بعضی وقت‌ها نماز می‌خوانم!

شاید شما هم در اطرافیان و دوستانتان دیده باشید افرادی را که خدا را قبول دارند و علاقه‌مند به کارهای خیر هستند اما نسبت به نماز سستی به خرج می‌دهند. یا مثلا بعضی‌ها می‌گویند من هر وقت حال خوشی داشتم نماز می‌خوانم. معمولا ما به خاطر علاقه‌ای که به آنها داریم نگران می‌شویم و دوست داریم کاری برایشان انجام دهیم. به نظر شما چگونه می‌توان در این افراد شوق و اشتیاق ایجاد کرد که به نمازشان هم اهمیت بیشتری بدهند؟ برای این کار باید با اهمیت و جایگاه نماز بیشتر آشنا شویم. در این مقاله از زبان دکتر میرباقری با این موضوع آشنا خواهیم شد. در ادامه ویدیو و متن بیانات استاد را مشاهده می‌فرمایید.

ویدیو: خدا را قبول دارم اما بعضی وقت‌ها نماز می‌خوانم

خدا را خیلی دوست دارم اما بعضی وقت‌ها نماز می‌خوانم

سوال: من خدا را خیلی قبول دارم ولی بعضی وقتها که حالم خوب است نماز می‌خوانم.

شکر نعمت لازم است

استاد: نکته جالبی است. از اینکه گفته‌اند خدا را خیلی دوست دارند، خیلی جالب است. واقعا باید خدا را دوست داشته باشیم. خدا ارحم الراحمین است. لطفش بر ما بسیار زیاد است. کسی به ما خدمتی کند، ما او را دوست می‌داریم. خداوند تمام عمر ما به ما خدمت کرده، به ما وجود بخشیده، عنایت کرده است. اما دوست داشتن یکی از وظایف ما است در پیشگاه او؛ ما باید شکر نعمت را هم بجا بیاوریم.

نماز بالاترین شکر است

 بالاترین شکر نعمت این است که نعمت‌های او را در راه اجرای رضای او و فرامین او بکار بگیریم که از همه بالاتر نماز است. نماز را دو جور می‌شود نگاه کنیم یکی حال کردن با خدا که من با خدا حرف می‌زنم، راز و نیاز می‌کنم، نماز می‌خوانم و دوم، یک وظیفه و یک تکلیف. کدامش است؟

من به‌جای شما عرض می‌کنم: هر دو. اگر نماز فقط حال کردن بود می‌گذاشتیم هر وقت حالمان خوب است با خدا حال می‌کردیم. اما نماز یک تکلیف است. این متن قرآن است که می‌فرماید: «إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا» [1]. نماز یک فرمان زمان‌بندی شده بر عهده مومنین است. نه تنها یک تکلیف است که بالاترین تکلیف دینی ما است.

أحبّ اعمال و أفضل اعمال در نزد خداوند

در کافی در کتاب الصلاة روایت زیبایی است. از امام صادق علیه السلام سوال می‌کنند أحبّ اعمال و أفضل اعمال در نزد خداوند چیست؟ حضرت فرمودند که بعد از معرفت یعنی ایمان و شناخت خدا که آن بر همه چیز مقدم است، هیچ عملی را به اندازه نماز نمی‌بینم که نزد خداوند محبوب باشد و فضیلت داشته باشد.

اگر خدا را دوست داریم آیا هدیه‌ای نباید به محبوبمان بدهیم. آدم محبتش را چگونه ابراز می‌کند؟ هدیه می‌دهد. معمولا دوست دارنده به آن کسی که دوست دارد یک هدیه‌ای می‌دهد. این نشانه محبت است. خب خدا را دوست داریم. خدا نماز ما را از هر عمل دیگری بیشتر دوست دارد. نباید به او هدیه بدهیم؟ نشانه محبت این است که ما هدیه بدهیم. البته هدیه هم باید همانگونه باشد که او گفته است. پنج بار در شبانه روز وضو بگیریم رو به قبله، رو به خانه خدا، که خداوند قبله‌گاه نماز تعیین کرده بایستیم. دقایقی با خدا حرف بزنیم. از لحاظ زمانی خیلی هم طول نمی‌کشد. با وضو پنج تا ده دقیقه زمان می‌برد. بالاخره این حداقل سهمی است که خدا در زمان عمر ما دارد.

نماز مناجات با خدا

بعد باید توجه داشت که نماز مناجات با خدا است. ما باید با او نیایش کنیم. در نماز خدا را به عظمت یاد می‌کنیم. می‌گوییم: «الله اکبر»، او را حمد می‌کنیم. به نام او کارمان را شروع می‌کنیم. او را رب العالمین می‌دانیم. خدا را أرحم الراحمین تلقی می‌کنیم. او را مالک روز قیامت می‌دانیم. بعد دعا می‌کنیم و می‌گوییم: «خدایا فقط تو را می‌پرستم و از تو کمک و استعانت می‌جویم» [2]. بعد به رکوع می‌رویم، در برابر خدا به سجده می‌افتیم، بعد تشهد می‌خوانیم. این‌ها حرف زدن با خدا است. این‌ها برنامه‌ای است که خداوند تعیین کرده که ما حداقل نیایش‌مان را با او بدانیم.

تسبیح مرغ سحر در کلام سعدی

همه موجودات عالم خدا را تسبیح و تحمید می‌کنند. این کلام سعدی است:

دوش مرغی به صبح می‌نالید    عقل و صبرم ببرد و طاقت هوش

یکی از دوستان مخلص را    مگر آواز من رسید به گوش

گفت باور نداشتم که تو را    بانگ مرغی چنین کند مدهوش

گفتم این شرط آدمیت نیست    مرغ تسبیح گوی و من خاموش

گفت من هم با شنیدن صدای آن مرغ، بلند شدم و مناجات کردم. این شرط آدمیت نیست که مرغ تسبیح گوی باشد و من خاموش باشم. ما که خدا را دوست داریم اول کاری که می‌کنیم باید با او حرف بزنیم، خلوت کنیم و به او هدیه بدهیم. هدیه به خدا نماز ما است. به گفته امام صادق علیه السلام اگر نمازگزار بداند که در حال نماز چه نور و رحمتی از طرف خدا او را پوشش داده است دلش نمی‌خواهد که سر از سجده بردارد.

پس از این به بعد نگوییم گاهی نماز می‌خوانیم. مثل اینکه بگوییم گاهی درس می‌خوانم. مثلا هر وقت عشقم کشید درس می‌خوانم. این شرط دانشجویی یا دانش آموزی نیست. مثلا بگویم که من هر وقت خواستم غذا می‌خورم. بلکه هر وقت گرسنه می‌شویم بلند می‌شویم غذا می‌خوریم. در شبانه روز اگر غذا نخوریم، می‌میریم، نماز هم غذای روح و جسم ما است. پس هیچگاه نباید ترک شود. از همین الان اراده کنم که منظم نماز می‌خوانم.


[1] سوره نساء، آیه ۱۰۳.

[2] «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعین».

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن