فهرست مطالب این مقاله را ببینید
همانطور که میدانید؛ یکی از سورههای کوتاه ولی پرمحتوای قرآن، سوره شمس میباشد که در عین کم بودن تعداد آیات، نکات تربیتی، آموزشی زیادی دارد که میتواند برای کودکان جذاب باشد. مثلا یکی از مطالب جالب مطرح شده در این سوره داستان حضرت صالح و قوم ثمود است. اما نکته مهم این است که باید شیوه انتقال مفاهیم، با زبان کودکانه و ساده و روان باشد تا کودک بتواند آنرا درک کند و یاد بگیرد. در ادامه با آموزش سوره شمس به کودکان همراه شما خواهیم بود. این نوشته شامل بخشهای زیر است:
- سوره شمس صوتی
- متن و ترجمه سوره شمس
- داستان سوره شمس
- شعر سوره شمس
- روش آموزش قرآن به کودکان
سوره شمس صوتی برای کودکان
متن و ترجمه سوره شمس برای کودکان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها (1)
به خورشيد و گسترش نور آن سوگند
وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2)
و به ماه هنگامى كه بعد از آن درآيد
وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها (3)
و به روز هنگامى كه صفحه زمين را روشن سازد
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها (4)
و به شب آن هنگام كه زمين را بپوشاند
وَ السَّماءِ وَ ما بَناها (5)
و قسم به آسمان و كسى كه آسمان را بنا كرده
وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها (6)
و به زمين و كسى كه آن را گسترانيده
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7)
و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را (آفريده و) منظّم ساخته
فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8)
سپس شرّ و خيرش را به او الهام كرده است
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (9)
كه هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده
وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها (10)
و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها (11)
قوم «ثمود» بر اثر طغيان، (پيامبرشان را) تكذيب كردند
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها (12)
آن گاه كه شقىترين آنها بپاخاست
فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها (13)
و فرستاده الهى [صالح] به آنان گفت: شتر خدا را با آبشخورش واگذاريد (و مزاحم آن نشويد).
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها (14)
ولى آنها او را تكذيب و شتر را سر بریدند؛ از اين رو پروردگارشان آنها را بهخاطر گناهانشان در هم كوبيد و با خاك يكسانشان كرد
وَ لا يَخافُ عُقْباها (15)
و او هرگز از فرجام اين كار [مجازات ستمگران] بيم ندارد. [1]
داستان سوره شمس برای کودکان
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربان هیچکس نبود.
بچههای نازنین، خداوند مهربان برای اینکه به ما انسانها راه خوشبختی را یاد بدهد، گاهی سورهای بر پیامبرش نازل میکرد و به این صورت خیلی از چیزها را به پیامبر ما، حضرت محمد صلوات الله علیه آموزش میداد.
الان میخواهیم بدانیم خداوند دانا در سوره شمس چه چیزهایی به پیامبر ما یاد داده تا ما انسانها بفهمیم و آگاه شویم. بهتر است قبل از هر چیزی معنی سوره شمس را یاد بگیریم تا در ادامه درباره این سوره بیشتر بیاموزیم.
شمس به معنی خورشید است و خداوند دانا در آیه اول این سوره، به خورشید قسم خورده است. دوستان گلم یادتان باشد که خدا به هر چیزی که در قرآن قسم خورده، آن چیز خیلی مهم و با ارزش است که در زندگی ما وجود دارد و باید بسیار بسیار خدا را شکر کنیم. حالا شما میتوانید چند تا از فواید خورشید را مثال بزنید؟
در ادامه این سوره خداوند به چیزهای دیگری هم سوگند خورده است؛ مثل: سوگند به ماه، سوگند به روز و شب، سوگند به آسمان و زمین و در آخر خداوند به با ارزشترین چیزی که در وجود هر انسانی قرار داده، قسم خورده است. بله عزیزان دلم، خداوند به روح و جان ما انسانها قسم خورده و به کسانی که روح خود را پاک کردهاند هم قسم خورده است.
حتما الان از خودتان میپرسید، مگر روح هم کثیف میشود، مگر لباس است که کثیف شود؟ اصلاً روح که دیده نمیشود، پس چطور کثیف میشود؟! دوستان نازنین من، روح مثل هوا میماند، وجود دارد ولی دیده نمیشود. همانطور که ما انسانها اگر هوا وجود نداشته باشد، نمیتوانیم نفس بکشیم، نمیتوانیم زنده بمانیم، اگر روح هم از بدنمان خارج شود، دیگر زنده نخواهیم بود.
