فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از عوامل اصلی موفقیت در زندگی زناشویی، روشن شدن سطح توقّعات و انتظارات زن و مرد از یکدیگر است.با روشن شدن این موضوع بهتر میتوان حقوق همسر را رعایت کرد. قرآن کریم زن و مرد را به رعایت حقوق همسر توصیه میکند و در مواقع سختی و مشکلات بهترین راه را صبر، گذشت و سازش میداند و راهکارهایی را برای آن ارائه میکند. برخی از مطالبی که در این مقاله بررسی میشود عبارتند از:
- عدم امکان توافق فکری کامل بین زوجین
- سفارشهای قرآن کریم به رعایت حقوق همسر در زندگی زناشویی
- راهکار قرآن برای زمان ناسازگاری بین زن و مرد
- برخی از احکام طلاق رجعی و رابطۀ آن با تداوم زندگی
چکیده
- انسانها روحیات مختلفی رادند و هیچیک یکسان نیستند. وقتی که امکان توافق کامل بین دو انسان از جنس واحد وجود ندارد، انتظار توافق فکری بین زوجین که از دو جنس مخالف هستند، انتظار نابجایی است.
- احساسات، تمایلات و عواطف زن و مرد متفاوت است، اما نداشتن توافق فکری به این معنا نیست که هیچ راهی برای رسیدن به توافق عملی وجود ندارد.
- قرآن کریم برای تحکیم زندگی خانوادگی چهار دستور داده است:
- رعایت حقوق همسر توسط مرد: سفارش قرآن کریم در آیۀ ١٩ سورۀ نساء، رفتار خوب و شایسته با زن است. اگر در زندگی امر ناراحتکنندهای از جانب زن پیش آمد، حرف اول صبر و تحمل است. چهبسا انسان از چیزی کراهت دارد، ولی خداوند در آن خیر کثیر قرار داده است.
- رعایت حقوق همسر توسط زن: براساس آیۀ 128 سورۀ نساء، اگر زنان نگران ناسازگاری و سرکشی مرد هستند، راهی برای صلح و سازگاری بین خود و همسرشان در نظر بگیرند. گذشت، حرف اول است.
- در صورت به توافق نرسیدن زن و مرد با یکدیگر راهکار قرآن این است که داوری از خانوادۀ مرد و داوری از خانوادۀ زن، سعی در سازش بین این دو کنند. اگر نگاه این دو، ایجاد اصلاح بین زن و مرد باشد، خداوند میان آنها توافق برقرار میسازد. (سورۀ نساء، آیۀ ٣۵)
- در طلاق باید تقوا رعایت شود. تقوای در طلاق نیز به این معنا است که مرد حق ندارد در عدّۀ طلاق رجعی، زن را از خانه بیرون کند و زن نیز نباید از خانه بیرون رود. حکمت این حکم این است که شاید زن و مرد در این ایام پشیمان شوند و به زندگی مشترک بازگردند.
- در عدۀ طلاق رجعی همۀ احکام روابط بین زن و شوهر برقرار است و حتی زینت زن برای مرد در این ایام جایز و بلکه مستحب است. مرد نیز وظیفه دارد که نفقۀ زن را بپردازد. در صورتی که یکی از زوجین در طول این دوران از دنیا برود، دیگری از او ارث میبرد.
حقوق همسر
سخنِ دربارۀ حقوق همسر و چگونگی رفتار و معاشرت زن و شوهر با یکدیگر را با دو نکته آغاز میکنیم تا روشن شود که سطح توقعات و انتظارات بین زن و شوهر باید چقدر باشد.
عدم امکان توافق صد در صدی با همسر
نباید فراموش کنیم که دو نفر از افراد انسان، حتی اگر هر دو از یک جنس باشند، توافق فکری صددرصدی با یکدیگر ندارند؛ مثلاً دو نفر که سالیان سال با هم رفیق بودهاند، دو دانشجویی که چند سال در یک خوابگاه و یک دانشگاه زندگی کردهاند، دو طلبهای که همحجرهای بودهاند، دو شریک تجاری، دو همسایه یا دو دوست قدیمی، هیچکدام امکان ندارد که در طول دوران معاشرت خود، با هم توافق فکری صددرصد داشته باشند؛ زیرا خواستههای انسانها با یکدیگر متفاوت است.
اگر با یکی از دوستان خود به مسافرت رفته باشیم، این تفاوتها بهروشنی خودش را نشان میدهد. شاید بگوییم دهها اختلاف در طول سفر پیش میآید. یکی میگوید امروز در این محل توقف کنیم و دیگری میگوید حرکت کنیم. یکی میگوید الآن وقت استراحت است و دیگری میگوید الآن وقت بازار است و اختلافات کوچک و بزرگ دیگر.
بنابراین اگر ما با همجنس خود به توافق صددرصد نمیرسیم، انتظار نداشته باشیم که زن و مرد که خداوند آنها را از دو جنس متفاوت آفریده است، با هم به توافق کامل برسند. این نکته بسیار مهم است. جوانها نباید انتظار داشته باشند که در زندگی مشترک، دو طرف صددرصد یکسان بیندیشند. بلکه باید به سلیقه و حقوق همسر خویش احترام بگذارند.
تفاوت خلقت زن و مرد
زن و مرد، دو نوع آفرینش دارند و هر کدام مکمل دیگری هستند. به دلیل اختلاف در آفرینش، عواطف و احساسات و تمایلات آنها متفاوت است. نمیتوان انتظار داشت که هر دو یک نوع احساس و تمایل و عاطفه داشته باشند. اما توافق کامل نداشتن در افکار، احساسات و تمایلات، بهمعنای نداشتن توافق عملی در زندگی نیست. راه برای توافق عملی وجود دارد.
قرآن کریم دربارۀ آفرینش زن میفرماید:
أَ وَ مَن يُنَشَّؤُا فِی الحِليَةِ وَ هُوَ فِی الخِصامِ غَيرُ مُبينٍ.[1]
آیا آن که در زینت و زیور پرورش مییابد و در هنگام مخاصمه و جدال، بیانش روشن نیست [را شریک خدا قرار میدهید]؟
خداوند زن را برای زینت و زیباییها آفریده، نه برای میدان نبرد. خداوند چنین انتظاری از او ندارد. نظام آفرینش او اینچنین نیست. امیرالمؤمنین (ع) در نامۀ سی و یکم که طولانیترین نامۀ اخلاقی نهجالبلاغه است، به امام مجتبی (ع) مینویسد:
إِنَّ المَرأَةَ رَيحَانَةٌ وَ لَيسَت بِقَهرَمَانَةٍ.[2]
زن گل است، نه قهرمان [میدانهای نبرد].
یعنی آفرینش او چنین اقتضا میکند که دارای احساسات و تمایلات ظریف باشد. لذا جهاد از زنان برداشته شده است. علامه طباطبایی (ره) در ذیل آیۀ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»[3] میفرمایند: قیمومت مردها بر زنها در سه امر است: یکی در جهاد است. جهاد تکلیف زن نیست. دوم در قضاوت است. زنها در مَسند قضاوت نمینشینند. سوم در مدیریتهای کلان است.[4]
خلاصۀ کلام آنکه سطح توقعات ما در زندگیهای خانوادگی باید با توجه به این تفاوتها باشد؛ یعنی دختر یا پسر، در زندگی مشترک بههیچوجه نباید در پی توافق فکری صددرصدی با همسر خود باشد. قطعاً اختلاف وجود دارد. این آفرینش انسان است. برای زنها اموری مهم است و برای مردها امور دیگری. افکار بانوان در اموری سیر میکند و افکار آقایان، در امور دیگری.
حالا که توافق کامل فکری نیست، آیا باید هر روز دعوا و جنگ و جدال در زندگی باشد؟ خیر! قطعاً اینچنین نیست. بلکه باید به سلیقه و حقوق همسر خویش احترام بگذارند.
ارشادهای قرآن کریم درباره رعایت حقوق همسر
قرآن کریم درباره رعایت حقوق همسر چهار دستور دارد که رعایت آنها باعث از بین رفتن مشکلات بین زن و شوهر میشود. در ادامه این چهار ارشاد قرآنی را میخوانیم و بیان میکنیم که رعایت حقوق همسر و احترام به سلایق او و گذشت از ایراداتش ما را به یک زندگی خوب و شیرین خواهد رساند.
