صفات مومن

ایمان در آموزه‌های اسلامی در دو سطح اصلی مطرح می‌شود. یکی سطح ابتدایی ایمان است و دیگری سطح بالای ایمان؛ یعنی ایمان حقیقی. در این مقاله ابتدا معنای مومن و مراتب ایمان بررسی می‌شود. سپس حدود ۶۰ مورد از صفات مومن از دیدگاه امیرالمومنین (ع) بیان می‌گردد. موارد مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • تعریف مومن
  • ایمان حقیقی
  • ویژگی‌ها و صفات مومن در بیان امیر المومنین (ع)

تعریف مومن

تعریف مؤمن و ایمان در دو سطح قابل طرح است:

سطح نخست از ایمان، کسب اعتقادات صحیح و سالم است. در رأس این اعتقادات، باور قلبی یافتن به خدا و پیامبر و ائمه هدی (ع) است. به دست آوردنِ این اندازه از ایمان، موجب به وجود آمدن حقوق ایمانی خواهد شد. حقوقی از قبیل حرام بودنِ غیبت او، واجب بودنِ حفظ آبرو و اموال وی، حتی اگر گاهی خطایی از او سر بزند، دیگران باید حافظ آبروی او باشند؛ زیرا ارتکاب گناه انسان را از ایمان خارج نمی کند، ولی باعث تضعیف آن می‌شود. البته جز پاره از گناهان که استمرار آن‌ها موجب خروج از ایمان می‌گردد.

اما سطح بالاتر ایمان، ایمان حقیقی است.

صفات مومن حقیقی

آیات زیر ناظر به مرتبۀ بالای ایمان است که از صاحب آن به مومن حقیقی تعبیر می‌کند. این آیات پنج ویژگی را برای مومن حقیقی ذکر می‌کند:

«إِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّـهُ وَجِلَت قُلوبُهُم وَ إِذا تُلِيَت عَلَيهِم آياتُهُ زادَتهُم إيمانًا وَ عَلىٰ رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ * الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ * أُولـٰئِكَ هُمُ المُؤمِنونَ حَقًّا لَهُم دَرَجاتٌ عِندَ رَبِّهِم وَ مَغفِرَةٌ وَ رِزقٌ كَريمٌ».[1]

 مؤمنان تنها کسانی هستند که چون یاد خدا به میان آید دل‌هایشان می‌ترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان می‌افزاید، و همواره بر پروردگارشان توکّل می‌کنند.* همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آن‌ها روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند.* آنان‌اند که حقیقتاً مؤمن‌اند، برای آن‌ها در نزد پروردگارشان درجاتی و آمرزش و روزی نیکو و پسندیده‌ای است.

صفات مومن در بیان امیرالمومنین

در روایات گاهی خصوصیّاتی از مؤمنان بیان می‌شود که دربارۀ مؤمنان حقیقی است، یعنی کسانی که ایمانشان به بار نشسته و خصایص عملی و رشد این‌ دسته را نشان می‌دهد. امیر المؤمنین (ع) در روایتی قریب به شصت ویژگی را برای مومن ذکر می‌کنند که بخشی از آن‌ها را ذکر می‌نماییم.[2] صفات مومن:

۱. «الْمُؤْمِنُ يَكُونُ صَادِقاً فِي الدُّنْيَا؛ مومن در امور دنیا راستگو است». یعنی در عمل او نیرنگ نیست و در معاشرت با مردم صاف و صادق است.

۲. «وَ راعِيَ الْقَلْبِ». راعی یعنی چوپان و مراد از این سخن این است که مومن چوپانِ قلب خویش است. نقل شده که به امیر المؤمنین (ع) عرض کردند از کجا به این مقام رسیدید؟ فرمودند: «درِ خانۀ دل خود نشستم و هر چه غیر خدا خواست وارد شود راه ندادم».[3] ما نیز می‌شود که بر در خانۀ دل خود بنشینیم و حدّاقل نگذاریم محبّت گناه، دل ما را دستخوش خود سازد.

