آیا عدالت امام علی (ع) می‌تواند الگوی عصر حاضر باشد؟

عدالت امام علی (ع)، فراتر از یک اندیشه یا آرمان خیالی، بلکه الگویی عملی و جامع برای زمامداری و حکومت‌داری اسلامی است. این عدالت، ریشه در عمق باورهای دینی و انسانی امام علی (ع) داشت و در تمام زوایای زندگی ایشان، از قضاوت و حکومت‌داری گرفته تا روابط شخصی و اجتماعی، تجلی می‌یافت.

امام علی (ع) با تکیه بر آموزه‌های قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص)، عدل را به عنوان محور اصلی حکومت خود قرار داد و همواره تلاش کرد تا آن را در جامعه جاری و ساری سازد.

امام علی (ع) نه تنها به اجرای عدالت در سطح کلان جامعه توجه داشت، بلکه به عدالت در روابط فردی و بین‌فردی نیز اهمیت ویژه‌ای قائل بود. ایشان معتقد بود که عدالت، تنها با اجرای قوانین و مقررات محقق نمی‌شود، بلکه نیازمند تغییر در نگرش‌ها و رفتارهای افراد جامعه نیز هست. از این رو، امیرالمومنین علی (ع) همواره تلاش می‌کرد تا با رفتار عملی، آموزش و ارشاد مردم، آن‌ها را به سوی عدالت و انصاف سوق دهد.

به دلیل اهمیت این موضوع در مقاله پیش‌رو به بررسی ابعاد مختلف عدالت امام علی (ع) و چگونگی الگوگیری از آن در زمامداری اسلامی می‌پردازیم و تلاش می‌کنیم تا راهکارهایی عملی برای تحقق عدالت در جوامع امروزی ارائه دهد.

مفهوم عدالت

عدالت در لغت به معنای دادگری کردن. در فرهنگ عمید آمده است عدالت به معنای عادل بودن، انصاف داشتن، دادگربودن، دادگری.

عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد که به برخی از آن ها اشاره می‌شود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی[1]»، «به تساوی تقسیم کردن»، «رعایت برابری در پاداش و کیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیک است پاداش و اگر بد است است کیفر داده شود[2]».

جایگاه عدالت در قرآن کریم

دین مبین اسلام مکتب اعتدال است و امّت اسلامى امّتى معتدل هستند، نظام آن عادلانه است. پروردگار متعال عادل است. عدل از صفات کمال اوست. خداوند عالم همه صفات کمال را داراست. او مکرر در کلام خود عدل را ستوده و ظلم را نکوهش مى‏کند و مردم را به عدالت امر و از ظلم نهى مى‏کند. خداوند می‌فرماید: «انّ اللّه لایظلم مثقال ذرّةٍ[3]»؛ خدا به اندازه ذرّه‌‏اى به کسى ستم نمى‏‌کند. همچنین می‌فرماید: «ولا یظلم ربّک احداً[4]»؛ خداوند به هیچ موجودى ستم نمى‌‏کند.

جایگاه عدالت در روایات معصومین (ع)

در مکتب اهل بیت (ع)، عدالت نه فقط یک اصل اخلاقی، بلکه سنگ بنای جامعه‌ای سعادتمند و متوازن است. روایات گهربار ائمه اطهار (ع) همواره بر اهمیت این فریضه الهی تأکید ورزیده و راه‌های تحقق آن را در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تبیین نموده‌اند. در این‌باره به چند روایت اشاره می‌کنیم:

حضرت على (ع) درباره نیکوترین نوع عدالت مى‏فرماید: «الْعَدْلُ حَسَنٌ وَ لَکِنْ فِی الْأُمَرَاءِ أَحْسَنُ[5]»؛ عدالت نیکو است، اما در زمامداران نیکوتر. همچنین درباره اصلاح مردم می‌فرمایند: «مردمان را چیزى جز عدالت اصلاح نمى‏‌کند[6]».

امام صادق (ع) درباره تأثیر عدالت بر نیاز مردم می‌فرمایند: «مردمان اگر عدالتى در میان باشد، همه بى‌نیاز خواهند گشت[7]».

