قدردانی
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از صفات نیکو که در سیرۀ انبیا و اولیای الهی (ع) فراوان دیده میشود حس شکرگزاری و قدردانی است. آنان به ما آموختهاند که باید شکرگزار لطف و محبت دیگران باشیم. در این مقاله به بررسی ویژگی قدردانی در سیره معصومین (ع) میپردازیم. برخی از مطالب مهم این مقاله عبارتند از:
- انواع قدردانی
- اقسام شکر خداوند
- قدردانی از مردم
- ویژگی قدردانی در سیرۀ معصومین (ع)
چکیده
- قدردانی بر دو قسم است:
- قدردانی از خدا
- قدردانی از مردم
- شکر از خدا سه نوع است:
- شکر قلبی: یعنی هر نعمتی را از خدا دانستن.
- شکر زبانی: یعنی در برابر هر نعمتی «الحمدلله» گفتن و خداوند را تحمید و تسبیح کردن.
- شکر عملی: یعنی صرف نمودن نعمت در مسیر صحیح.
- حس شکرگزاری و قدردانی در سیرۀ معصومین (ع) به فراوانی یافت میشود. ایشان در زندگی خود از کسانی که کاری برای آنها انجام داده بودند، مکرّر یاد میکردند و قدردانی مینمودند.
قدردانی
سیرۀ فردی معصومان، سرشار است از موارد مختلف که بررسی همۀ آنها خارج از امکان و توان ماست. یک مورد از سیرۀ فردی معصومان -که اهمیت و تأثیری فراوان در رفتار و سرنوشت انسان دارد- روحیۀ قدردانی و شکرگزاری است. طبعاً نخستین وجه این موضوع شکرگزاری خالق است.
نعمتهای ایزد تعالی را نمیتوان به شمار آورد؛ هزاران، میلیونها و بلکه میلیاردها نعمتهای خداوند متعال را نمیتوان برشمرد. همۀ ابعاد زندگی ما آمیخته و آغشته به نعمتهای خداست و ضرورت انکار ناپذیر نعمت، شکر آن است. به همین دلیل است که شیطان یکی از اهداف شوم خود را از بین بردن روحیۀ شکر و تقدیر در انسانها معرفی میکند. هنگامی که خداوند شیطان را به دلیل ناسپاسی و نافرمانی از درگاه خود راند، شیطان گفت:
«ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِن بَينِ أَيديهِم وَ مِن خَلفِهِم وَ عَن أَيمانِهِم وَ عَن شَمائِلِهِم وَ لا تَجِدُ أَكثَرَهُم شاكِرينَ»[1]
آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان (از چهار گوشه) بر آنها میتازم، و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت.
توجه شیطان به شکرگزاری انسان، خود دلیل آشکاری است بر اهمیت این موضوع. مهمترین نکته در شکر و سرّ آن، ناتوانی و هیچ کاره بودن انسان در برابر خداست و هر چه هست همگی نعمتهای اوست. خداوند متعال به حضرت موسی (ع) وحی کرد که ای موسی، چرا شکر مرا به جا نمیآوری؟ موسی (ع) عرض کرد: «پروردگارا، چگونه میتوانم شکرت را آنگونه که سزای توست به جا آورم، در حالی که هر شکری که تو را شکر میکنم؟! به واقع خود نعمتی است از جانب تو بر من.» خداوند به موسی فرمود:
الآنَ شَكَرتَنی حينَ عَلِمتَ أَنَّ ذَلِكَ مِنّی[2]
اکنون شکر مرا به جا آوری؛ هنگامی که دانستی که آن [شکر] نیز از جانب من است.
اظهار عجز از شکر خدای متعال، معنای واقعی تشکّر از پروردگار است.
اقسام قدردانی
با گذر از معنای شکر و ضرورت آن، در شناخت اقسام شکر دو نوع را از هم تمیز میدهیم. در کل قدردانی و سپاسگزاری یا در برابر خداست یا در پاسداشتِ خوبیهای مردم (دیگران).
