فهرست مطالب این مقاله را ببینید
امام شناسی از مباحثی است که همواره مورد افراط و تفریط واقع شده است. عدهای چنان حرف میزنند که گویی مسأله امامت یک بحث حاشیهای و بیفایده است و مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش است و میگویند امامت یک اختلافی بوده که در گذشته پیش آمده و تمام شده است، چه ضرورتی دارد که دوباره به آن بپردازیم؟ در مقابل عدهای افراط کرده و گرفتار تعصبات نا به جا میشوند.
از این رو ما در این مقاله در جستجوی پاسخ به این پرسشها هستیم:
- امام شناسی چه ضرورتی دارد؟
- آیا امام شناسی مسألهای صرفاً تاریخی است؟
- آیا این موضوع در زندگی امروز ما نقشی دارد؟
- آیا پرداختن به این مسأله موجب اختلاف بین مسلمین نمیشود؟
ابتدا چکیده مطالب را مشاهده فرمایید:
چکیده
امام شناسی فقط بحث تاریخی نیست
ممکن است سؤالی مطرح شود که چه ضرورتی در طرح مسأله امامت وجود دارد؟ چرا یک بحث تاریخی، باید اینقدر مطرح شود؟ این گونه مباحث که ممکن است باعث اختلاف بین مسلمانها شود؛ چه اهمیتی دارند؟ لازم است در این مورد دو نکته مطرح شود، اول درباره ضرورت این بحث و دوم درباره اختلاف.
نکتهٔ اول این است که امام شناسی فقط یک بحث صرفاً تاریخی و یا فقط بحث حاکمیت و ریاست نیست و همچنین فقط مربوط به دوره صدر اسلام نیست. امامت، خلافت رسول الله (ص) است. رسول خدا (ص) مبین دین و قرآن بودند و در همین راستا جامعه اسلامی را پیش میبردند، خلیفه و امام بعد از او هم باید مبین دین و قرآن باشد و جامعه را در همین راستا رهبری کند. اگر تبیین دین، بیان معارف دین و رهبری جامعه توسط امام معصومی باشد که خدا او را تعیین کرده است، مردم به یک سو حرکت میکنند واگر از ناحیهٔ دیگری باشد که صاحب علم پیامبر نیست، فردی عادی است و از نظر دانش با دیگران تفاوتی ندارد، مردم به سویی دیگر خواهند رفت.
اگر امروز شاهد آن هستیم که پیروان خلفا راهی غیر از راه اهلبیت (ع) دارند، که از نظر مکتب، معرفت، سیاست، احکام و بسیاری از مسائل دیگر فاصله زیادی با راه اهل بیت (ع) دارند، علت آن چیزی جز همین موضوع نیست که رهبری و هدایت جامعه به دست نااهلها افتاد. به همین علت پیامبر اکرم (ص) در حدیث ثقلین 1 میفرماید:
به یقین که من بعد از خود دو شیء بسیار با ارزش را در میان شما میگذارم کتاب خدا و عترت خود اهل بیتم، مادامی که شما به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد. این دو از یکدیگر جدایی ناپذیر هستند تا آنگاه که در کنارحوض کوثر بر من وارد شوند.
بنابراین یک راه این است که به قرآن و اهل بیت (ع) تمسک شود و با اقتدا به ایشان جامعه به سوی نور حرکت کند؛ و راه دیگر این است که دست از اهل بیت (ع) کشید و از غیر ایشان تبعیت کرد. اگر کسی سرچشمه های زلال که خدای حکیم برای مردم قرار داده را رها کند باید به ناچار از آبی آلوده و ناپاک بیاشامد؛ همان گونه که بعد از پیامبر اکرم (ص) افرادی به نام کعب الاحبار، تمیم داری و امثال اینها را به عنوان واعظ در نماز جمعه ها قرار دادند که برای مردم قرآن را تفسیر کنند. 3 پس دو خط علمی، مکتبی و عملی و دو خط پیروی کردن است، و این مطلب صرفاً یک مسأله تاریخی و داستانی نیست.
ضرورت مباحث امام شناسی
بزرگان و علمای شیعه دربارهٔ ضرورت طرح مسئلهٔ امامت نکات زیادی را مطرح کردند. که به بعضی از آن ها اشاره میکنیم.
اما توضیح مطلب:
اول: باید به قرآن و عترت رسول خدا (ص) تمسک کنیم، پس باید امامان عترت را بشناسیم. برادران اهل سنت، علمای اهل سنت امامت اهل بیت (ع) را نپذیرفتند. بنابر این، به آنها هم تمسک نکردند. البته بعضی از فِرق اهل سنت ارادات و محبت به اهل بیت (ع) دارند، اما محبت با تمسک تفاوت دارد، پیامبر اکرم (ص) دستور به تمسک دادند و فرمودند:
مادامی که شما به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد .
بنا به این حدیث شریف اگر کسی به یکی تمسک کرد و به دومی تمسک نکرد تضمینی در هدایت او نخواهد بود. این مطلب، ضرورت امام شناسی را نشان میدهد؛ چراکه مقدمه هدایت است.
دوم: ما موظف به عمل به قرآن هستیم. قرآن به ما دستور میدهد:
خدا را اطاعت کنید و رسول خدا و اولیالامر خودتان را اطاعت کنید.