علاوه بر آن امام کاظم (ع) نیز فرموده‏اند: «خداوند هیچ گونه مالى را رها نگذاشته است، بلکه آن را تقسیم نموده و (بر اساس تعیین الهى و تشریع اسلامى) حق هر صاحب حقى را به وى داده است. خواص و عوام و فقیران و تمامى قشرها…اگر در میان مردم به عدالت رفتار مى‏‌گردید همه بى‏‌نیاز مى‏‌شدند و مسکین و نیازمندى در بین آنان باقى نمى‌‏ماند[8]».

حضرت علی (ع) عدالت، را راه رستگاری معرفی کرده و می‌فرماید: «مَنْ عَدَلَ أَمِنَ[9]»؛ هر کس عدالت پیشه کند، ایمن گردد.»

حضرت على (ع) درباره نیکوترین نوع عدالت مى‏‌فرماید: «اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَ لَکِنْ فِی الْأُمَرَاءِ أَحْسَنُ»؛ عدالت نیکو است، اما در زمامداران نیکوتر.

اجرای عدالت امام علی (ع) در دوران حکومت

پس از به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین علی (ع) بسیاری از مردم، وقتی سخنان حضرت را درباره تغییر شیون نادرست پیشین و اجرای عدالت و جلوگیری از چپاول بیت المال می‌شنیدند، گمان نمی‌کردند که امام به سیاست‌ها عمل کنند.

اما امیرالمؤمنین (ع) سیاست‌هایی را که در روزهای نخست برای مردم تبیین کرده بود، به طور دقیق به اجرا گذاشت. از جمله این اقدامات عبارتند از:

۱. عدالت امام علی (ع)؛ عزل حاکمان فاسد

از نخستین اقدامات امیر المؤمنین (ع) در همان آغاز رسیدن به خلافت، عزل حاکمان فاسد دوران عثمان بود. عموم این حاکمان فاسد، بد سابقه و دارای عملکردی ضدّ اسلام در حاکمیّت خود و مسئولیت‌های محوله خلیفه به آن‌ها بودند و یک فرد صالح در بین آن‌ها وجود نداشت. عموماً هم از خویشاوندان خلیفه بودند. از جمله این موارد:

. عزل عبد الله بن عامر کریز، فرمانروای بصره و پسر دایی عثمان؛ او جوانی بی‌تجربه و فقط به علّت نسبت خویشاوندی حاکم بصره شد. امام در همان ابتدای کار او را عزل کرد و عثمان بن حنیف انصاری از اصحاب صالح و پاک رسول خدا (ص) را به جای او گماشت[10].

حاکمیت بر بصره، اهمیت فراوانی داشت؛ زیرا کسی که فرمانروای بصره می‌شد، بر نیمۀ جنوبی عراق و نیمۀ جنوبی ایران امروز تا حدود هند حکومت می‌کرد.

. عزل معاویة بن ابی‌سفیان، فرمانروای شام که از زمان عمر بن الخطاب در فرمانروایی شام جا خوش کرده و عثمان هم او را با اختیار تام تثبیت کرده بود. امام علی (ع) به جای او سهل بن حنیف انصاری را منصوب کرد.

. عزل یعلی بن امیّه، فرمانروای یمن، و قرار دادن عبیدالله بن عبّاس به جای او.

. عزل عبدالله بن سعد بن ابی سرح، حاکم جنایتکار مصر و برادر رضاعی عثمان که در واقع به نوعی فراری شده بود و دادن فرمانروایی مصر به  قیس بن سعد بن عبادۀ انصاری.

. نصب قثم بن عبّاس، یکی دیگر از عموزاده‌های خود به فرمانروایی مکّه.

. نصب مالک اشتر به فرمانروایی ایالت جزیره در شمال عراق امروزی.