اقسام شکرگزاری از خداوند
شکر خدا نیز سه نوع است. یکی شکر قلبی است و آن اینکه انسان مصدر نعمتهای را خدای متعال بداند. دیگری شکر زبانی است. بر زبان آوردن جملۀ الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمِينَ شکر زبانی به شمار میآید. ائمّۀ بزرگوار ما مقید بودند هنگامی که نعمتی درمییابند فوراً الحَمدُ لِله بگویند یا اینکه سجدۀ شکر به جا آورند. گونۀ سوم شکر خدا، شکر عملی است. شکر عملی آن است که انسان نعمتهایش را در راه رضای خدا مصرف کند و از هدر دادنِ آنها در معصیت خدا و شیوههای ناصواب پرهیز کند.
یکی از یاران رسول خدا (ص) نقل میکند که روزی خدمت ایشان رسیدم و آن حضرت را در حالی که تب داشت مشغول قرائت قرآن یافتم. به ایشان عرض کردم: یا رسولالله، شما با این تب شدید چرا به خود مشقت میدهید. پیامبر اکرم (ص) به ایشان فرمودند:
أَ فَلا أَكونُ عَبداً شَكوراً [3]
آیا مگر نباید بندۀ شکرگزار خدا باشم؟
بد نیست یادی کنیم از کسانی که به هنگام بیماری حتّی از ادای فریضۀ واجب نماز نیز تنبلی میکنند. رفتار پیامبر (ص) حاکی از آن است که بنده همواره و در همه حال باید شگرگزار و قدردان نعمتهای پروردگارش باشد.
قدردانی از مردم
نوع دوم شکر، قدردانی از نعمتهایی است که از سوی دیگران به ما میرسد این مورد نیز در سیرۀ معصومان بسیار به چشم می خورد و روایات فراوانی نیز دربارۀ آن از ایشان نقل شده است. امام رضا (ع) میفرماید:
فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللَّهَ [4]
هر که پدر و مادرش را شکر نکند خدا را نیز شکر نمیگذارد.
و در این معنا خداوند متعال در قرآن کریم سفارش کرده است:
«أَنِ اشكُر لی وَ لِوالِدَيكَ»[5]
که شکرگزار من و پدر و مادرت باش.
از این رو حضرت امام سجّاد (ع) میفرماید: در روز قیامت خداوند از بعضی بندههای خویش میپرسد: شَكَرتَ فُلاناً؛ آیا از فلانی تشکّر کردی؟
ممکن است پزشک باشد یا معلّم و یا عالم. به هر حال کسی است که خدمتی به آن شخص کرده و شایستۀ تقدیر و تشکّر است. آن شخص در پاسخ سؤال خدا میگوید: بَل شَكَرتُكَ يَا رَبِّ؛ خداوندا، من از تو تشکّر کردم. همۀ نعمتها از آنِ توست. خداوند در جواب میفرماید:
لَم تَشكُرنی إِذ لَم تَشكُرهُ؛ أَشكَرُكُم لِلهِ أَشكَرُكُم لِلنَّاسِ[6]
تشکّر من را نیز به جا نیاوردی اگر از او تشکّر نکردهای؛ شاکرترین شما در برابر خدا سپاسگزارترین شما نسبت به مردم است.
این سخن مشهور که –البته روایت نیست- «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق» نیز ناظر به این مطلب است، و حدیث امام رضا (ع) که فرمود:
مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلُوقِينَ لَم يَشكُرِ اللَّهَ[7]
کسی که خوبی مردم را قدر نداند و شکر نگوید، البتّه خدا را شکر نخواهد کرد.