۳. «حَافِظَ الْحُدُودِ؛ محافظ حدود الهی است». حدود خداوند همان احکام و حقوقی است که خداوند معیّن برای ما کرده است. قرآن کریم در دو آیه از محافظت بر حدود الهی سخن می‌گوید:

«وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّه‏».[4]

 نگهبانان مرزهای خدا هستند و حدود تعیین شده در احکام الهی را رعایت می‌کنند.

«تِلْکَ حُدُودُ اللَّه».[5]

 این‌ها حدود خداوند است (احکام اوست که همانند حد و مرز تجاوز ناپذیر است).

۴. «وِعَاءَ الْعِلْم‏؛ انسان مومن در بردارندۀ علم و دانش است». همواره مشتاق علم است. رسول اکرم (ص) فرمودند:

مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْيَا.[6]

 ‏دو گرسنه‌اند که سیرى ناپذیرند: طالب علم و طالب مال.

میان این دو گرسنه تفاوتی اساسی است. گرسنۀ مال مذموم و گرسنۀ علم پسندیده است.

۵. «كَامِلَ الْعَقْل؛ عقلی کامل دارد». به معنای دیگر، عقل خود را کامل به کار می‌گیرد و از این نیروی الهی استفادۀ خوبی می‌کند.

۶. «مَأْوَى الْكَرَم‏؛ جایگاه کرامت است». با بندگان خدا کریمانه برخورد می‌کند.

۷. «سَلِيمَ الْقَلْب‏؛ قلب سلیم دارد». مراد از «سلیم» تسلیم بودنِ دل است. یکی از صفات مومن تسلیم بودن است. انسان باید در دو مرحله تسلیم بودن خود را در پیشگاه خداوند ثابت کند:

اول: در برخورد با احکام خداوند. در این مرحله باید تسلیم اوامر و نواهی او باشد تا بتواند رشد کند. یک ترک گناه در دل ایجاد نورانیّت می‌کند. گاهی در بعضی از سلسله‌های دورغین عرفانی عمل به فرمان‌های خدا و ترک گناه را ناچیز می‌دانند، امّا واقعیّت این‌گونه نیست. اقامۀ یک نماز، انسان را یک درجه بالا می‌برد. جاری ساختن ذکر خداوند بر زبان در هر بار، یک درجه نورانیّت به ما می‌بخشد. از آن طرف ارتکاب یک گناه، یک ظلمت در دل ما ایجاد می‌کند. به این ترتیب اگر گناهی از ما سر زد، نباید در ذائقهٔ ما شیرین باشد و لازم است هر چه زودتر، از آن توبه کنیم.

دوم: در برابر مقدّرات خداوند و قضای الهی تسلیم باشیم.

۸. «عَاطِفَ الْيَقِين؛ دستانش عطوف است». عاطفه و مهربانی، پیوسته از او جاری است.

۹. بَاذِلَ الْمَالِ؛ مال خود را برای خدا بذل می‌کند.

۱۰. «مَفْتُوحَ الْبَابِ لِلْإِحْسَانِ؛ درب منزلش همواره برای احسان باز است». این امر خصیصه‌ای بس والاست.

۱۱. لَطِيفَ اللِّسَان‏؛ زبان و گفتار نرمی دارد.

12. «كَثِيرَ التَّبَسُّمِ؛ بسیار لبخند بر لب دارد». در سیرۀ پیامبر اکرم (ص) وارد شده است که همواره متبسّم بودند.

13. «دَائِمَ الْحُزْنِ؛ دائم اندوهناک است». این حزن غیر از غم و غصّه است و مقصود از آن، حزنی است که از عقب ماندن از مسیر رشد در او به وجود می‌آید.