. باقی ماندن ابوموسی اشعری به اصرار انقلابیون و مردم کوفه و تحمیل آن به امیرالمؤمنین (ع). در آن زمان کوفه از مهمترین شهرهای عالم اسلام به شمار می‌آمد و مرکزیّت داشت. حاکم کوفه، بخش مهمّی از عراق مرکزی و تمام منطقۀ شمالی ایران را تا حدود خراسان تحت حاکمیّت خود داشت.

در میان حاکمان امیر المؤمنین (ع) فقط سهل بن حنیف نتوانست در پست خود قرار بگیرد. او به سوی شام رفت امّا معاویه که نمی‌خواست این جایگاه را از دست بدهد و در پست فرمانروایی شام کما کان باقی باشد، مانع استقرار سهل بن حنیف شد.

زمانی که امام علی (ع) حاکمان فاسد دوران خلیفۀ سوم را عزل می‌کرد، سیاستمدارانی مثل عبدالله بن عبّاس، پسر عموی آن حضرت و مغیرة بن شعبه ثقفی[11] که شاهد اجرای عدالت امام علی (ع) بودند، نزد ایشان آمدند و به گمان خود، به آن حضرت پیامدهای این کار را هشدار دادند.

آنان گفتند: معاویه حدود سال‌هاست که فرمانروای شام است. اگر عزل شود مقاومت خواهد کرد. سیاست اقتضا می‌کند که او مانند دوران خلفای پشین در این جایگاه تثبیت شود. در این صورت با این روش، او با امیرالمؤمنین بیعت می‌کند و بیعت مردم شام را نیز می‌گیرد. پس از آن عزل شود.

امیرالمؤمنین (ع) خود از رموز سیاست آگاه‌تر بود، ولی می‌خواست تنها پرچم حق و عدالت برافراشته شود؛ از این رو فرمود: «به خدا سوگند برای ساعتی هم حاضر نیستم چنین کسی را به عنوان فرمانروای بخشی از عالم اسلام بپذیرم»؛ لذا فرمان عزل او را صادر کرد.

امام علی (ع) از پیامدهای عزل معاویه باخبر بود، ولی اگر می‌خواست برای جلوگیری از وقوع فتنه حاکمیت او را بر شام تثبیت کند، عمل خلفای قبل و صلاحیت معاویه تأیید می‌شد؛‌ و این کار با اصول اعتقادی، اهداف والای امام و عدالت امام علی (ع) سازگار نبود.

۲. عدالت امام علی (ع)؛ تقسیم عادلانه بیت المال

دومین اقدام مهمّ امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) تقسیم عادلانه و برابر بیت المال در بین مردم بود. آن حضرت تنها خلیفه‌ای است که به معنای واقعی کلمه عدل را در جامعه پیاده کرد. امیر مؤمنان (ع) هم در عرصۀ اقتصادی و هم در عرصه اجتماعی در پی اجرای عدالت و رفع تبعیض از جامعه بود.

بیت المال در سال 20 هجری و در خلافت عمر بن خطاب تأسیس شد و در توزیع بیت المال تبعیض‌های عجیبی صورت گرفت. در میان مسلمانان، مهاجران بر انصار برتری داشتند و در میان مهاجران، قریشی‌ها اولویت یافتند. در بین آنها نیز آن کسانی که در بدر و احد حضور داشتند، برتر دانسته شدند. این تقسیمات نابرابر در انصار هم وجود داشت و اوسی‌ها را بر خزرجی‌ها برتری می‌دادند[12] و همین‌طور رو به پایین و زنان از بیت المال هیچ حقّی نداشتند.

با روی کار آمدن عثمان تبعیض‌ها بیشتر شد. در زمان او درآمدهای بیت المال بسیار گسترش یافت و خلیفه این اموال فروان را بی‌حساب و کتاب به دو گروه بخشش می‌کرد: یکی بنی امیّه که خویشاوندان او بودند و دیگری رجال سیاسی بانفوذی که خلیفه از نفوذ آن‌ها واهمه داشت. اشراف قبایل و برخی از اصحاب با سابقۀ دوران پیغمبر از این طیف افراد بودند.

