فهرست مطالب این مقاله را ببینید
آموزش سوره بلد برای کودکان میتواند مفید باشد و در تربیت فکری و روحی آنها بسیار موثر است. در این سوره کودک میآموزد که به دیگران ببخشد و همچنین یاد میگیرد که زندگی سختیهایی دارد و باید تلاش کند تا مشکلات را حل کند. در این مقاله سعی شده تا نکات آموزشی سوره بلد به سادگی و با شعر و داستان به کودکان انتقال داده شود. برای آموزش قرآن به کودکان، باید شیوه انتقال مفاهیم، ساده و روان باشد تا کودک درک کند و بتواند یاد بگیرد. در ادامه به آموزش سوره بلد به کودکان میپردازیم که شامل بخش های زیر است:
- سوره بلد صوتی
- متن و ترجمه سوره بلد
- شعر سوره بلد برای کودکان
- داستان سوره بلد برای کودکان
- روش آموزش قرآن به کودکان
سوره بلد صوتی
متن و ترجمه سوره بلد برای کودکان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
به نام خداوند بخشنده مهربان
لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ (1)
قسم به اين شهر مقدّس [مكّه]،
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ (2)
شهرى كه تو در آن ساكن هستى
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ (3)
و قسم به پدر و فرزندش [ابراهيم خليل و فرزندش اسماعيل ذبيح]،
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ (4)
كه ما انسان را در رنج آفريديم (و زندگى او پر از رنجها است)
أَ يَحْسَبُ أَنْ لَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ (5)
آيا او گمان مىكند كه هيچ كس نمىتواند بر او دست يابد؟
يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالاً لُبَداً (6)
مىگويد: «مال زيادى را (در كارهاى خير) نابود كردهام»
أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ (7)
آيا (انسان) گمان مىكند هيچ كس او را نديده (كه عمل خيرى انجام نداده) است؟
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ (8)
آيا براى او دو چشم قرار نداديم،
وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ (9)
و يك زبان و دو لب؟
وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ (10)
و او را به راه خير و شرّ هدايت كرديم
فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (11)
ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت
وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ (12)
و تو نمىدانى آن گردنه چيست؟
فَكُّ رَقَبَةٍ (13)
آزادكردن بردهاى،
أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ (14)
يا غذا دادن در روز گرسنگى
يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ (15)
يتيمى از خويشاوندان،
أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَةٍ (16)
يا مستمندى خاكنشين را،
ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (17)
سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به شكيبايى و رحمت توصيه مىكنند.
أُولئِكَ أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ (18)
آنها «اصحاب اليمين» هستند (كه نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ (19)
و كسانى كه آيات ما را انكار كردهاند افرادى شومند (كه نامه اعمالشان به دست چپشان داده مىشود)
عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ (20)
بر آنها آتشى است فروبسته (كه راه فرارى از آن نيست)
شعر سوره بلد برای کودکان
اول به نام خدا – مهربون و توانا
آهای آهای بچهها – رفیق بشین با خدا
مشکل تو دنیا کم نیست – کارها بدون غم نیست
اما خدا نعمت داده – راه هدایت داده
چشم و زبان زیبا – جسم قشنگ و توانا
به شکر این هدیه – کمک کنید به همه
اسیر رو آزاد کنید – دل یتیم رو شاد کنید
غذا دادن به گرسنهها – دستگیری از فقیرها
به همه خویشاوندان – به دوستان و آشنایان
دل همه رو شاد کنید – خدا رو همش یاد کنید
هر کی این جوری باشه – توی بهشت جاشه
داستان سوره بلد برای کودکان
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان و بزرگ هیچکس نبود.
روزی دو مرد ثروتمند در شهری زندگی میکردند و یکی از این دو نفر خیلی آدم بداخلاقی بود و اصلا به دیگران کمک نمیکرد. یادش رفته بود که این همه نعمت و ثروتی که دارد، امانت خدا در دست اوست تا به بندههای خدا برساند.
اما در عوض مرد ثروتمند دوم همیشه به بقیه کمک میکرد و کمک حال بقیه بود، به خاطر همین مردم او را دوست داشتند و دعاهای مردم باعث شده بود که کارهایش همیشه خوب پیش برود.
در عوض مرد ثروتمند بداخلاق همیشه گرفتار بود و اصلا نمیتوانست از زندگی لذت ببرد. روزی خانه زیبا و بزرگش آتش گرفت و او به تنهایی نمیتوانست آتش را خاموش کند، اما افراد کمی به کمک او آمدند، چون این مرد ثروتمند، خیلیها را از خودش رنجانده بود. به آدمهای فقیر بیاحترامی میکرد، مردم را مسخره میکرد، اگر کسی از او کمک میخواست رد میکرد.
خلاصه تا آتش را خاموش کنند، خانهاش سوخته بود. بعد از خاموش شدن آتش، غمگین در گوشهای نشسته بود. مردی حکیم به کنارش رفت و به او گفت: اگر مردم را اذیت نمیکردی و به جایش کمکشان میکردی، الان افراد بیشتری به کمکت میآمدند، آنقدر دیگران را از خود رنجاندهای که کسی دوست نداشت به تو کمک کند.
مرد حکیم گفت: خداوند به تو چشم و گوش و زبان و قلب داده تا خوبیها را ببینی و هر جایی که توانستی به دیگران کمک کنی. اما تو باعث آزار دیگران بودی و ظلم میکردی. اما ناراحت نباش، خداوند مهربانتر از آن است که تو فکرش را کنی، دوباره از نو بساز، هم خانهات و هم رفتارت را.
مرد ثروتمند سرش را پایین انداخت و آهی کشید و گفت: درست است، من برای فقیران ارزشی قائل نبودم. این مجازات من است اما ساختن دوباره خانه سخت است، کاش هیچوقت ظلم نمیکردم و خودم را برتر از دیگران نمیدیدم.
مرد حکیم گفت: تلاش کن. خداوند انسان را در سختی آفرید و سختیها است که انسانها را رشد میدهد، خانهات سوخت تا تو متوجه اشتباهت شوی. اصلا اگر سختیها نبود، ما انسانها رشد زیادی نمیکردیم. به این جملهام فکر کن؛ هر زمان به سختی افتادی، بعدش چیزی به دست آوردی. پس یا علی بگو و شروع کن و از این پس واقعا به بندههای خدا کمک کن تا خداوند هم دستت را بگیرد.