حدیث غدیر و اثبات امامت امیرالمومنین (ع)
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
معروفترین حدیثی که در بحث امامت مطرح میشود حدیث غدیر است. حدیث غدیر یکی از روشنترین دلایل بر اثبات ولایت امیرالمؤمنین (ع) است. این حدیث ویژگیهای خاصی دارد:
• در بین تمام احادیث نبوی (ص) متواترترین حدیث است.
• هزاران نفر این حدیث را در روز غدیر از پیامبر اکرم (ص) شنیدهاند و افراد زیادی آن را نقل کردهاند.
• حدیث غدیر دلالت روشنی بر ولایت امیرالمومنین (ع) دارد و متن آن بسیار صریح و گویا است.
• صدور این حدیث مورد اتفاق و اجماع شیعه و سنی است.
• قسمتهای اصلی حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت نقل شده است لذا غیر قابل انکار است.
یکی از مواردی که در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد معنای «ولیّ» در حدیث غدیر است. صراحت و تواتر این حدیث باعث شده برخی از مخالفان اهل بیت (ع) سعی کنند با تحریف معنای «ولیّ» در این حدیث دلالت آن را تغییر دهند.
ابتدا چکیدهای از مطالب را مشاهده میفرمایید:
چکیده
تواتر حدیث غدیر
حدیث غدیر متواترترین حدیثی است که از پیامبراکرم (ص) نقل شده است. تواتر به معنای پشت سر هم آمدن است، لکن در علم الحدیث اصطلاح خاصی است.
حدیث متواتر به حدیثی گفته میشود که راویان متعددی آن را نقل کنند که احتمال دروغ بودن آن از هر جهت محال باشد. یعنی تعداد راویان به قدری باشد که نتوان احتمال داد که آنها بر جعل آن حدیث تبانی کرده باشند و یا در نقل حدیث دچار اشتباه شده باشند و احتمالات دیگر.
حدیث شریف غدیر تواتر بسیار بالایی دارد و هیچ حدیثی این تعداد مستمِع و نقل کننده نداشته است و بسیار بر این حدیث تکیه شده است. نه تنها در بین شیعیان، بلکه در فرهنگ اهل سنت هم در اصل حدیث و صدور این حدیث از رسول خدا (ص) هیچ جای تردیدی وجود ندارد و کسی منکر نشده است.
واقعه غدیر
پیامبراکرم (ص) از حجة الوداع بر میگشتند که مأمور شدند امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) را به مردم ابلاغ کنند. پیامبراکرم (ص) قبل از سفر حج اعلام عمومی کردند که این آخرین حج ایشان است. به همین دلیل در آن سفر هر کسی که توانست از سرتاسر جزیرة العرب خود را همراه ایشان کرد و جمعیت زیاد و کم سابقهای (حداقل ده هزار نفر) جمع شده بود. پیامبراکرم (ص) در برگشت از سفر حج هنگامی که به غدیر خم رسیدند دستور توقف دادند.
غدیر خم
غدیر در ۳ يا ۴ کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه (يكی از ميقاتهای 5 گانه) نيز در ۶۴ کیلومتری مکّه قرار دارد. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود. غدیر خم به علت وجود آب و چندین درخت کهنسال، محلّ توقّف و استراحت کاروانیان بود. اين سرزمين گرمایی طاقت فرسا و شدید دارد.
در غدیر خم عدهای که جلو رفته بودند برگشتند، عدهای که پشت سر بودند رسیدند. در آن گرمای طاقتفرسا همه را جمع کردند. منبری از جهاز شتر تشکیل دادند، پیامبراکرم (ص) به بالای منبر رفتند. نوشتند که به قدری گرم بود که مردم ردای خود را در میآوردند و به پای خود میپیچیدند که زمین پایشان را نسوزاند.
خطبه پیامبر اکرم (ص)
پیامبر اکرم (ص) در غدیر خم خطبهٔ مفصلی خواندند و بعد امیرالمؤمنین (ع) را به امامت معرفی کردند. جملهای که مسلم است و همه نقل کردند این است که:
هر کس من مولای او هستم این علی که دست او در دست من است مولای او است.
پیامبراکرم (ص) مقدمهای و مؤخرهای فرمودند. مقدمهٔ بر این جمله این است که رسول خدا (ص) از مردم سؤال کردند:
ولایت چه کسی بر مؤمنین از خود آنها بیشتر است؟
و یا این جمله را فرمودند:
همه گفتند: رسول خدا اولی بر ما است. بله یا رسول الله، شما بر ما اولی هستید. بعد دست امیرالمؤمنین (ع) را بلند کردند، نوشتند به گونهای که زیر بغل هر دو بزرگوار پیدا شد. یعنی دست امیرالمؤمنین را به طور کامل بالا بردند. بعد فرمودند:
هر که من مولای او هستم این علی هم مولای او است.
و اما مؤخرهای که نقل کردند بعد از آن دعا کردند، فرمودند:
خدایا هر کس با علی راه تولی پیش بگیرد تو ولایت او را بر عهده بگیر و هر کس با علی راه دشمنی در پیش گیرد تو دشمن او باش و با او دشمنی کن. خدایا هر کس علی را یاری کرد او را یاری کن، هر کس او را رها کرد و یاری نکرد، تو نیز او را رها کن و یاری نکن.
این چند جمله بسیار نقل شده است و نقل شده که پیامبراکرم (ص) خطبهٔ مفصلی در غدیر خم خواندند. از ائمهٔ هدی (ع) دربارهٔ غدیر گزارشهای بسیاری ذکر شده است. از جمله از امام باقر (ع) در کتابهای بحار الانوار، غایة المرام، احتجاج طبرسی روایت آمده است. مثلاً در بحارالانوار حدیثی طولانی از امام باقر (ع) دربارهٔ کیفیت غدیر نقل شده است. 6
حدیث غدیر
خلاصه فرمایشات ایشان در غدیر خم به این شرح است:
پیامبراکرم (ص) قبل از سفر حجة الوداع همهٔ احکام الهی غیر از حج و ولایت را ابلاغ کرده بودند. در این هنگام جبرئیل (ع) از سوی خداوند بر پیامبر (ص) نازل شد و فرمان خدا را بر ابلاغ این دو فریضه به پیامبر رساند.
طبق این دستور پیامبراکرم (ص) مأمور شد که مردم را به حج فراخواند تا هم احکام حج و هم ولایت امیرالمؤمنین (ع) را برای آنان بیان کند.
رسول خدا (ص) دستور دادند تا به مردم اعلام کنند تا برای سفر حج آماده شوند. بیش از 70 هزار نفر از مردم مدینه و اطراف مدینه و سایر مناطقی که مسلمان شده بودند برای انجام فریضهٔ حج عازم مکه شدند.
هنگامی که رسول خدا (ص) به سرزمین مکه رسیدند جبرئیل (ع) نازل شد و پیام الهی را ابلاغ کرد، سلام خدا را بر پیامبراکرم (ص) رساند و اعلام کردند که رفتن شما از این دنیا نزدیک است، باید جانشین خود را معرفی کنید.
امام بعد از تو، علی بن ابیطالب است، پس ای محمد، علی را به عنوان نشانهٔ حق معرفی کن و از آنان برای او بیعت بگیر و عهد و میثاق من را با آنان تجدید کن.
درخواست پیامبراکرم (ص) از جبرئیل
پیامبراکرم (ص) در این باره نگران بودند که قوم او گرفتار شقاق و پراکندگی شوند و به جاهلیت باز گردند، زیرا از عدوات و بغض بعضی از آنان به علی (ع) آگاه بودند. برای همین از جبرئیل (ع) خواستند که مصونیت دین و آیین وی را از خدا بخواهد و منتظر ماندند تا جبرئیل (ع) پاسخ درخواست او را از سوی خداوند بیاورد و سپس ولایت امیرالمؤمنین (ع) را اعلام نمایند.
پیامبراکرم (ص) این اعلام را به تأخیر انداختند. یک بار دیگر این فرمان صادر شد و دوباره پیامبراکرم (ص) نگرانی خود را به جبرئیل (ع) اظهار کردند. پیامبراکرم (ص) به منطقهای بین مکه و مدینه رسیدند که همان منطقهٔ غدیر خم بود و پنج ساعت از روز گذشته بود، در این هنگام جبرئیل (ع) بر ایشان نازل شد و این بار وعدهٔ مصونیت الهی را برای پیامبراکرم (ص) آورد و این آیه شریفه را نازل کرد:
ای رسول ما، آنچه را که از طرف ما بر تو نازل شده به مردم ابلاغ کن که اگر ابلاغ نکنی رسالت خدا را به انجام نرساندهای و خداوند تو را از مردم در امان میدارد.
در این لحظه دل پیامبراکرم (ص) مستحکم شد.
از این آیه معلوم میشود که یک امر خاصی باید ابلاغ بشود. چه چیزی بوده که تا حالا ابلاغ نشده است؟ نماز، روزه، اینها که همه ابلاغ شده است، پس یک امر حیاتی است، بعد هم امری است که عِدل رسالت است، میگوید اگر این را انجام ندهی رسالت خود را انجام ندادهای، یعنی کار تو ناتمام و ابتر میماند.
و سوم میگوید: «وَ اللَّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» معلوم میشود پیامبراکرم (ص) از ابلاغ این مسئله نگران بودند. نگران خود نبودند بلکه نگران اینکه منافقین دسیسه کنند، سر و صدایی بلند شود مثل صلح حدیبیه که از بین خود مسلمانها سه بار به پیامبراکرم (ص) اعتراض شد.
مثلاً اینجا نیز کسی بلند میشد و میگفت حالا دیگر میخواهی پسر عموی خود را به این منصب بنشانی؟ حالا دیگر بحث را میخواهی فامیلی کنی؟ و از این حرفها. کما اینکه بعدها بعضیها گفتند. اما روز غدیر وقتی پیامبراکرم (ص) امامت امیرالمؤمنین (ع) را ابلاغ کردند هیچ کس نتوانست واکنشی نشان بدهد، گویی خداوند دلها را در کنترل گرفت و در دلهای مخالفین ترسی ایجاد کرد.
دستور اجتماع مردم
بعد از نازل شدن این آیه رسول خدا (ص) دستور دادند مردم جمع شدند، آنهایی که جلو بودند برگشتند، آنهایی که عقب بودند رسیدند. این کار ساعتها وقت میگیرد. به طور معمول حداقل دو یا سه ساعت زمان میخواهد که همه جمع شوند و در آن شرایطِ گرما و شلوغی و پای پیاده که باید بیش از اینها معطلی داشته باشد. پیامبراکرم (ص) مسلمانها را معطل کردند که چه چیزی را ابلاغ کنند؟
اینجا بود که فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ». قبل از بیان این نکته از مردم اعتراف گرفتند که «أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُم؟» مگر من اولی به شما از خود شما نیستم؟ بعد همین منصب را برای امیرالمؤمنین (ع) معرفی کردند.
مخالفین در سند و صدور حدیث شریف غدیر هیچ اشکالی نتوانستهاند وارد کنند چراکه هیچ حدیثی از پیامبراکرم (ص) در این حد از تواتر وجود ندارد، بنابراین خواستهاند که در کلمه «مولا» اشکال وارد کنند و گفته اند که این کلمه به معنای «دوستی» است و پیامبراکرم (ص) در روز غدیر فرمودند: «هر کس من دوست او هستم این علی دوست اوست».
معنای «مولا»
آیا پیامبراکرم (ص) در این مدت طولانی و در آن شرایط سخت و بعد از خستگی سفر و اعمال حج مردم را معطل کردهاند که یک دوست به ایشان معرفی کنند؟ آیا چنین چیزی شدنی است؟ آیا چنین امری از یک رهبر سیاسی، اجتماعی شایسته است که همه را جمع کنند فقط بگویند که هر کس من دوست او هستم علی دوست او است؟ در آن گرمای بسیار سخت این همه جمعیت را معطل کردند که به اینها چه بگویند؟
بگویند هر کس من دوست او هستم علی دوست او است؟ حتی بر فرض اینکه «مولا» در این حدیث به معنای «دوستی» باشد سؤال دیگری مطرح میشود: آیا پیامبراکرم (ص) فقط میخواستند صرفاً یک دوست را معرفی کنند، یا یک دوستی که باید از او اطاعت شود را معرفی کردند؟
اگر فقط بیان دوستی باشد، همان اشکال وارد است و اگر بیان دوستی برای اطاعت باشد، طرح مسأله ولایت و امامت میباشد. برای هر عاقلی روشن است و با کمترین تأملی معلوم میشود که پیامبراکرم (ص) میخواهد خط مشی جامعهٔ اسلامی را برای بعد از خود روشن کند. اگر کسی به دور از تعصب و بی انصافی در ماجرای غدیر اندکی توجه کند حتماً به امامت امیرالمؤمنین (ع) ایمان میآورد.
پیامبراکرم (ص) بزرگترین رهبر سیاسی و اجتماعی و آخرین پیامبر خدا، در آخرین سفر حج خود که از باعظمتترین عبادتها است و تقریبا همه مسلمانها در آن حضور دارند(حداقل ده هزار نفر)، همهٔ حاجیان را در گرما جمع کنند و ساعتها معطل کنند. مردمی که از سراسر بلاد اسلامی آمدهاند و بعد به دیار خود برمیگردند و پیام پیامبراکرم (ص) را برای سایر مؤمنین میبرند. ایشان را جمع کنند و بعد بر منبری خطبهای طولانی بخوانند و بعد به مردم بگویند که میخواستم بدانید علی (ع) دوست شماست.