امّا امیرالمؤمنین (ع) که به خلافت رسید، تمام این تبعیض‌ها را از بین برد و همه را یکسان دید و عدالت امام علی (ع) نیز در این مرحله اجرا شد. این توزیع عادلانه، برای بسیاری گران آمد و موجب بروز اولین مخالفت‌ها با امیرالمؤمنین (ع) شد. امام به ابورافع، متولی بیت المال دستور داد که آماری از حاضران در مدینه فراهم کند، چه آن کسانی که اسم آن‌ها در لیست بیت المال بوده و چه آن کسانی که در این فهرست قرار نداشتند. حتی انقلابیونی که از شهرهای دیگر وارد مدینه شده بودند باید لحاظ می‌شدند.

علاوه بر آن موجودی بیت المال را هم بررسی کند و به حضرت گزارش دهد و ابورافع چنین کرد. بعد هم به مردم فرمود: «فردا به درِ بیت المال بروید و عطایای خود را دریافت کنید».

فردای آن روز، مردم صف کشیدند و سرشناسان نیز در میانشان حضور داشتند. آنان تصوّر کردند امیر المؤمنین (ع) سیاست دورۀ عثمان را تعدیل کرده است و مقداری از دریافتی آن‌ها را کاسته است. امّا نمی‌دانستند که حضرت به کلی رویه گذشته را از میان برداشته است.

متولّی بیت المال بنا به دستوری که از امام داشت نفری سه دینار به هر نفر داد[13]. بسیاری از سرشناسانی که تا پیش از این مبالغ کلانی از بیت المال دریافت می‌کردند، به شدت ناراحت شدند و از دریافت آن خودداری کردند[14].

کسانی بودند که در زمان خلفای پشین هزاران درهم و دینار دریافت می‌کردند و اکنون امیرالمؤمنین (ع) به آنها سه دینار می‌داد. پس از مشاهده این تقسیم، جماعتی نزد حضرت آمدند و به عدالت امام علی (ع) اعتراض کردند حتی در میان آنها افراد صالحی مانند سهل بن حنیف انصاری هم بود.

او گفت: «یاامیرالمؤمنین (ع)، شما به من همان مقدار از بیت المال دادی که به بردۀ من، که دیروز او را آزاد کردم عطا کردی؟![15]».

حضرت چوبی در دست داشت. با آن دو خط موازی روی زمین کشید و فرمود: «هیچ تفاوت و فضیلتی میان اولاد اسحاق و اسماعیل نیافتم[16]». این سیاست بسیار دقیق و عادلانه‌ای بود که مردم ‌نظیر آن را در روش خلفای قبل ندیده بودند.

عدالت امام علی

۳. عدالت امام علی (ع) و بازگرداندن اموال به غارت رفته از بیت المال

امیرالمؤمنین علی (ع) در ابتدای خلافت بیان فرمود اموالی را که در گذشته به ناحق از بیت المال به عده ای بخشیدند، پس می‌گیرد. عدالت امام علی (ع) موجب شد تا این کار را از خانه عثمان آغاز کرد. ابتدا حق عثمان را از بیت المال محاسبه کرد و عده‌ای را فرستاد تا اموال او را بررسی کنند. چند هزار دینار طلا و چند صد هزار درهم نقره در خانه وی مصادره و به بیت المال بازگردانده شد[17].

با شروع این بررسی‌ها، فرارها و نارضایتی‌ها آغاز شد. بسیاری از افراد از این که با امام (ع) بیعت کردند پشیمان شدند؛ زیرا منافع خویش را در خطر می‌دیدند. از این رو گروهی از آنان به شام گریختند و شماری هم به مکه رفتند.

۴. عدالت امام علی (ع) و افزایش حقوق نظامیان

عدالت امام علی (ع) اجازۀ مصرف نادرست از بیت‌المال را به احدی نمی‌داد. اما در جایگاه حق و مواردی که مصلحت نظام اسلامی اقتضا می‌کرد، بسیار سخاوتمندانه برخورد می‌کرد و وجوه کلانی را هزینه می‌نمود.

