تزکیه نفس چیست و چرا اینقدر مهم است؟
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
تزکیه نفس
بسیاری از ما به دنبال راهی هستیم که بتوانیم روح و فکر خود را پاکسازی کنیم و به ارتقاء اخلاقی و رشد معنوی برسیم. این جستجویی است که به تزکیه نفس معروف است. تزکیه نفس یک سفر عمیق و معنوی است که به ما این امکان را میدهد تا از دنیای پر از تاریکی و صفات منفی خود عبور کنیم و به سوی نور و رشد روحانی حرکت کنیم.
این مفهوم نه تنها در ادیان مختلف به عنوان یک راهبرد برای رسیدن به خداوند و جلب رضایت او شناخته میشود، بلکه در فلسفهها و مکتبهای روانشناسی نیز به عنوان یک مرحله اساسی برای رشد و تکامل انسان است.
تزکیه نفس یعنی پاکسازی ذهن از افکار منفی و کنترل احساسات و جدیت در عمل. این سفر به ترتیب به ما کمک میکند تا روح و فکری آرام و پر از نور ایمان را تجربه کنیم و به نتایجی شگفتآور در زندگی خود دست یابیم و در عمل بتوانیم رشد و شکوفایی معنوی را احساس کنیم.
این مقاله که برپایه آموزههای قرآنی نوشته شده است به بررسی معنای تزکیه نفس، اهمیت آن در مسیر رشد انسانی، ساختار آفرینش انسان، راهکار عملی برای تزکیه نفس، دیدگاه قرآن و مراحل هدایت خواهیم پرداخت. پس همراه ما باشید تا در این سفر جذاب به دنیای عمیق زندگی و نورانیت با تزکیه نفس بپردازیم.
معنای تزکیه نفس
تزکیه نفس عبارت قرآن است برای کسانیکه میخواهند نفس خود را رشد دهند و به مقامات بالای معنوی دست پیدا کنند. آنچه در عموم مردم با نام تربیت نفس، تربیت توحیدی و تربیت اخلاقی نفس، تربیت خدایی شدن یا موارد مشابه اینها شناخته میشود، قرآن یك اسمی روی آن میگذارد وآن «تزکیه نفس» است. این اصطلاح قرآن است. تزكیه، به معنای نمو و رشد دادن است؛ یعنی نفسمان را رشد بدهیم بالا بیاوریم كه به آن نتایجی كه باید برسیم، با کمک و یاری خدا برسیم.
قرآن میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» [1] هر كس نفسش را تزكیه كند به آنجایی كه باید برسد میرسد. یعنی فلاح و رستگاری. هر كس نفس را رها كند به سوی سقوط رفته و ناامید و محروم میشود. مسیر فلاح و رستگاری، مسیر تربیت و تزکیه نفس است.
هدف عمر
قبل از ورود به بحث لازم است یك سؤال از خودمان بپرسیم. ما چه اهدافی در زندگی داریم؟ چه كارهایی میخواهیم انجام بدهیم؟ به چه هدفهایی میخواهیم برسیم؟ و از آن بالاتر، عالیترین هدف ما در زندگی چه چیزی است؟
یك سری اهداف، اهداف میانی هستند. كسی كه میخواهد به محل كارش برود از درِ خانه بیرون میآید میرود تاكسی بگیرد؛ هدف اولش تاکسی گرفتن است. اما تاكسی را برای چه چیزی میگیرد؟ برای هدف دیگری، میخواهد به محل كار برسد به محل كار برسد، این را هدف میانی میگویند. به محل کار برسد كه چه بشود؟ كه یك كار بالاتری را انجام بدهد؛ اما انسان یك هدف غایی در كارها دارد.
حالا سؤال ما این است، عالیترین هدفی كه برای همه عمرمان داریم چه چیزی است؟ این را مشخص كنیم. اسم آن را هم هدف عمر بگذاریم. ما كارهایی را كه در زندگی انجام میدهیم اهداف مقطعی است. هدف عالی، هدف غایی یا به تعبیری هدف عمر ما چه چیزی است؟ این را مشخص كنیم به كجا میخواهیم برویم؟ این سؤال را تا به حال جداً از خودمان پرسیدهایم؟ واقعا یک بار این سوال را از خودمان بپرسیم و به آن فکر کنیم. از کجا امدهام و به کجا باید بروم؟ از الآن این سؤال را جدی بگیریم.
ساختار آفرینش انسان
برای اینکه بتوانیم برای آینده معنوی خود برنامه کامل و مفیدی داشته باشیم ابتدا باید با ساختار وجودی انسان آشنا شویم. برای این منظور به قرآن کریم مراجعه میکنیم. خداوند در سوره تین ابتدا چند قسم میخورد. قسم به انجیر و زیتون، قسم به طور سینا، قسم به شهر امن مکه. بعد از آن در جواب قسم میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیم» [2] ما انسان را در بهترین ساختار آفریدیم.
واقعاً هم انسان بهترین ساختار است. اگر در زندگی زمینی نگاه كنید و با حیوانات مقایسه كنید، از نظر جسمی برتریهایی دارد. انسان سر پا راه میرود، سر او به سمت بالاست، غذا را به دهان میآورد، نوع حیوانات دهان را به سمت غذا میبرند و … . از نظر عقلی انسان قابل مقایسه نیست. از نظر هوشمندی، از نظر تفکر و قوه عقلی بسیار بسیار بالاتر است.
اهمیت تزکیه نفس
اما در این احسن تقویم یك دو بعدی وجود دارد. ما گاهی به سمت هوی و هوسها و ظلمتها میرویم. گاهی به سمت نورانیت و معنویت میرویم. هر دو در وجود ما هست. پس باید خیلی مراقب باشیم.
خلقت انسان از نطفۀ امشاج
در آیۀ دوم سوره انسان شروع دورۀ زندگی دنیا را مطرح میکند. میفرماید که: «إنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا» [3] بدون شک ما انسان را از نطفهای امشاج آفریدیم. تشکیل نطفه، برای ورود به دومین دوران وجودی ماست، ورود به زندگی دنیا.
ما انسان را خلق کردیم از نطفهای امشاج، که او را بیازماییم. امشاج، جمع مشیج یا مشج به معنای آمیخته، نطفه با چه چیزی آمیخته است؟ یا از چه چیزهایی آمیخته شده است؟
خلاصۀ سخن این است که در نطفۀ انسان خداوند دو سری استعدادها را قرار داده است. استعدادهای نورانی و استعدادهای ظلمانی. استعدادهای نورانی مثل معرفت الله، خدادوستی، خداپرستی، میل به رشد و تعالی. و استعدادهای ظلمانی مثل صفات منفی: حسد، کینه، کبر و … .
چرا خداوند این کار را کرده است؟ میفرماید «نَبْتَلِيهِ» یعنی «لِنَبْتَلِیهِ» ، برای اینکه میخواستیم انسان را در معرض آزمون قرار بدهیم. در معرض انتخاب، که خدا را انتخاب کنیم یا هوای نفس را؟ و این خیلی ارزشمند است که ما با انتخاب خودمان به طرف خدا برویم. از آیات قرآن فهمیدیم که اصلاً خدا دنیا را برای همین آفریده است. همۀ موجودات عالم خدا را تسبیح و تقدیس میکنند اما کاری که انسان میکند که بقیه ندارند، این است که برای خدا مخالفت با نفس میکند و همین فوقالعاده ارزشمند است.
خواهش نفس؛ عامل سقوط انسان
پس با اینکه ما احسن تقویم هستیم یك ساختاری خدا برای ما قرار داده است كه زمینه مخالفت با نفس برای خدا در ما هست. هوس گناه پیدا میشود برای خدا خویشتنداری میکنیم.