14. «كَثِيرَ التَّفَكُّر؛ بسیار می‌اندیشد». یکی از صفات مومن این است که زیاد تفکر می‌کند. اندیشیدن کمک بسیار بزرگی در مسیر رشد است. زیرا یکی از آثار فکر کردن این است که آنچه را می‌اندیشیم، برای ما حسی می‌کند. به عنوان مثال: اگر درباره مال و ثروت سؤال شود، نوعاً می‌گویند: ثروت فقط به اندازۀ رفع نیاز خوب است و تلاش برای جمع کردن آن بی‌فایده است، امّا دل‌های ابنای بشر همچنان به جمع مال دنیا وابسته نشان می‌دهد؛ حال اگر دربارۀ این موضوع اندکی فکر کنیم، چه بسا این عقلانیّت در ما حسّی شود، یعنی حس کنیم که کثرت مال دنیا سودی ندارد، مگر آن‌ که در راه خدا از آن استفاده کنیم. یعنی با فکر و اندیشیدن مسأله‌ای عقلانی را در قلب خود حسی می‌کنیم.

15. «قَلِيلَ النَّوْمِ؛ مومن کم می‌خوابد». در اموری همچون غذا و خوردن و خوابیدن، یک حدّ لازم و ضروری وجود دارد و یک حدّ اشتهای نفس؛ اشتهای انسان از نیاز جسمی‌اش بیشتر است. در خواب و در غذا تمایل انسان زیاد است و معمولاً بیش از حدّ نیاز غذا مصرف می‌کنند. از این رو هم از نظر دستورات دینی درباره تربیت نفس و هم از نظر پزشکی به کم خوردن سفارش شده است. زیرا سلامت جسم و روان انسان در این است که قبل از سیر شدن، از غذا دست بکشد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) در حدیث دیگری می‌فرمایند:

إِذَا أَرَادَ اللَّهُ سبحانَهُ صَلَاحَ عَبْدٍ أَلْهَمَهُ قِلَّةَ الْكَلَامِ وَ قِلَّةَ الطَّعَامِ وَ قِلَّةَ الْمَنَام‏.[7]

هرگاه خداوند خير بنده‌اى را بخواهد، كم گفتن، كم خوردن و كم خفتن را به او الهام می‌كند.

16. «طَيِّبَ الطَّبْعِ؛ دارای طبعی پاک و سالم است». طبع سالم، طبعی است که به طیّبات توجّه دارد و از خبائث بیزار است. خبائث همان محرّمات الهی است که خداوند در قرآن از آن‌ها نهی کرده است.

«يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِث‏».[8]

ناپاکی ها و پلیدی‌ها را بر آن‌ها حرام می‌کند.

اگر نفس ما طیّب باشد، حرام را دوست نخواهد داشت. با تمرین و مداومت، خداوند این حالت را به انسان عطا می‌کند.

17. «مُمِيتَ الطَّمَعِ؛ از بین‌برندۀ طمع است»، یعنی به آنچه در دست دیگران است چشم‌داشتی ندارد.

18. «قَاتِلَ الْهَوَى؛ کشندۀ هوای نفس است». کشتن نفس یک اصطلاح است. معنای آن، این است که انسان هواها و شهوت‌ها، مانند غضب بی‌جا را در خود از بین ببرد.

19. زَاهِداً فِي الدُّنْيَا؛ در دنیا زاهد و قانع است.

20. رَاغِباً فِي الْآخِرَةِ؛ نسبت به آخرت رغبت دارد.

21. يُحِبُّ الضَّيْفَ؛ مهمان را دوست می‌دارد.

22. وَ يُكْرِمُ الْيَتِيمَ؛ یتیمان را اکرام می‌کند.

23. وَ يَلْطُفُ الصَّغِيرَ؛ و به اطفال محبّت می‌کند.

24. وَ يَرْفُقُ الْكَبِيرَ؛ با بزرگ‌ترها احترام و مدارا پیشه می‌کند.

25. وَ يُعْطِي السَّائِلَ؛ به سائل عطا می‌کند.

26. وَ يَعُودُ الْمَرِيضَ؛ بیماران را عیادت می‌کند.

27. وَ يُشَيِّعُ الْجَنَائِزَ؛ جنازه‌ها را تشیع می‌کند.