خلفای پیشین به نام انتشار اسلام، دست به فتوحاتی در کشورهای اطراف زده بودند و این برای مردم عادی شده بود. با این روش، فریضۀ جهاد که در حقیقت برای دفاع از اصل اسلام و مقابله با دشمنان دین واجب شده به غارتگری‌های دورۀ اعراب جاهلیت تبدیل شده بود.
امام علی (ع) با اصل این فتوحات مخالف بود، اما به ‌خاطر اعتلای اسلام و اینکه خلفا با روش‌های غلط موجب نابودی اساس دین نشوند، اگر مورد مشاوره قرار می‌گرفت، رهنمودهای لازم را به خلفا ارائه می‌کرد، اما وقتی خود به خلافت رسید، این فتوحات را متوقّف کرد.

چراکه این‌گونه فتوحات تنها به قلمرو حکومت می‌افزود، ولی به‌ معنای انتشار اسلام و افزوده شدن مسلمانان نبود. در عهد عثمان تقریباً همۀ ایران عصر ساسانی به قلمروی مسلمان‌ها اضافه شده بود، ولی بخش اندکی از آنان اسلام آورده بودند و بقیه بر آیین زرتشتی یا مزدکی باقی بودند. دستگاه خلافت هم تلاش چندانی برای مسلمان شدن آن‌ها نمی‌کرد؛ زیرا تا زمانی که مسلمان نبودند، باید جزیه می‌دادند و این به سود حکومت بود.

امیرالمؤمنین (ع) چند اقدام مهم در این خصوص انجام داد که عبارتند از:

. حفظ مرزها و متوقف کردن فتوحات ماورای مرزها؛

. دو برابر کردن حقوق نظامیان؛

بازخورد این دو عمل مهم موجب می‌شد که اولا حکومت اسلامی ارتشی نیرومند و آماده داشته باشد.  دوماً سپاهیان احساس نمی‌کردند که با قطع این فتوحات، موقعیت مادی خود را از دست داده‌اند. طبیعتاً بودجۀ بسیار زیادی صرف این افزایش می‌شد؛ چراکه در آن زمان، حکومت اسلامی، چندین هزار نیروی نظامی داشت. اما این کار مصالح بزرگی برای اسلام و مسلمین به ارمغان می‌آورد.

۵. عدالت امام علی (ع) و عزل قاضی

ابوالاسود دوئلی که یکی از اصحاب خاصّ امام علی (ع) بود، از جانب آن حضرت به منصب قضاوت بصره منصوب شد. این منصب افتخار بزرگی برای او بود؛ زیرا از طرف مظهر عدل، یعنی امیرالمؤمنین (ع) به قضاوت مشغول می‌شد.

هنوز چند روز از انتصاب ابوالاسود نگذشته بود که فرمان عزل او آمد. این فرمان انعکاس پیدا کرد؛ یعنی همه فهمیدند که امام علی (ع) ابوالاسود را عزل کرده؛ از این‌ رو او شگفت‌زده نزد امام (ع) آمد و عرض کرد: «من چه جرمی مرتکب شده‌ام که شما این‌گونه با من رفتار کردید؟!». امام (ع) فرمود: «به من خبر موثّق رسیده که تو هنگام محاکمه صدای خود را روی متهم بالا برده‌ای و به همین دلیل صلاحیت قضاوت نداری و عزل می‌شوی».

۶. عدالت امام علی (ع) و مسلمان شدن مرد مسیحی

در زمان خلافت امام على (ع) در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندى در نزد یک مرد مسیحى پیدا شد. على (ع) او را به محضر قاضى برد و اقامه دعوى کرد که این زره از آن من است، نه آن را فروخته‏‌ام و نه به کسى بخشیده‏‌ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته‏‌ام.

قاضى به مسیحى گفت: خلیفه ادعاى خود را اظهار کرد، تو چه مى‏‌گویى؟ او گفت: این زره مال خود من است و در عین‌ حال گفته مقام خلافت را تکذیب نمى‏‌کنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد). قاضى رو کرد به على (ع) و گفت: تو مدعى هستى و این شخص منکر است، به همین دلیل بر تو است که شاهد بر مدعاى خود بیاورى. على (ع) خندید و فرمود: قاضى راست مى‌‏گوید، اکنون مى‌‏بایست که من شاهد بیاورم، ولى من شاهد ندارم. قاضى روى این اصل که مدعى شاهد ندارد، به نفع مسیحى حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد.