١. مردان و رعایت حقوق همسر
خداوند متعال در سورۀ نساء درباره حقوق همسر یک وظیفه برای مردها و یک وظیفه برای خانمها تعیین میکند. اما آنچه خطاب به مردان است، این آیۀ شریفه است:
وَ عاشِرُوهُنَّ بِالمَعرُوفِ فَإِن كَرِهتُمُوهُنَّ فَعَسى أَن تَكرَهُوا شَيئاً وَ يَجعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيراً كَثيراً.[5]
با زنان خود بهخوبی رفتار کنید. پس اگر خوشایند شما نبودند، پس چهبسا که چیزی را ناخوشایند دارید، ولی خدا در آن خیر فراوانی قرار داده است.
سفارش قرآن کریم، رفتار خوب و شایسته با زن است. اما اگر در زندگی امر ناراحتکنندهای از جانب زن پیش آمد و مرد از همسرش دلخور شد، حرف اول جدایی نیست، بلکه صبر و تحمل است. چهبسا که انسان از چیزی کراهت دارد، ولی با صبر و بردباری نسبت به آن رفتار میکند و میبیند که خداوند در آن خیر کثیر قرار داده است.
امروزه بسیاری از جداییهایی که در زندگیهای مشترک پیش میآید، در ماهها و سالهای ابتدایی زندگی است. این امر نشان میدهد که زن و شوهر حوصله نمیکنند و این وعدۀ قرآنی را باور ندارند.
اما خیر کثیری که آقایان در پی صبر و سازش، باید منتظر آن باشند، چیست؟ مفسران بیانات زیبایی در این باره دارند؛ ازجمله علامه طبرسی (ره) در مجمع البیان[6] میفرماید: یکی از این خیرها این است که با گذشت زمان، مهربانی به زندگی بر میگردد و زیاد میشود.
تحلیل این مطلب خیلی پیچیده نیست. معمولاً در آغاز زندگی مشترک، وقتی زوج در زیر یک سقف قرار میگیرند، هنوز خیلی با اخلاق هم آشنا نیستند، اما اگر حوصله کنند، آشنا میشوند و هر یک متوجه میشوند که طرف مقابلش نسبت به چه مسائلی حساس است؛ بنابراین آنها را رعایت میکند. به بیان دیگر، به مرور زمان، خطوط قرمز یکدیگر را میشناسند و از آن تجاوز نمیکنند و همین امر باعث میشود که شیرینی به زندگی برگردد. این یکی از مصادیق «يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَیراً کَثِیراً» است.
بیان دوم علامه طبرسی (ره) این است که با گذشت زمان و آمدن فرزند به خانه، کانون خانواده گرم میشود.
البته موارد کمی وجود دارد که همسر اصلاً قابل تحمل نیست و انواع و اقسام اشکالها در او وجود دارد. در اینگونه موارد، با گذشت زمان و آمدن فرزند مشکلی حل نمیشود، بلکه در این موارد، باید بهسراغ راه حلهای دیگری رفت. اما غالباً اختلافات و دعواها جزئی هستند و با گذشت زمان و آشنا شدن با روحیات یکدیگر، حل میشوند. البته چنانکه بیان شد، نباید انتظار داشته باشیم که شخص مقابل، توافق فکری صددرصد با ما داشته باشد. ما وقتی با رفیقی که بیست سال است با او رفاقت کردهایم، به مسافرت میرویم، در موارد متعدد با هم به اختلاف برمیخوریم، آن وقت چطور انتظار داشته باشیم که در یک زندگی مشترک، بین زن و مرد هیچ اختلافی وجود نداشته باشد؟!
٢. زنان و رعایت حقوق همسر
اما توصیهای که خطاب به زنان است:
وَ إِنِ امرَأَةٌ خافَت مِن بَعلِها نُشُوزاً أَو إِعراضاً فَلا جُناحَ عَلَيهِما أَن يُصلِحا بَينَهُما صُلحاً وَ الصُّلحُ خَيرٌ وَ أُحضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَ إِن تُحسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعمَلُونَ خَبيراً.[7]
و اگر زنی از ناسازگاری یا رویگردانی شوهر خود بترسد، گناهی بر آن دو نیست که با یکدیگر صلح و سازش کنند. و صلح و سازش، بهتر است [اما] نفوس [انسان] بخل را حاضر کردهاند. و اگر نیکی کنید و تقوا پیشه سازید، همانا خدا به آنچه میکنید، آگاه است.
