فهرست مطالب این مقاله را ببینید
سوره ضحی حاوی نکات آموزنده و مهمی است که میتواند تأثیر عمیقی در فکر و جان کودکان ما داشته باشد. هدف از آموزش سوره ضحی برای کودکان میتواند تقویت همدلی و مهربانی در بین آنها باشد. علاوه بر آن سوره ضحی برای کودکان امیدبخش است و آنها را به رحمت و مهربانی الهی راهنمایی میکند. اما برای آموزش سوره ضحی به کودکان باید به چه نکاتی توجه کرد؟
نکته قابل توجه این است که آموزش قرآن برای کودکان باید ساده و روان و جذاب باشد تا کودک بتواند درک کند و مشتاق یادگیری باشد. ما در این مقاله به آموزش سوره ضحی برای کودکان در غالب *صوت کودکانه* و *شعر* و *داستان* خواهیم پرداخت. این مقاله شامل بخشهای زیر میباشد:
- سوره ضحی صوتی
- متن و ترجمه سوره ضحی
- شعر سوره ضحی برای کودکان
- داستان سوره ضحی برای کودکان
- روش آموزش قرآن به کودکان
صوت سوره ضحی برای کودکان
متن و ترجمه سوره ضحی برای کودکان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
وَ الضُّحىٰ (1)
قسم به روز در آن هنگام كه آفتاب بر آيد (و همه جا را فرا گيرد).
وَ اللَّيْلِ إِذا سَجىٰ (2)
و سوگند به شب در آن هنگام كه آرام بگيرد.
ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلَىٰ (3)
كه خداوند هرگز تو را به حال خود رها نکره، و مورد خشم قرار نداده است.
وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولىٰ (4)
و مسلما آخرت براى تو از دنيا بهتر است.
وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضىٰ (5)
و به زودى پروردگارت آن قدر به تو عطا مىكند كه خشنود شوى.
أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوىٰ (6)
آيا تو را يتيم نيافت و سپس پناه داد؟
وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدىٰ (7)
و تو را گمشده يافت و هدايت كرد.
وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنىٰ (8)
و تو را فقير يافت و بى نياز نمود.
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ (9)
حال كه چنين است يتيم را تحقير مكن.
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ (10)
و سؤال كننده را از خود مران.
وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ (11)
و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن.
شعر سوره ضحی برای کودکان
قسم به روز روشن قسم به این شب تار
نظر داره همیشه به ما خدای قهار
عالَم دنیا پوچه مقابل آخرت
خدا رهات نکرده یک لحظه بی عنایت
پناه میده خداوند به بچههای یتیم
خودش گفته که اسمش هم رحمان و هم رحیم
پس هیچ کسی نباید آزار کنه یتیم رو
میآزاره با این کار دل خدای کریم رو
داستان سوره ضحی برای کودکان
به نام خدای مهربان که همیشه حواسش به ما هست.
روزی پسری به اسم محمد تنها در گوشهای از کوچه نشسته و سرش را روی زانوهایش گذاشته بود.
آقا سید پیر او را دید و به سمتش رفت و گفت: چی شده آقا محمد؟ انگار ناراحتی!
محمد گفت: حوصله بازی با بچهها را ندارم.
آقا سید پیر گفت: چرا؟! با بچهها دعوا کردهای؟
محمد گفت: نه آقا سید…
آقا سید گفت: خب با اجازه من کنارت مینشینم. نشست و گفت: آدم که بیدلیل دوستانش را رها نمیکند، یا باید آنها اذیتت کرده باشند، یا تو کار بدی کرده باشی، یا….؟
محمد گفت: هیچکدام از اینهایی که گفتید نیست. آنها با من فرق دارند، آنها پدر دارند، پدرشان آنها را پارک میبرد، با آنها فوتبال بازی میکند و در فوتبال قویتر از من هستند. من مثل آنها نیستم، من پدرم شهید شده و کسی نیست که با من تمرین کند.
آقا سید لبخندی زد و گفت: اینکه کاری ندارد. مگر فوتبال 11 نفره نیست؟ خب میتوانید باهم قرار بگذارید و با هم به پارک بروید و تمرین کنید، اینطوری یک مربی برای همه شما کافی است، بیشتر هم خوش میگذرد تا فوتبال دو نفره.
پسرم همه ما میدانیم که پدر شما یک قهرمان است و همه آدمها دوست دارند که پدرشان قهرمان باشد، پس ناراحت نباش و همیشه به پدرت افتخار کن. حالا بیا باهم برویم پیش دوستانت تا قصهای برایتان تعریف کنم.
محمد و آقا سید به سمت بچههای کوچه که در حال بازی بودند، رفتند و آقا سید بچهها را جمع کرد و گفت: بچهها خسته شدین، چند دقیقه بنشینید میخواهم برایتان قصهای تعریف کنم.
روزی پیامبر ما، حضرت محمد صلوات الله علیه، دلش گرفته بود، چون مدتی میشد که خدا پیامی بر پیامبر نفرستاده بود، در واقع فرشته جبرئیل چیزی را به پیامبر وحی نکرده بود، به همین خاطر دشمنان اسلام او را مسخره میکردند و میگفتند اگر واقعا پیامبر باشی که باید همیشه خدا به تو وحی بفرستد.
تا اینکه خداوند سوره ضحی را برای پیامبر فرستاد و به او فرمود:
به روشنی صبح قسم، به شب که آرامش بخش است، قسم، من تو را رها نکردم و نسبت به تو ناراحت و خشمگین نیستم. حتما آخرت برای تو جای بهتری است و به زودی تو را غرق نعمتهایم میکنم تا خوشحال شوی.
پیامبر خدا این حرفها و وعدههای خدا را که شنید خوشحال شد و خداوند در ادامه فرمود:
مگر وقتی تو یتیم بودی و راهت را گم کرده بودی به تو پناه ندادیم؟ تو را هدایت نکردیم؟ حالا که ما تو را راهنمایی کردیم تا راه درست را پیدا کنی، پس تو هم یتیمها را تحقیر نکن و هر کسی از تو کمکی خواست جوابش را بده و همیشه نعمتهای خدایت را بگو، هم به خودت یادآوری کن و هم به بقیه بگو تا همه بدانند که خداوند خیلی بزرگ و مهربان است.
آقا سید گفت: خب بچهها خدا خواسته تو این سوره به ما چه چیزی را یاد بدهد؟
جواد گفت: اینکه مهربان باشیم.
علیرضا گفت: اینکه بدانیم خدا همیشه کمکمان میکند.
مرتضی گفت: اینکه بدانیم نباید دیگران را اذیت کنیم و باید به دیگران کمک کنیم.
آقا سید لبخندی زد و همه جوابها را تایید کرد و گفت: آفرین به شما، خدا میخواست به ما بگوید که همیشه حواسش به ما هست و ما هم باید حواسمان به همدیگر باشد.
آقا سید مهربان بعد پیشنهاد تمرین دسته جمعی در پارک را به بچهها گفت و همه از این پیشنهاد استقبال کردند.
محمد قصه ما هم یاد گرفت که با غصه خوردن قرار نیست چیزی درست بشود، بلکه وقتی چیزی ناراحتش میکند باید آن را به کمک بزرگترهایش حل کند.
در آخر به روایتی از حضرت پیامبر اکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم میپردازیم. حضرت رسول درباره فضیلت سوره ضحی میفرمایند : هر کس سوره والضحی را بخواند، شفاعت آن شخص در روز قیامت بر پیامبر(ص) واجب میشود و ثوابی به تعداد دهبرابر تعداد همه سائلها و یتیمان میبرد.