پس ما باید اولیالامر را بشناسیم وبدانیم چه کسانی هستند که از آنها اطاعت کنیم. پس لازم است که در بحث اولیالامر و امام شناسی وارد شویم. قرآن کریم میفرماید:
به قطع و یقین سرپرست شما خدا و رسول او هستند و همچنین کسانی که ایمان آوردند کسانی که اقامه نماز میکنند و در حالی که در رکوع هستند صدقه میدهند.
ما باید این فرد را بشناسیم که او را به عنوان ولیّ خود برگزینیم، پس باید از امامت و آیات فروان دیگری که در این زمینه نازل شده، بحث کنیم.
سوم: شرط رسیدن به نورانیت و هدایت، چه در سطح فردی و چه درسطح جامعه پیروی از رهبر نورانی و الهی که عالِم به این راه است میباشد. رهبران ظلمانی جامعه را به ظلمت میبرند. پس باید ولیّ حق را بشناسیم.
چهارم: باید از کسی پیروی کنیم که خود او نور باشد، قلب او حاوی نور قرآن باشد همانند رسول الله (ص) که خداوند قرآن را بر قلب او نازل کرد تا این که مردم را هدایت کند و به نورانیت ببرد. 6 پس ما باید از کسی تبعیت کنیم که نور الهی در وجود او قرار داده شده است، بنابر این باید این بحث مطرح شود که او چه کسی میتواند باشد.
پنجم: امامت تجلی ولایت الله است. خدا ولیّ مؤمنین است، و لازم است که ولایت الهی در فردی تجلی کند چرا که این قانون و سنت الهی است که با اسباب و وسایل اوامرش را به انجام میرساند، همان گونه که ولایت و هدایت الهی در رسول اکرم (ص) متجلی است. بنابراین باید بدانیم چه کسی است که ولایت الهی در او تجلی پیدا کرده است که ما تحت ولایت خدا باشیم نه ولایت جاهلان و ظالمان. با توجه به این مطالب ضرورت طرح مسألهٔ امامت و ولایت و بحث از مسأله امام شناسی قطعاً روشن میشود.
شیوه بیان مباحث امام شناسی و پرهیز از تفرقه
اما نکتهٔ مهم دیگر پرهیز از ایجاد اختلاف است. لازم است که ما همهٔ شئون را حفظ کنیم، مسأله وحدت امت اسلامی یک مسأله بسیار مهم است ونمیتوان آن را نادیده گرفت، لکن این به معنای گذشتن از طریق حق و به سوی باطل رفتن هم نیست. بر هر مسلمانی لازم و واجب است که راه حق را بجوید و تبعیت کند و همچنین لازم است بداند به راهی که پیامبر اکرم (ص) برای امت اسلامی طراحی کردند قدم میگذارد یا به وادی دیگری وارد میشود.
بنابراین باید به گونهای سلوک کرد که هم حرف حق بیان شود و هم وحدت جامعهٔ اسلامی حفظ شود. باید از اهانت، از برخوردهای ناصواب، از تعصبات بیهوده پرهیز کرد. یافتن و رفتن به راه صحیح را همه قبول دارند، و اگر حق جویانه وارد این مباحث شویم اختلافی هم پیش نخواهد آمد. مسأله امامت بسیار مهم است و ما حق نداریم فرزندان خود را به بهانه وحدت با مسئلهٔ امامت آشنا نکنیم، با نور خدا و راه نورانی که انسان را به سر منزل خود میرساند. باید به گونهای طرح کنیم و به گونهای آموزش دهیم که وحدت جامعهٔ اسلامی هم برقرار باشد. همچنانی که ائمهٔ هدی (ع) چنین میکردند، به شاگردان خود، به اصحاب خود دستور به تقیه میدادند، اعتقادات شما حق است ولی کتمان کنید، آن را در جمع اعلام نکنید، حرفهایی نزنید که احساسات بقیهٔ مسلمانها خدشهدار شود. اگر بحث و مناظرهای داشتید با متانت، با استدلال و با برهان جلو بروید خود ائمهٔ هدی (ع) اینگونه عمل میکردند. بنابراین باید هر دو ضرورت را در نظر گرفت و به گونهای عمل کرد که هر دو حفظ شود، نمیتوان از یکی به خاطر دیگری چشم پوشی کرد.
پی نوشت ها
- این حدیث از احادیث متواتر و مورد قبول شیعه و اهل تسنّن است.
- میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 374
- کعب الاحبار بزرگ یهودیان بود، دانستههای او همه مشتمل بر بافتهها و یافتههای یهود قبل از اسلام بود، که بسیاری از تحریفات را وارد اسلام کرد.
- سوره نساء، آیه 59.
- سوره مائده، آیه 55.
- در آیه ۹ سوره حدید این مطلب بیان شده است «هو الذی ینزل علی عبده ءایات و بینات لیخرجکم من الظلمات الی النور» او خدایی است که بر بنده اش آیات و بینات را نازل میکند به خاطر اینکه شما را از ظلمت ها به سوی نور خارج کند. یعنی کسی میتواند مردم را به سوی نور ببرد که آیات و بینات بر او نازل میشود و دارای علم الهی است.