معمولاً اصطلاح «نشوز» دربارۀ زنان به کار میرود، ولی جالب است که در این آیه، دربارۀ مردان ذکر شده است. حال قرآن کریم سفارش میکند که اگر زنی نگران نشوز و سرکشی مرد خود است، صلح و سازش و گذشت را در زندگی پیش بگیرند که این کار بهتر است. در آیۀ اول، مردان مورد خطاب بودند و در این آیه، زنان مورد توجه قرار گرفتهاند. اما در هر دو آیه سفارش به سازگاری شده است. گذشت، حرف اول است.
٣. رجوع به بزرگان خانواده برای حل اختلاف
اما توصیۀ سوم، مربوط به جایی است که زن و شوهر نمیتوانند با هم کنار بیایند و مشکل خود را رفع کنند؛ نتوانستهاند با خطوط قرمز یکدیگر آشنا شوند و با گذشت عمل کنند. در چنین شرایطی که بیم آن میرود که این اختلافات میان زن و شوهر جدایی بیندازد، قرآن کریم توصیهای دارد:
وَ إِن خِفتُم شِقاقَ بَينِهِما فَابعَثُوا حَكَماً مِن أَهلِهِ وَ حَكَماً مِن أَهلِها إِن يُريدا إِصلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَينَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً خَبيراً.[8]
و اگر از جدایی میان آن دو بیم دارید، پس داوری از خانوادۀ مرد و داوری از خانوادۀ زن قرار دهید. اگر آن دو خواستار اصلاح و سازگاری باشند، خداوند میان آن دو وفق و سازش برقرار میکند. همانا خدا دانای آگاه است.
بنابراین حرف اول این نیست که بهسراغ دادگاههای خانواده برویم و پای بیگانگان را در زندگی خود باز کنیم. این خطای مهمی است که متأسفانه بسیاری از همسران مرتکب آن میشوند. نباید پای یک زن و مرد جوان که تازه ازدواج کردهاند، به دادگاهها و دادسراها باز بشود و هر روز طبقات دادگاه را برای حل اختلاف خود بالا و پایین بروند. قاضی و بازپرس بیگانهاند. تا جائیکه ممکن است نگذارید بیگانهها وارد زندگی شما بشوند.
قرآن میفرماید: یک داور از خانوادۀ مرد و یک داور از خانوادۀ زن مشخص شود و اگر واقعاً زن و شوهر تصمیم دارند که کار به صلح ختم بشود و نیت و نگاه آنها چنین است، حتماً خدا بین آنها موافقت و سازش ایجاد میکند. آن دو داور نباید دنبال این باشند که آتش این اختلاف را بیشتر کنند و نباید هر کسی از موکّل خود بیجهت دفاع کند. باید از حق دفاع کنند و در پی ایجاد صلح و سازش باشند. در این صورت خداوند زندگی زن و مرد را دوباره به خوبی و شیرینی بر میگرداند. خدا آگاه است. مواظب باشید که در این داوریها و در این اختلافات، خدا را در نظر بگیرید. اینها توصیههای قرآن کریم است، ولی متأسفانه باید اعتراف کنیم که عمل ما با قرآن فاصله زیادی دارد.
۴. زمینهسازی برای آشتی، حتی پس از طلاق
توصیۀ چهارم، دربارۀ جایی است که دو طرف نتوانند با هم کنار بیایند و کار به جدایی کشیده شود.
يا أَيُّهَا النَّبِیُّ إِذا طَلَّقتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحصُوا العِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُم لا تُخرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخرُجنَ إِلَّا أَن يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَد ظَلَمَ نَفسَهُ لا تَدری لَعَلَّ اللَّهَ يُحدِثُ بَعدَ ذلِكَ أَمراً.[9]
ای پیامبر، آنگاه که زنان را طلاق دادید، آنان را با عدّهشان طلاق بدهید و عدۀ آنان را حساب کنید و نسبت به خدا، پروردگارتان، تقوا داشته باشید. آنان را از خانههایشان بیرون نکنید و آنان نیز بیرون نروند؛ مگر آنکه کار زشت آشکاری انجام بدهند [که در این صورت اخراج آنان جایز است]. و این حدود الهی است و کسی که از حدود خدا تجاوز کند، به خود ظلم کرده است. تو نمیدانی. شاید خدا بعد از آن، پیشامدی پدید آورد.