28. «وَ يَعْرِفُ حُرْمَةَ الْقُرْآنِ؛ احترام و منزلت قرآن را به‌خوبی می‌شناسد». بزرگان دین بسیار مقیّد به رعایت حرمت قرآن هستند. از نظر معنوی مواظبت دارند بر این که خلاف قرآن فکر نکنند و خلاف آن حرف نزنند و حتی مراقبند در پیشگاه قرآن پای خود را دراز نکنند یا قرآن پشتِ آن‌ها قرار نگیرد.

29. «وَ يُنَاجِي الرَّبَّ؛ با پروردگار خود مناجات می‌کند». داشتن زمانی خاص برای خلوت و مناجات برای تزکیۀ نفس ضروری است.

30. وَ يَبْكِي عَلَى الذُّنُوبِ؛ بر گناهان خود می‌گرید.

31. آمِراً بِالْمَعْرُوفِ نَاهِياً عَنِ الْمُنْكَرِ؛ انسان مومن اهل امر به معروف و نهی از منکر است.

32. أَكْلُهُ بِالْجُوعِ وَ شُرْبه بِالْعَطَش؛ خوردن او در هنگام گرسنگی و آشامیدنش به هنگام تشنگی است.

33. وَ حَرَكَتُهُ بِالْأَدَبِ؛ حرکات او [یکسره] از روی ادب است.

34. وَ كَلَامُهُ بِالنَّصِيحَةِ؛ سخن او همراه با نصیحت و خیرخواهی است.

35. وَ مَوْعِظَتُهُ بِالرِّفْقِ؛ زمانی‌که قصد موعظه داشته باشد، با آرامش و محبّت این کار را انجام می‌دهد.

36. «وَ لَا يَخَافُ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا يَرْجُو إِلَّا إِيَّاهُ؛ نمی‌ترسد مگر از خدا و امیدی به کسی جز او ندارد». این نکته‌ای بسیار مهم است. اگر انسان از غیر خدا نترسید، ملاحظه‌ای برای دیگران ندارد، و چنان نمی‌اندیشد که حالا با انجام وظیفه‌ای، از چشم کسی بیفتم. عزّت، از آن خداوند است و به هر که بخواهد عطا می‌کند، «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ».[9] نباید از غیر خدا هراسی به دل راه دهیم و باید بکوشیم به این یقین دست یابیم که تا اذن خداوند نباشد دیگران قدرت انجام دادن کاری را نخواهند داشت. و همچنان‌که عزت و غنا در اختیار اوست، فقر و ذلت نیز در دستان اوست. هر که را بخواهد غنی می‌کند و هر که را بخواهد فقیر، از طرفی خداوند متعال وعده داده که اگر کسی در زندگی خود تقوا پیشه کند، دنیا و مصالح دنیوی او را سامان می‌بخشد. منظور این سخن این نیست که خداوند الزاماً او را ثروتمند می‌کند، بلکه آنچه به مصلحتش است برای او مقرر خواهد ساخت.

37. وَ لَا يَشْغَلُ إِلَّا بِالثَّنَاءِ وَ الْحَمْدِ؛ جز به حمد و ثنای الهی به کاری نمی‌پردازد.

38. «وَ لَا يَتَهَاوَنُ؛ سستی نمی‌کند». یکی از صفات مومن این است که حتّی در امور دنیا کار خود را جدّی و صحیح انجام می‌دهد. پیامبر اکرم (ص) هنگامی که مشغول دفن سعد بن معاذ بودند، روزنه‌های لحد را هم بستند و بعد خاک ریختند. به ایشان عرض کردند: یا رسول الله، این که مرده است این کار برای او اثری ندارد. حضرت فرمود:

رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً عَمِلَ عَمَلًا فَأَتْقَنَهُ.[10]

 خداوند رحمت کند فردی را که اگر دست به کاری برد، آن کار را محکم و متقن انجام می‌دهد.

از صفات مومن حقیقی این است که در انجام وظیفۀ خود، حتّی وظایف دنیایی سستی نمی‌کند. سستی کردن در همۀ زمینه‌ها، به‌ویژه در امور معنوی، انسان را به محرومیّت می‌کشاند.

39. وَ لَا يَتَكَبَّرُ؛ خود را از دیگران بزرگتر نمی‌بیند.

40. وَ لَا يَفْتَخِرُ بِمَالِ الدُّنْيَا؛ به مال دنیا افتخار نمی‌کند.

41. «مَشْغُولٌ بِعُيُوب‏ نَفْسِهِ فَارِغٌ عَنْ عُيُوبِ غَيْرِهِ؛ در اندیشهٔ معایب و نقص‌های خویش است و از توجه به عیوب دیگران غافل است». از این جملۀ نورانی دو نکتۀ بسیار مهم درخور برداشت است:

اول: انسان باید به عیوب خود بپردازد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) در حدیث دیگری فرمودند:

على العاقِلِ أن يُحصِيَ على نفسِهِ مَساوِيَها في الدِّينِ و الرَأيِ و الأخلاقِ و الأدَبِ ، فَيَجمَعَ ذلكَ في صَدرِهِ أو في كتابٍ و يَعمَلَ في إزالَتِها.[11]

 بر خردمند است كه بدی‌هاىِ دينى و فكرى و اخلاقى و تربيتى خود را به شمار آورد و آن‌ها را در سينۀ خويش يا به صورت نوشته‌ای گرد آورد و در از بين بردن آن‌ها بكوشد.

مؤمن به عیوب نفس خویش مشغول است. فایدۀ این کار این است که انسان در گام نخست خود را بزرگ نبیند، و دیگر این که عیوب خود را برطرف کند و خود را پاکیزه گرداند.

دوم: با عیبهای دیگران بیگانه باشد. البتّه وقتی فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر در میان باشد، باید به وظیفۀ خود عمل کند، امّا در دیگر موارد انسان باید از فکر کردن به خطاهای دیگران و یافتن عیوب دیگران بپرهیزد. برای هر انسانی باید عیوب خودش اهمیت و اولویت بیشتری داشته باشد.

42. الصَّلَاةُ قُرَّةُ عَيْنِهِ؛ نماز چراغ و روشنائی دیدگان مومن است.

43. وَ الصِّيَامُ حِرْفَتُهُ وَ هِمَّتُهُ؛ روزه حرفۀ مومن و همّت اوست.

44. وَ الصِّدْقُ عَادَتُهُ؛ راستگویی عادت همیشگی اوست.

45. «وَ الشُّكْرُ مَرْكَبه؛ شکر و سپاس مرکب مومن است». با سوار شدن بر مرکب شکر و سپاسگزاری از خالق، نعمت‌های او بر ما افزون‌تر می‌گردد.

46. وَ الْعَقْلُ قَائِدُهُ؛ عقل پیشوای اوست.

47. «وَ التَّقْوَى زَادُهُ؛ تقوا زاد و توشۀ او [برای سفر آخرت] است». انسان سفر بزرگی در پیش دارد. بعد از مرگ در عالم برزخ مدّتی توقف کند و سرانجام خود را در قیامت می‌بینیم. مسلماً این زندگی ابدی، زاد و توشه می‌خواهد. بهترین توشه‌ها تقواست.

48. وَ الدُّنْيَا حَانُوتُهُ؛ دنیا تجارت‌خانه و محلّ کسب اوست.

49. «وَ الصَّبْرُ مَنْزِلُهُ؛ صبر منزلگاه اوست». مسافر در هنگام سفر در منزلگاه‌هایی جهت استراحت توقّف می‌کند. صبر منزل‌گاه مومن است که در سفر آخرت خستگی او را می‌گیرد.

50. وَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ رَأْسُ مَالِهِ؛ شب و روز سرمایۀ تجارت اوست.

51. وَ الْجَنَّةُ مَأْوَاهُ؛ بهشت جایگاه اوست.

52. وَ الْقُرْآنُ حَدِيثُهُ؛ قرآن سخن اوست. چقدر زیباست که انسان گاهی اوقات با زبان قرآن سخن بگوید و استدلال‌های خود را به قرآن بیاراید. قرآن را باید منشاء تفکّر قرار داد.