از طرفی همین انسانی كه در بهترین تقویم است اگر خود را رها كند به خواستههای نفس سقوط میکند. «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ» [4] ما او را برگرداندیم به سمت پایینترین مراحل پستی. دیدهاید بعضی از انسانها از حیوان واقعاً بدتر هستند؟ این جنایاتی كه بعضی از آدمها میکنند حتی بعضی از كسانی كه بر حسب ظاهر دنبال تمدن و این حرفها هستند. حیوانات میتوانند این جنایتها را بكنند؟ این قدر پست بشوند؟ حالا یك نمونه آن در زمان خود ما صدام بود. یك نمونه آن این جنایتكاران صهیونیسم و امثال اینها.
«اِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیرُ مَمْنُون»[5] مگر كسانی كه ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند. اینها رشد میکنند و به مراحلی میرسند كه خداوند اجری بیمنت به اینها عطا میکند.
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»[6] هر كس نفسش را تزكیه كند به آنجایی كه باید برسد میرسد. به فلاح و رستگاری. هر كس نفس را رها كند به سوی سقوط ناامید از رشد و تعالی میشود. خوب، پس مسیر تربیت نفس ما به سوی اعلیعلیین است.
اعلیعلیین چگونه حاصل میشود؟ با تربیت خدایی، همه انبیاء الهی آمدند ما را به بندگی خدا دعوت کنند. گرچه خیلیها در دنیای امروز به بندگی نفس دعوت میکنند. ولی بندگی نفس انسان را سقوط میدهد. بندگی خدا ما را به اعلیعلیین میرساند و نفس ما را تزكیه میکند.
یک راهکار ساده برای تزکیه نفس
با توجه به اینکه انسان دو بعدی است همواره در معرض تعارض قرار دارد و شاید همین است که قرآن میگوید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ»[7] ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم. در نهجالبلاغه راجع به متقین فرمود: صَبَروا اَیّاماً قَصیرة؛ یک دروه کوتاهی را تحمل کردند، اَعْقَبَتْهُم راحَةٌ طَویلَةً؛ یک آسایش طولانی خدا برایشان بعد از این در نظر گرفت، تِجارَةٌ مُرْبِحةٌ یَسَّرَها لَهُم رَبُّهُم[8] ؛ چه تجارت سودمندی که خدا برای اینها فراهم کرده است.
پس دوستان عزیز، به فکر تزکیه نفس باشید، ظلمتها را رها کنید، استعدادهای نورانی را در خود رشد بدهید. برای این کار باید قوای مثبت و منفی را در خودمان بشناسیم و آنها را از هم جدا کنیم و به سراغ جهاد با نفس برویم.
پیشنهاد میکنیم که یک دفتر یادداشت بردارید و در آن جدولی را ترسیم کنید. در این جدول تمام موارد از استعدادهای خوب و بد که در انسان است یادداشت نمایید تا بتوانید نسبت به آن مراقبت داشته باشید. به طور خلاصه ما باید استعدادهای نورانی را رشد بدهیم و استعدادهای منفی را در خود کنترل کنیم تا رشد پیدا نکنند و در مسیر صحیح قرار بگیرند. در ادامه توضیح بیشتری درباره این جدول عرض خواهیم کرد.
در یک بخش از جدول استعدادهای نورانی را بنویسید: مثل فطرت توحیدی، عواطف انسانی، میل به تعالی و رشد. ماباید تلاش کنیم که این استعدادها را در خودمان تقویت کنیم. در بخش دیگر استعدادهای ظلمانی را یادداشت کنید. استعدادهای ظلمانی شامل دو بخش است: یکی قوای نفسانی مثل شهوت و غضب و یکی صفات منفی مثل حسد، کینه، بخل، تکبر.
قوای نفسانی یعنی شهوت و غضب نیاز به کنترل دارد. قوای نفسانی به خودی خود منفی نیستند اما اگر کنترل نشوند میتوانند در مسیر غلط قرار بگیرند. اما صفات منفی مواردی هستند که باید کاملا کنار گذاشته شوند.