مرد مسیحى که خود بهتر مى‏‌دانست که زره مال کیست و عدالت امام علی (ع) مشاهده کرد، پس ‌از آنکه چند گامى پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهاى بشر عادى نیست، از نوع حکومت انبیاست و اقرار کرد که زره برای امام على (ع) است. طولى نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم حضرت على (ع) در جنگ نهروان مى‏‌جنگد[18].

۷. عدالت امام علی (ع) و حمایت از مستضعفان و محرومان

دفاع از مستضعفان و محرومان، جوهره‌ عدالت علوی است. امام علی (ع) نه تنها در گفتار، بلکه در عمل نیز همواره مدافع حقوق این قشر آسیب‌پذیر جامعه بود. ایشان معتقد بود که حکومت اسلامی وظیفه دارد تا با تمام توان در جهت رفع فقر، تبعیض و بی‌عدالتی تلاش کند و زمینه را برای برخورداری همگان از فرصت‌های برابر فراهم آورد.

سیره عملی امام علی (ع) در دوران خلافت، گواه روشنی بر این مدعاست؛ ایشان با توزیع عادلانه ثروت، رسیدگی به نیازمندان، و مبارزه با فساد، سعی در ایجاد جامعه‌ای عادلانه و برابر داشت که در آن هیچ‌کس از حق خود محروم نماند. حمایت از مستضعفان و محرومان در اندیشه امام علی (ع) نه یک اقدام ترحم‌آمیز، بلکه یک وظیفه شرعی و انسانی است که بر عهده تمام حاکمان و مسئولان جامعه قرار دارد.

الگوگیری از عدالت امام علی (ع) در عصر حاضر

الگوگیری از عدالت امام علی (ع) در عصر حاضر، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. در دنیایی که نابرابری، تبعیض و فساد، تار و پود جوامع را از هم گسسته، بازگشت به سیره علوی، گوهری گرانبهاست برای ساختن جهانی عادلانه‌تر. عدالت امام علی (ع) تنها به معنای اجرای قانون نیست، بلکه فراتر از آن، شامل انصاف، همدلی، و توجه به حقوق تمام افراد جامعه، به ویژه مستضعفان و محرومان است.

در عصر حاضر، می‌توان با الگوگیری از مدیریت عادلانه، مبارزه با فساد، توزیع عادلانه ثروت و فرصت‌ها، و حمایت از حقوق شهروندی، گامی در جهت تحقق عدالت علوی برداشت و جامعه‌ای انسانی‌تر و سعادتمندتر بنا کرد. این الگوگیری، نیازمند عزمی راسخ، آگاهی عمیق و تلاشی مستمر است تا بتوان در عمل، پیرو راستین آن امام همام بود.

عدالت امام علی (ع) نگاه فراتر از قانون

امام علی(ع) عدالت را صرفاً به معنای اجرای بی‌کم‌وکاست احکام نمی‌دانست، بلکه آن را روح حاکم بر تمام رفتارها و تصمیمات می‌دید. در نهج‌البلاغه آمده است که فرمود:

«العدل یضع الأمور مواضعها»
(عدالت هر چیز را در جای خود می‌نهد)

این نگاه، نشان می‌دهد که عدالت در اندیشه علوی، به معنای برقراری توازن، رعایت حقوق همگان و پرهیز از هرگونه تبعیض است؛ چه در توزیع ثروت، چه در قضاوت، و چه در رفتارهای فردی و اجتماعی.

شاخص‌های عدالت امام علی(ع) برای امروز

مبارزه بی‌امان با فساد
امام علی(ع) در همان آغاز خلافت، والیان فاسد را عزل کرد و در نامه‌ای به مالک اشتر فرمود:«از اطرافیان و نزدیکان خود سخت مراقبت کن؛ اگر یکی از آنان دست به خیانت زد، باید فوراً او را از کار برکناری و مجازات نمایی»
این دستور، الگویی روشن برای پاکسازی سیستم‌های اداری از فساد و رانت در دنیای امروز است.