اگر کار به جدایی کشید و مرد همسر خود را طلاق داد، باز هم قواعدی وجود دارد که باید رعایت شود یعنی باز هم حق همسر باید رعایت شود. در این آیه نیز، در کنار سفارش به تقوا، توصیه به اموری شده که در زندگی کاملاً ملموس هستند و این باز هم یادآور همان نکتهای است که پیش از این بیان کردیم و گفتیم که تقوا یک امر کلی و نامحسوس نیست. اگر کسی تقوا داشته باشد، ظهور و بُروزش به این است که این حدود را رعایت میکند. اما تقوای روز جدایی چیست؟
مرد پس از طلاق تا زمانی که عدّۀ زن تمام نشده، حق ندارد او را از خانه بیرون کند. البته طلاق از نظر فقهی، چند نوع است و هر کدام احکامی مخصوص به خود دارد که اکنون وارد آن نمیشویم. بههرحال، در طلاقهای رِجعی که در آنها امکان رجوع و بازگشت وجود دارد، مرد نباید زن را از خانه بیرون کند و زنها هم حق ندارند که خانه را ترک کنند. اینطور نیست که خانم بعد از طلاق بگوید: «من میخواهم به خانه پدرم بروم. مگر طلاق نگرفتهایم؟ پس دیگر به خانه خودم برنمیگردم».
اما چرا بعد از طلاق باز هم باید مدتی را در یک خانه زندگی کنند؟ قرآن کریم میفرماید: «شاید بعد از این خداوند امری را پدید آورد». یکی از حکمتهای عدّه در طلاق همین است که این خانم در خانۀ شوهر خود که او را طلاق داده است بماند تا شاید مرد پشیمان شود و تصمیم به بازگشت به زندگی مشترک بگیرد. ممکن است نقصهای قبلی برطرف شود و علاقهها دوباره زنده شود.
شاید این سؤال برای دانشپژوهان عزیز مطرح باشد که این آقا، همسر خود را طلاق داده، پس چطور دوباره باید در کنار هم زندگی کنند؟ مگر به هم نامحرم نیستند؟ پاسخ این است که نه، به هم نامحرم نیستند. در دوران عده در طلاقهای رجعی، امکان بازگشت وجود دارد. در این مدت احکام زن و شوهر بین اینها برقرار است و هیچ کدام از این احکام تا حدود سه ماه که دوران عدۀ طلاق است، لغو نمیشود. اگر در این دوره، مرد به زن خود رجوع نکرد و زندگی را به حالت قبلی برنگرداند، بعد از گذشتن دوران عدّه، طلاق اثر خود را میگذارد.
بنابراین درست است که صیغۀ طلاق خوانده شده، ولی تا این دوران سپری نشود، آن صیغه تأثیرگذار نیست. این صریح قرآن است؛ بنابراین بین فقها هم اختلافی در این باره وجود ندارد که کسی که همسر خود را بهصورت رجعی طلاق میدهد، حق ندارد او را از خانه بیرون کند تا اینکه دوران عده سپری شود. این یکی از حقوق همسر حتی بعد از طلاق است.
آثار و احکام طلاق رجعی
مرحوم آیتالله خویی (ره) در منهاج الصالحین[10] میفرماید: «همسری که به طلاق رجعی طلاق داده شده، بهمنزلۀ زوجه است». ایشان هفت اثرِ این حکم را بیان میکند که برخی از آنها را در اینجا ذکر میکنیم:
یکی اینکه امکان برقرار کردن روابطی که قبل از طلاق داشتند، همچنان وجود دارد؛ بنابراین اگر شوهر بخواهد دوباره با همسر خود رابطۀ زوجیت برقرار کند، دیگر نیازی نیست که صیغهای بخواند یا به جایی مراجعه کند. دین شرایط سختی برای طلاق قرار داده است. حتماً باید دو شاهد عادل در هنگام خواندن صیغۀ طلاق حضور داشته باشند و برای زن هم شرایطی ذکر شده است؛ اما برای بازگشت، کار خیلی آسان است. اگر مرد پس از طلاق تا زمانی که عدّه تمام نشده، دوباره خواست با همسر خود ارتباط برقرار کند، هیچ شرطی ندارد. همین که دوباره به طرف همسر خود برگردد و تصمیم بگیرد این زندگی دوباره از نو شروع بشود و صفا و صمیمیت به خانواده برگردد، کار تمام میشود و اثر آن طلاق از بین میرود.