53. وَ مُحَمَّدٌ  (ص) شَفِيعُهُ؛ پیامبراکرم (ص) شفیع او [در روز جزا] خواهد بود.

54. وَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ مونِسُه؛ و خدای عزیز جلیل مونس و همدم او خواهد بود.

از خدای رحمان تقاضا داریم خلق و خوی ما را به اخلاق ناب محمدی (ص) بیاراید و در این دعا اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) را شفیع خود قرار می‌دهیم و تلاش می‌کنیم تا صفات مومن حقیقی در ما ایجاد شود.

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. سورۀ انفال، آیات 2 و 3 و 4.

[2]. جامع الاخبار (شعیری): فصل 41 معرفت المومن و علاماته، ح 1، ص 85.

[3]. ر.ک: شيخ بهائی، مشرق الشمسين و إكسير السعادتين مع تعليقات الخواجوئى، ص 378

[4]. سورۀ توبه، آیۀ 112.

[5]. سورۀ نساء، آیۀ 13.

[6]. نهج البلاغة، ص 556.

[7]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 211، ح 4084.

[8]. سورۀ اعراف، آیۀ 157.

[9]. هر که را خواهی عزّت می‌دهی، و هر که را خواهی خوار می‌گردانی. سورۀ آل‌عمران، آیۀ 26.

[10]. شواهد التنزیل لقواعد التفصیل، ج1، ص5.

[11]. بحارالأنوار، ج75، ص6.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

30 نظرات
  1. ناشناس می گوید

    مرسی از مطالب زیباتون انشاءالله واقعا خیلی دعای زیبایی بود

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  2. Eren می گوید

    ممنون از سایت عالی شما بسیار عالی بود لطفن بیشتر مطالب دینی بگذارید با تشکر از سایت عالی و همچنین عوامل سایت شما

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم
      پیشنهاد می‌کنم به بخش مقالات سایت ایمانور به آدرس زیر مراجعه کنید:
      https://imanoor.com/blog/
      در اینجا مقالات متنوعی در موضوعات دینی وجود دارد

  3. ناشناس می گوید

    انشالله عامل باشیم وبشیم

    1. ایمانور می گوید

      ان شا الله
      ممنون از پیام شما

  4. ناشناس می گوید

    سلام و درود خدمت شما اساتید محترم بسیار عالی و مفید بود سپاسگزارم
    التماس دعا

    1. ایمانور می گوید

      با سلام و احترام
      از لطف شما سپاسگزاریم

  5. اليكا می گوید

    به دل نشست ممنونم

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  6. محمد می گوید

    بسیار عالی

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  7. محمدرضا می گوید

    با نام زیبای خدا
    سلام خیلی از لطف و وقت گذاشتنتون ممنونم انشالله همه باهم به این تکلیف های زیبا عمل کنیم و اهل بهترین بهشت خداوند متعال باشیم یا الله یا محمد یا علی

    1. ایمانور می گوید

      با سلام و احترام
      از لطف شما سپاسگزاریم

  8. ف می گوید

    سپاس

    1. ایمانور می گوید

      ممنون از لطف شما

  9. فاطمه ع می گوید

    خیلی استفاده کردم،خدا خیرتون بده

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  10. فاطمه می گوید

    خیلی استفاده کردم،خدا خیرتون بده

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

    2. بنده خدا می گوید

      سلام و سپاس از توضیحات شما

      1. ایمانور می گوید

        با سلام و احترام
        از لطف شما سپاسگزاریم

  11. ناشناس می گوید

    السلام علیکم یا اهل بیت نبوه .اجرتون با حضرت زینب س

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  12. ناشناس می گوید

    ممنون اساتید گرامی اجرتان با خدا.

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  13. :) می گوید

    سلام
    اجرتون با خدا

    1. ایمانور می گوید

      با سلام و احترام
      از لطف شما سپاسگزاریم.

  14. ناشناس می گوید

    ممنون

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

انس با قرآن