ما وظیفه تزکیه نفس داریم. صفات مثبت را باید در خودمان تقویت کنیم. صفات منفی را از وجودمان جدا کنیم و وجودمان را از آنها پاک کنیم و این جز با تمرین و ممارست و صبر امکان پذیر نیست.
تزکیه نفس از منظر قرآن کریم
ملاک عادلانه رفتار با نفس چیست؟ اگر بشر به حال خودش گذاشته شود، آیا میتواند ملاک دقیق و ملاک عادلانه را پیدا بکند؟
بشر امروز را در نظر بگیرید، دنیای غرب نفس انسان را محور میگیرد، میگوید هر چه دلت خواست بکن؛ فقط به حقوق دیگران تعدی نکن. تا کجا پیش برویم؟ میرود تا همجنسگرایی. این دنیای امروز است، این بشر متمدن امروز است. اوج تمدن و تکنولوژی و فکر بشر به اینجا میرسد.
از آن طرف نگاه میکنیم یک عده میآیند برای اینکه روح بلندی پیدا کنند، میگویند هر چه دلتان خواست با آن مخالفت کنید، مکاتب ریاضتی اینچنین هستند. یا حتی به ادیان آسمانی هم گاهی رسوخ کرده است، رُهبانیت در مسیحیت همین را میگویند، میگویند اگر میخواهی از نظر روحی اوج بگیری، بیا در کلیسا و معبد، آنجا وقف شو، عبادت کن، ازدواج نکن و از مواهب طبیعت و دنیا دست بکش.
خوب، این هم میفهمیم باطل است. این همه نعمتها را خدا برای چه کسی خلق کرده است؟ این که زوجیت را قرار داده، شما میخواهی خلاف خلقت و طبیعت خدا راه سلوک پیدا بکنی، قرآن هم میفرماید: «وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا»[9] ، اینها خودشان این راه را پیش گرفتند، ما این مدلی نگفته بودیم.
آیا بشر به تنهایی میتواند راه تزکیه را پیدا کرده و نفسش را متعالی کند؟ ملاک را از کجا باید به دست بیاوریم؟
قرآن کریم میفرماید: «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا»[10] اگر فضل خدا و رحمت خدا و لطف او در حق شما نمیبود، یک نفرتان تزکیه نمیشدید، یک نفرتان رشد معنوی پیدا نمیکردید، به گمراهی میافتادید، گاهی به اسم معنویت انسان را به گمراهی میبرند.
حالا این هدایت الهی چگونه محقق میشود؟ قرآن میفرماید: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ»[11] خدا از میان مردم از خودشان یک رسولی را برانگیخت، حقایق عالم را در اختیار او گذاشت که چه کاری را انجام دهد؟ سه تا کار را این پیامبر انجام میدهد: «یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ»؛ آیات خدا را بر مردم تلاوت میکند، قرآن را پیغمبر در اختیار ما قرار داد. «و وَیُزَکِّیهِمْ»؛ و مردم را و مؤمنین را تزکیه میدهد، رشدشان میدهد، پاکشان میکند «و وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ»؛ کتاب و حکمت را، دستورات شریعت الهی را به آنها میآموزد.
گرچه اینها قبلاً در بیراهه بودند، مشرکین برای خودشان یک آدابی داشتند یا مثلاً راه تزکیه نفسی داشتند، قرآن میگوید: اینها در گمراهی بودند «وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ». پیغمبر خدا آمد اینها را به راه صحیح تزکیه نفس و تعالی، هدایت کرد.
شروط رسیدن به مرحله تزکیه نفس
رسیدن به تزکیه دوشرط اساسی دارد. در سوره نازعات اینگونه آمده: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی»[12] ؛ بهشت جای کسانی است که تزکیه شدهاند، رشد کردهاند، متقی شدهاند. چگونه میشود به این مرحله رسید؟ دو شرط لازم دارد:
- خوف از خدا: یعنی توجه به خدا، ما بنده اوییم در محضر او هستیم.