حکم دوم در طلاق رجعی این است که نهتنها جایز است که زن، در این مدت زینت خود را برای همسرش آشکار کند، بلکه این کار مستحب است. مستحب است برای همین شوهری که الآن با او به محضر رفته و از او طلاق گرفته، دلبری کند تا شاید وظایفی که پیش از این فراموش شده بود، انجام بگیرد و به تعبیر قرآن کریم «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً». شاید خدا بعد از این بین آنها اصلاح و دوستی ایجاد نماید.
حکم سوم این است که همانطور که قبل از طلاق، نفقه و هزینۀ زندگی خانم با شوهر بوده است، در ایام عدّه نیز این هزینهها بر عهدۀ اوست.
حکم چهارم این است که اگر احیاناً در این مدت یکی از این دو نفر از دنیا رفت، از هم ارث میبرند.
چنانکه گفته شد، همۀ احکام زوجیت تا پایان دوران عدّه برقرار است و اگر در طول این مدت، شوهر بازگشت نکرد و محبت و صمیمیت به خانواده برنگشت، دیگر با پایان مدت عدّه، جدایی صورت میگیرد و دیگر این دو نمیتوانند با هم ارتباطی داشته باشند؛ مگر اینکه عقد ازدواج بینشان خوانده شود.
دیگر اینکه در طول دوران عدّه، مرد حق ندارد زن را از خانۀ طلاق به خانۀ دیگری منتقل کند. مرد نمیتواند بگوید: حالا که از من جدا شدهای دیگر چه دلیلی دارد که در این خانه باشی، من خانۀ دیگری در اختیارت میگذارم. برو در این مدت، در آنجا زندگی کن. مثلاً اگر تا به حال در خانهای دویست متری زندگی میکرده، مرد حق ندارد او را به خانه کوچکتری بفرستد. در طول این مدت نباید چیزی تغییر کند. قرآن کریم تعبیر بسیار لطیفی دارد:
أَسكِنُوهُنَّ مِن حَيثُ سَكَنتُم مِن وُجدِكُم وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيهِنَّ وَ إِن كُنَّ أُولاتِ حَملٍ فَأَنفِقُوا عَلَيهِنَّ حَتَّى يَضَعنَ حَملَهُنَّ …[11]
آنان را بهقدر توان خود، در همانجا که سکونت دارید، ساکن کنید و به آنان آسیب نزنید که عرصه را برایشان تنگ کنید و اگر باردار بودند، نفقهشان را بدهید تا آنکه حمل خود را بهدنیا بیاورند … .
توجه به این نکات روشن میکند که دین اسلام تا چه اندازه در پی ایجاد سازش و جلوگیری از تحقّق جدایی زن و شوهر است.
[1]. سورۀ زخرف، آیۀ ١٨.
[2]. نهج البلاغه، ص۴٠۵.
[3]. سورۀ نساء، آیۀ 34.
[4]. البته اگر اسلام اجازه نداده است که زن در مسند قضاوت بنشیند، خدمتی به او کرده است. قاضی باید انسانهای شیّاد و فاسد را محاکمه کند. اسلام مانع شد تا زنی که خدا او را چون «ریحانه» آفریده است، متصدی محاکمه چنین افرادی بشود. زنان میتوانند قاضیپرور و مجتهدپرور باشند و به مقام اجتهاد برسند، اما نمیتوانند در مسند قضاوت قرار گیرند.
[5]. سورۀ نساء، آیۀ ١٩.
[6]. مجمع البيان، ج3، ص41.
[7]. سورۀ نساء، آیۀ ١٢٨.
[8]. سورۀ نساء، آیۀ ٣۵.
[9]. سورۀ طلاق، آیۀ ١.
[10]. «أما المطلقة رجعيا فهي بمنزلة الزوجة ما دامت في العدة فيجوز لزوجها الدخول عليها بغير إذن و يجوز بل يستحب لها إظهار زينتها له، و تجب عليه نفقتها و تجب عليها اطاعته، و يحرم عليها الخروج من بيته بغير إذنه على ما مر و يتوارثان إذا مات أحدهما في أثناء العدة و لا يجوز له أن يخرجها من بيت الطلاق إلى بيت آخر إلّا أن تأتي بفاحشة مبينة، كما إذا كانت بذيئة اللسان أو أنها تتردد على الأجانب أو أنهم يترددون عليها»؛ منهاج الصالحین، ج٢، ص٣٠٢ و ٣٠٣.
[11]. سورۀ طلاق، آیۀ ۶.