتخاب رهبر شایسته و اصلح، نقشی حیاتی در سرنوشت جامعه دارد. باید با بصیرت و آگاهی کامل، فردی را انتخاب کرد که دلسوز مردم، عادل، شجاع و آگاه به مسائل زمان باشد.
۲. مبارزه با ظلم و بیعدالتی
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در خطبه شقشقیه به شدت از ظلم و بیعدالتی انتقاد میکنند. این خطبه امام هشداری است برای همگان که نباید در برابر ظلم سکوت کرد و باید همواره برای برقراری عدالت و دفاع از حقوق مظلومان تلاش نمود.
۳. پرهیز از دنیازدگی
یکی از دلایل اصلی انحراف جامعه در زمان امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، دلبستگی به دنیا و منافع مادی بود. این پیام هشدار میدهد که باید مراقب بود فریب زرق و برق دنیا را نخورد و ارزشهای معنوی و اخلاقی را فدای منافع مادی نکرد.
۴. اهمیت وحدت و همدلی
امام علی (علیهالسلام) برای حفظ وحدت و جلوگیری از تفرقه در جامعه اسلامی، صبر و شکیبایی پیشه کردند. از این خطبه میتوان دریافت که وحدت و همدلی، رمز پیروزی و سربلندی است و باید از هرگونه تفرقه و اختلاف پرهیز نمود.
۵. لزوم روشنگری و آگاهیبخشی
ابالحسن (علیهالسلام) در خطبه شقشقیه به بیان حقایق و واقعیتهای پنهان میپردازند. این خطبه تأکید میکند که باید همواره به دنبال حقیقت بود و برای ارتقاء سطح آگاهی و بصیرت مردم در جامعه اسلامی تلاش کرد.
۶. مسئولیتپذیری اجتماعی
امیر مؤمنان (علیهالسلام) با وجود مشکلات فراوان، مسئولیت رهبری جامعه را بر عهده گرفتند این امر نشان از این است که هر فردی در قبال جامعه خود مسئول است و باید برای بهبود وضعیت آن تلاش کند.

سخن آخر
در پایان سخن، خطبه شقشقیه، گنجینهای ارزشمند از حکمت، بصیرت و درسهای ماندگار برای تمام اعصار است. این خطبه، تصویری گویا از دغدغههای یک رهبر الهی، مسائل پیش روی جامعه و راهکارهای برونرفت از بحرانها را در خود دارد. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در این خطبه، با زبانی شیوا و رسا، از حق غصب شده خود، بیوفایی مردم، پیامدهای ناگوار دنیازدگی و انگیزه خود از پذیرش خلافت سخن میگوید.
اما پیام اصلی خطبه شقشقیه، تنها گلایه و شکایت نیست؛ بلکه دعوتی است به بصیرت، بیداری، هوشیاری و مسئولیت پذیری. این خطبه بینظیر به ما میآموزد که انتخاب رهبر شایسته، مبارزه با ظلم و بیعدالتی، پرهیز از دلبستگی به دنیا، حفظ وحدت و همدلی، و تلاش برای آگاهیبخشی به جامعه، از مهمترین وظایف یکایک ما در قبال سرنوشت خود و جامعهمان است.
خطبه شقشقیه، همچون چراغی فروزان، راه را برای ما روشن میکند و به ما یادآوری میکند که با الگو قرار دادن سیره و منش امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، میتوانیم جامعهای عادلانه، آباد و سربلند بسازیم و به سوی سعادت و کمال گام برداریم.
این خطبه عبرتآموز، هشداری است برای غفلتزدگان و بشارتی است برای حقجویان و عدالتخواهان.
[1] . بیهقى، ج۱، ص۲۲۷.
[2] . محقق خویی.
[3] . سبط ابن جوزى، ص۱۱۷.
[4] . حدیث متواتر، حدیثی است که در سلسله سند آن همه راویان تا شخص معصوم در هر طبقه به تعدادی باشد که امکان توافق عمدی آنها بر نسبت دادن دروغ به معصوم بهطور عادی محال باشد و خبر آنها موجب علم و یقین گردد. در مقابل خبر متواتر، خبر واحد قرار دارد؛ یعنی هر خبری متواتر نباشد خبر واحد است.