توزیع عادلانه ثروت
آن حضرت، بیت‌المال را به‌طور مساوی بین همه مسلمانان تقسیم کرد، بدون در نظر گرفتن جایگاه اجتماعی یا سابقه. این رویکرد، امروز می‌تواند در قالب توزیع عادلانه فرصت‌ها، امکانات و منابع، الگوی عمل قرار گیرد.

حمایت از محرومان
امام علی(ع) می‌فرمود:

«خدا را! خدا را! در باره‌ی طبقه‌ی فرودست که راه چاره‌ای ندارند…»
این سفارش، وظیفه دولت‌ها و حاکمان را در اولویت‌دادن به نیازهای اقشار ضعیف یادآوری می‌کند.

قضاوت بی‌طرفانه
داستان زره امام علی(ع) و حکم قاضی به نفع مرد مسیحی – که منجر به مسلمان شدن او شد – نمونه‌ای زنده از قضاوت عادلانه و بی‌طرفانه است که امروز هم می‌تواند معیار نظام‌های قضایی باشد.

سخن آخر

همان‌طور که گذشت، امیرالمؤمنین علی (ع) فلسفه پذیرش خلافت را اجرای عدالت – به‌ ویژه در زمینه اقتصادی و بهره‌مندی یکسان مردم از امکانات عمومی – و مبارزه با نابرابری‌های فاحش اجتماعی معرفی می‌کند. جلوه عدالت امام علی (ع) در دوران خلافت حضرت به وضوح دیده شد که با جدیت به دنبال اجرای عدالت در جامعه بود و در این راه تلاش‌های فراوانی کرد.

بنابراین عدالت امام علی (ع)، چراغ راهی است برای تمام زمامدارانی که خواهان سعادت و پیشرفت جوامع خود هستند. با الگوگیری از سیره و آموزه‌های آن حضرت، می‌توان حکومتی بر پایه عدل و انصاف بنا نهاد که در آن، حقوق همه افراد جامعه، بدون توجه به نژاد، مذهب، جنسیت و طبقه اجتماعی، رعایت شود.

امید است با تلاش و کوشش همگانی، بتوانیم جامعه‌ای عادلانه و سعادتمند را بر اساس آموزه‌های عدالت امام علی (ع) بنا کنیم و با زمینه‌سازی برای ظهور منجی عالم بشریت، حضرت مهدی موعود (عج)، شاهد برپایی حکومت عدل جهانی باشیم. ان‌شاءالله!


[1] . فرهنگ معین، واژه عدل.

[2] . المفردات، راغب اصفهانی، واژه عدل.

[3] . سوره نساء، آیه ۴۰.

[4] . سوره کهف، آیه ۴۴.

[5] .  نهج البلاغه، حکمت 437.

[6] . غررالحکم، ص ۲۹.

[7] . کافی، ج ۳، ص ۵۶۸.

[8] . همان، ج ۱، ص ۵۴۲.

[9] .  غررالحکم و دررالکلم، ح 8747.

[10] . بلاذری، أنساب الأشراف،‌ ج ۲،‌ ص ۲۲۲.

[11] . یکی از دهات العرب خوانده می‌شود -یعنی سیاستمدار ترین چهره‌های عرب- که البتّه از منظر شیعه فرد مطرود و منفوری است امّا در بین اهل تسنّن مورد احترام است و البتّه فردی سیاستمدار و ورزیده بوده است.

[12] . طبقات الکبری، ج ۳، ص۲۱۴.

[13] . الأمالی طوسی، ص ۷۲۹.

[14] . ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۳۸.

[15] . الأمالی طوسی، ص ۶۸۶.

[16] . الکافی، ج ۸، ص ۶۲.

[17] . ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۷۰.

[18] . الامام على، صوت العداله الانسانیه، صفحه ۶۳.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.