قدردانی در سیره معصومین (ع)
به همین دلیل در سیرۀ معصومان (ع) حس شکرگزاری و قدردانی کاملاً مشهود است. پیامبر اکرم (ص) مکرر از همسرش، خدیجۀ کبری (س) یاد میکرد. حتّی بعد از رحلت ایشان نیز او را فراموش نکرد. در دوران شیرخوارگی، ثویبه -کنیز آزاد شدۀ ابولهب- چند روزی آن حضرت را شیر داده بود. سالها بعد پیامبر (ص) بزرگ شد و به پیامبری مبعوث شد. در سال هفتم هجرت ثویبه از دنیا رفت. پیامبر (ص) از شنیدن خبر مرگ او بسیار غمگین گشت و سراغ خویشاوندانش را گرفت و از آنها دلجویی کرد. این همه تفقد و قدردانی فقط برای چند روز شیر نوشیدن از آن زن بود. به عبارتی مادر رضاعی او بود، آن هم به مدّت چند روز.
یا حلیمۀ سعدیه که چندین سال عهدهدار بزرگ کردن پیامبر (ص) شده بود و حضرت را نیز شیر داده بود. هنگامی که نزد پیامبر (ص) میآمد، آن حضرت در برابر او از جا برمیخاست و عبایش را در زیر ایشان پهن میکرد و میفرمود: او مادرم است. همۀ این موارد نمایانگر روحیّۀ تقدیر و سپاسگزاری معصومان (ع) ماست.
در زندگی معصومان (ع) به کرّات نقل شده است مواردی که آن حضرات در برابر دیگران از آنها تشکّر کردهاند. در جلد 44 بحار الانوار دربارۀ حضرت امام حسین (ع) آمده است که حضرت در تشکّر از کسی که به یکی از فرزندانش سورۀ حمد را آموخته بود، دهانش را پر از دُرّ و جواهر کرد و فرمود: این پاداش اندک چگونه آموزش تو را به فرزندم جبران میکند. این چیزی نیست جز همان حس قدردانی است که در روایات از آن سخن رفته است. با جستجو در روایات و تواریخ موارد و شواهد بسیاری میتوان از یاد کردن امامان (ع) از یاران خود جست. امیر المؤمنین (ع) میفرماید:
أَينَ عَمّارٌ وَ أَينَ ابنُ التَّيِّهانِ وَ أَينَ ذُو الشَّهادَتَينِ[8]
اینها یارانِ باوفای حضرت بودند که دار دنیا را وداع گفته بودند. حضرت امام صادق (ع) برای برخی از یارانش بهشت را تضمین کرده بود. فرزندان بعضی از اصحاب را تحویل میگرفت و از پدران آنها و خدمتی که از آنان به ایشان رسیده بود یاد میکردند.
لب مطلب:
امام رضا (ع) فرمودند:
مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلُوقِينَ لَم يَشكُرِ اللَّهَ
کسی که خوبی مردم را قدر نداند و شکر نگوید، البتّه خدا را شکر نخواهد کرد.
عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 24.
[1]. سورۀ اعراف، آیۀ 17.
[2]. الکافی، ج 2، ص 98.
[3]. وسائل الشیعة، ج 6، ص 192.
[4]. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 207، ج 13.
[5]. سورۀ لقمان، آیۀ 14.
[6]. اصول کافی، ج2، ص99.
[7]. عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 24.
[8]. نهجالبلاغه، ص 264.
تشکر کردن از تشکر دیگران هم داریم؟
آدابی در پاسخ تشکر دیگران موجود است؟
آیا بی اعتنایی نسبت به تشکر دیگران حکمی دارد؟
با سلام و احترام
مهم اصل تشکر و قدردانی است
گاهی اگر این قدردانی با آداب دیگری هم انجام شود مشکلی نیست مهم این است که افراد به هم نزدیک شوند. اگر من در پاسخ تشکر باز هم به آن شخص محبتی داشته باشم حتما پسندیده است. اما این که بی اعتنایی به تشکر دیگران چه حکمی دارد؛ نمیشود گفت قانون خاصی دارد. من محبتی کردم و او هم تشکر کرده … باید هدف اصلی گم نشود. ایجاد مهر و الفت بین ما.