آن هم یک دوستی ساده که اطاعتی در دنبال آن نیست!؟ آیا چنین امری ممکن است؟ آیا پیامبراکرم (ص) نمیخواستند برای بعد از خود خط مَشی جامعه را مشخص کنند؟ و مسأله رهبری جامعه اسلامی را مشخص کنند؟ آیا این بیانصافی نیست که کسی بگوید پیامبراکرم (ص) فقط خواسته است دوستی امیرالمؤمنین (ع) را ابلاغ کند، آن هم دوستی که به دنبال آن اطاعت نباشد؟ که بعد از آن چه بشود؟
نقلهای متعدد حدیث غدیر
مرحوم علامه امینی در الغدیر سیصد و شصت نفر را نام میبرد از محدثین، شعرا، مفسرین از اهل سنت و نویسندگان و تاریخنویسان که دربارهٔ ماجرای غدیر سخن گفتند و نقل تاریخ کردند و همه در مقام تأیید بودند. ایشان در الغدیر حدود صد شاعر را با شعرهای آنها ذکر میکند.
ماجرای غدیر را مفسرین در تفاسیر گفتند، تاریخنویسان در تاریخ ذکر کردند، محدثین در بیان حدیث گفتند، لغتشناسان در ذیل کلمهٔ مولا و امثال اینها از ماجرای غدیر بحث کردند و همهٔ اقشار مختلف مسلمانها دربارهٔ حدیث غدیر سخن گفتند و هیچ کس در صدور این حدیث از رسول خدا (ص) شک نکرده است.
با توجه به سؤالی که پیامبراکرم (ص) از مردم پرسیدند که ولایت چه کسی بر مؤمنین بیشتر از خود آنها است؟ «مَن أولَی بِالمُؤمِنِینَ مِن أنفُسِهِم؟» و بعد فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ» کاملاً روشن است که «مولا» به معنای مولای صاحب امر و زمامدار و فرمانروا و واجب الاطاعهٔ مردم است. مگر مولا بودن پیامبراکرم (ص) غیر از اینها بود؟ همین شئون را برای امیرالمؤمنین (ع) تثبیت کردند.
دربارهٔ حدیث غدیر کتابهای مهمی نوشته شده است. مرحوم علامه امینی یازده جلد کتاب به نام الغدیر نوشتند. دهها و صدها کتاب دربارهٔ حدیث غدیر نوشته شده است و از بزرگترین وقایع تاریخ صدر اسلام است و بلکه باید بگوییم بزرگترین واقعهای که در تاریخ اسلام بعد از بعثت پیامبراکرم (ع) اتفاق افتاد همین ماجرا بود و روز غدیر به عنوان بزرگترین عید اسلامی از طرف اهل بیت (ع) قلمداد شده است.
پی نوشت ها
- محمّد باقر،مجلسی؛ بحار الأنوار، ج 35، ص 282.
- <محمّد بن حسن، حرّعاملی؛إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 2، ص 271./li>
- محمّد باقر،مجلسی؛ بحار الأنوار، ج 36، ص 7.
- این برگرفته از آیه ششم سورهی احزاب است که میفرماید: «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» ولایت پیامبر بر مؤمنین از ولایت خود آنها بر خودشان بیشتر است. پیامبراکرم (ص) در مورد مؤمنین بیشتر حق تصرف دارد تا خودشان.
- محمّد باقر،مجلسی؛ بحارالانوار، ج 35، ص 282.
- محمّد باقر،مجلسی؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص ۲۰۱ تا ۲۱۹.
- سوره مائده، آیه 67.
یه جایی نوشتید که پیامبر مامور شد که در غدیر این جمله را بفرمایند این ماموریت از کجا اومده بود یعنی وحی شده بود اگر وحی شده بود که می بایست در قران می بود
با سلام و احترام
بله همینطوره
اتفاقا در قرآن هم آمده. آیه ۶۷ سوره مائده:
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»
در تفسیر نور ذیل این آیه آمده: همه مفسّران شيعه به اتكاى روايات اهل بيت (ع) و نيز بعضى از مفسّران اهلسنت (به عنوان يكى از مصاديق) آيه را مربوط به نصب حضرت على (ع) در غدير خم به ولايت و امامت دانستهاند.
من شعر ش را می خواستم ولی خوب بود
از لطف شما سپاسگزاریم
ان شا الله در آپدیتهای بعدی سعی میکنیم اضافه بشه