- خویشتنداری: نگهداری نفس از هواهای نفسانی، از آنچه خدا منع کرده است. یعنی از بدیها دوری کنیم. «وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ.»[13]. پاکیها حلال است و پلیدیها و خبائث حرام است.
مراحل هدایت و رشد نفس
یک آیهای از قرآن را باهم ببینیم. روی آیه دقت کنیم. ببینید خدا در این آیه، راه سلوک را به ما میآموزد یا نه. در این آیه خداوند سه مرحله هدایت را برای ما بیان میکند. با هم دقت میکنیم:
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ * قَد جاءَکُم مِنَ اللَّهِ نورٌ وَکِتابٌ مُبینٌ»[14] بدون شک، از ناحیه خداوند برای شما نوری و کتابی روشنگر آمده است. «یَهدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» خداوند با این کتاب، کسانی را که در پی رضوان او باشند. به راههای سلامت هدایت میکند. «وَیُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النّورِ بِإِذنِهِ» و آنها را به اذن خودش از ظلمتها بیرون میبرد و به نورانیت میرساند. «وَیَهدیهِم إِلی صِراطٍ مُستَقیمٍ.»[15] و آنها را به صراط مستقیم هدایت میکند. پس سه مرحله در هدایت وجود دارد:
- هدایت به راههای سلامت
- خروج از ظلمات و ورود به نورانیّت
- هدایت به صراط مستقیم و بندگی خالص
پس اوج کمال انسان همان بندگی خالص است و برای رسیدن به این مرحله باید تزکیه نفس داشته باشیم.
[1] (قسم به این آیات الهی) که هر کس نفس ناطقه خود را از گناه و بدکاری پاک و منزه سازد به یقین (در دو عالم) رستگار خواهد بود. و هر که او را (به کفر و گناه) پلید گرداند البته (در دو جهان) زیانکار خواهد گشت. / سوره شمس، آیات 9 و 10
[2] سوره تین، آیه 4
[3] سورۀ انسان، آیۀ 2
[5] سوره تین، آیه 6
[6] (قسم به این آیات الهی) که هر کس نفس ناطقه خود را از گناه و بدکاری پاک و منزه سازد به یقین (در دو عالم) رستگار خواهد بود. و هر که او را (به کفر و گناه) پلید گرداند البته (در دو جهان) زیانکار خواهد گشت. / سوره شمس، آیات 9 و 10
[7] سوره بلد، آیه 4
[8] نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص304
[9] «ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ» / سوره حدید، آیه 27.
[10] سوره نور، آیه ۲۱
[13] «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» / سوره اعراف، آیه 157
[14] «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ» ای اهل کتاب! یقیناً پیامبر ما به سوی شما آمد که بسیاری از آنچه را که شما از کتاب [تورات و انجیل درباره نشانههای او و قرآن] همواره پنهان می داشتید برای شما بیان می کند، و از بسیاری [از پنهان کاریهای ناروای شما هم] درمی گذرد. بی تردید از سوی خدا برای شما نور و کتابی روشنگر آمده است. / سوره مائده، آیه 15
[15] خدا به وسیله آن [نور و کتاب] کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سلامت راهنمایی می کند، و آنان را به توفیق خود از تاریکی ها [یِ جهل، کفر، شرک و نفاق] به سوی روشناییِ [معرفت، ایمان و عمل صالح] بیرون می آورد، و به جانب راه راست هدایت می کند. / سوره مائده، آیه 16
سلام و سپاس از مطالب آگاهیبخش
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم
سلام علیکم به نظر من در نظر گرفتن خلقت معنوی انسانها جدی ست اما این دنیای فریبنده جدی نیست و فقط راه گذر به سمت بهشت است چون بهشت جاویدان است باز روح و جسمم را در کمال با ایه های قران دیدم و روزگار را شاد دیدم چون قران وجود دارد
با سلام و احترام
از پیام شما سپاسگزاریم
بله درست میفرمایید. البته این دنیا از آن جهت که مقدمه و راه رسیدن به بهشت و جهان دیگر است مهم است.