روح ما آدمها مثل برگهای سفید میماند که با دروغ، با دزدی، با اذیت کردن دیگران و هر کار بدی که ما انجام دهیم، کثیف میشود. خداود مهربان هم که همیشه خوبیها را دوست دارد، انسانهای خوبی را که تلاش میکنند روحشان همیشه خوب و تمیز بماند را دوست دارد. خدا به روح و جان آنها قسم میخورد و این آدمها برای خدا خیلی عزیز هستند.
حالا عزیزان دلم خدا در ادامه این سوره داستانی را برای ما تعریف میکند تا به ما بیاموزد که گوش ندادن به دستورات خدا و پیامبران، چقدر زشت است و وفا کردن به قولی که انسان میدهد چقدر مهم است. حالا داستانی که خدا برایمان تعریف میکند را بخوانیم؛
روزی روزگاری گروهی از مردم به اسم قوم ثمود با همدیگر زندگی میکردند و زندگی خوبی داشتند اما خدا را فراموش کرده بودند و به جای خدای یکتا، بت پرست شده بودند. به خاطر همین خداوند مهربان حضرت صالح را برایشان فرستاد تا به یاد آنها بیندازد که خداوند آنها را آفریده و به آنها نعمت داده است.
آنها حرف حضرت صالح را باور نکردند و گفتند اگر راست میگویی که از طرف خدا آمدهای، برای ما معجزهای نشان بده. به امر الهی کوه شکافت و از دل کوه شتری بیرون آمد و همه را شگفت زده کرد تا بلکه آنها به خداوند ایمان بیاورند.
سپس خدای متعال یک آزمایش دیگر برای آنها قرار داد. خداوند دستور داد که آب رودخانه شهر به صورت یک روز در میان، بین مردم و شتر تقسیم شود. یعنی یک روز مردم از آب استفاده کنند و یک روز شتر. البته شتر در عوض به همه مردم شهر شیر میداد. مردم هم قبول کردند. اما چند روز بعد شیطان آنها را فریب داد. مردم نقشه کشیدند که شتر را بکشند و از گوشت آن بخورند. آنها شتر را کشتند.
به خاطر همین کارهای زشت و بدقولی که کردند و به حرف خدا و پیامبرش گوش ندادند، خداوند آنها را مجازات کرد تا بقیه یاد بگیرند که انسان نباید زیر قولش بزند و کارهای بدی انجام بدهد و مهمتر از آن، انسان نباید از دستور خدا و پیامبرش سرپیچی کند و هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد.
شعر سوره شمس
سر آغاز گفتار نام خداست
که رحمتگر و مهربان خلق راست
قسم باد بر شمس گیتی فروز
چو روشن نماید جهان را به روز
قسم باد بر قدر تابنده ماه
که دنبال خورشید آید ز راه
قسم باد بر روز چون با حضور
منور نماید جهان را به نور
قسم باد بر شب چو آن تیره شام
جهان در سیاهی کشاند تمام
قسم باد بر آسمان بلند
به آنکس که این کاخ را پی فکند
قسم باد بر تیره خاک زمین
به آنکس که گسترد آن را چنین
به نفس بشر نیز سوگند باد
بفرموده الهام هر خیر و شر
هر آنکس کند پاک نفس از گناه
سعادت بیابد ز یکتا اله
هر آنکس کند نفس خود را پلید
زیان های بسیار خواهد بدید
بکردند تکذیب قوم ثمود
چو بودند سر کش به جان و وجود
زمانی که مبعوث شد بدترین
نفر تا زند ناقه را بر زمین
بفرمود صالح که از کردگار
بود این شتر آیتی آشکار
نمایید سیراب آن ناقه را
ز شیرش بنوشید شکرانه را
نمودند تکذیب پیغامبر
بکردند پی ناقه را هم دگر
از اینرو خدا کردشان خود هلاک
همه شهر گردید چون تل خاک
نترسید از این عمل کردگار
که نابود گرداند آن قوم خوار
[1] ترجمه آیت الله مکارم شیرازی
خیلی خیلی عالی بود
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم