شیوه صحیح رفتار با کودک

یکی از مباحث مهم تربیتی خانواده، روش صحیح رفتار با کودک است. بنابر آموزه‌های اسلامی کودکان در خانواده دارای شأن و احترام هستند و هر برخوردی با آنها جایز نیست. ائمه معصومین (ع) به کودکان احترام می‌گذاشتند و با زبان کودکانه با آنها رفتار می‌کردند. این مقاله به بررسی شیوه صحیح رفتار با کودک در آموزه‌های اسلامی و سیره معصومین (ع) می‌پردازد. برخی از مباحث مهم این مقاله عبارت است از:

  • سیرۀ پیامبر اکرم (ص) در برخورد با کودکان
  • برخی از آموزه‌های اساسی اسلام دربارۀ چگونگی رفتار با کودک:
    ١. اظهار محبت
    ٢. رفتار کودکانه با کودکان
    ٣. توجه به منزلت کودکان
    ۴. رفتار همراه با کرامت
    ۵. تفاوت نگذاشتن بین فرزندان
    ۶. خودداری از تنبیه بدنی

چکیده

  • سیرۀ رسول خدا (ص) در رفتار با کودکان برترین الگو برای ماست. سلام کردن به کودکان، دست دادن با آنها، نوازش کردن و شوخی کردن با بچه‌ها، ازجمله مواردی است که در سیرۀ آن حضرت نسبت به کودکان وجود داشته است.

  • اظهار محبت به کودکان دارای ثمرات مهمی برای والدین و فرزندان ایشان است.

  • اگر از اظهار محبت به کودکانمان دریغ کنیم، ممکن است در دام دوستان دروغین گرفتار شوند.

  • رفتار کودکانه با کودکان، از سفارش‌های اسلام است. انسان در هر مقام و موقعیتی باشد، باید با کودکان خود، کودکانه رفتار کند.

  • کودکان در نزد خدا جایگاه والایی دارند.

  • منزلت والای کودکان نشان می‌شود که ما باید با اکرام و احترام نسبت به آنها برخورد کنیم.

  • فرق گذاشتن بین کودکان ظلم به آنان است و موجب می‌شود که شخصیت آنان آسیب ببیند.

  • گاهی تفاوت گذاشتن بین فرزندان، جهت منطقی و مقبولی دارد. در این موارد، فرق گذاشتن، از مصادیق تبعیضِ ناروا به‌شمار نمی‌آید.

  • والدین حق ندارند که کودکان خود را مورد آزار جسمی قرار دهند.

رفتار با کودک

در آموزه‌های اسلامی راهکارهای فراوانی برای ارتباط مناسب با فرزندان مطرح شده است. در این مقاله به‌طور خاص دربارۀ کودکان مطالبی را بیان می‌کنیم. اگر کسی در این موضوع در آموزه‌های دینی به جست‌وجو بپردازد، به دریایی از معارف می‌رسد. ما در اینجا به‌طور بسیار خلاصه، به ذکر چند مورد از این آموزه‌ها می‌پردازیم.

سیرۀ پیامبر اکرم (ص) در رفتار با کودک

سیرۀ رسول خدا (ص) در رفتار با کودک برترین الگو برای ماست. در اینباره آمده است:

التَّلَطُّفُ بِالصَّبیانِ مِن عادَةِ الرَّسُولِ.[1]

مهربانی و محبت نسبت به کودکان از عادات پیامبر (ص) بود.

عادت پیامبر این بود که با کودکان بسیار با محبت برخورد می‌کردند. آن حضرت به کودکان سلام می‌کردند و این‌طور نبود که فقط بزرگ‌سال‌ها را تحویل بگیرند.

أَنَّهُ كَانَ يُسَلِّمُ عَلَى الصَّغِيرِ وَ الكَبِيرِ.[2]

رسول خدا (ص) بر کوچک و بزرگ سلام می‌کردند.

از وجود مبارک پیامبر اکرم (ص)‌ نقل شده است که فرمودند: «پنج کار است که تا لحظۀ جان دادن کنار نمی‌گذارم، به این امید که میان امت من سنت باشد». یکی از آن پنج کار، سلام کردن به کودکان است.[3] البته سلام یک مصداق است و عنوان کلّی، محبت، ملاطفت و مهربانی با کودکان است.

یکی دیگر از کارهایی که رسول خدا (ص) از کوچک‌ها دریغ نمی‌کردند، دست دادن است. در حالات آن حضرت آمده است که با کوچک و بزرگ دست می‌دادند.[4] این‌طور نبود که نسبت به بچه‌ها بی‌اعتنا باشند. سیرۀ دیگر رسول خدا (ص) این بود که دست نوازش بر سر کودکان خود می‌کشیدند:

كَانَ النَّبِیُّ (ص) إِذَا أَصبَحَ مَسَحَ عَلَى رُؤُوسِ وُلدِهِ وَ وُلدِ وُلدِهِ.[5]

رسول خدا (ص) هرگاه که صبح می‌کردند، دست نوازش بر سر فرزندان و نوادگان خود می‌کشیدند.

ویژگی دیگری که در حالات نبی مکرّم اسلام (ص) نسبت به کودکان نقل شده، خنده و شوخ‌طبعی و صمیمیت با آنان است. در کتب عامه در این باره آمده است:

كَانَ رَسُولُ اللهِ مِن أَفكَهِ النَّاسِ مَعَ صَبِیٍّ.[6]

رسول خدا (ص) [در هنگام برخورد] با یک کودک، از شوخ‌ترین مردم بود.

آموزه‌های اسلام برای رفتار با کودک

در ضمن بیان سیرۀ پیامبر اکرم (ص)، بخشی از آموزه‌های اسلام برای رفتار صحیح با کودکان روشن شد، اما در ادامه، به‌طور خاص به ذکر چند مورد از سفارش‌های اسلام در این باره می‌پردازیم.

١. اظهار محبت

رسول خدا (ص) اصحاب خود را به ابراز محبت به فرزندان سفارش می‌کردند. یکی از مهم‌ترین مصادیق این ابراز محبت، بوسیدن کودکان است. از آن حضرت در این باره چنین روایت شده است:‌

أَكْثِرُوا مِن قُبلَةِ أَولَادِكُم فَإِنَّ لَكُم بِكُلِّ قُبلَةٍ دَرَجَةً فِی الجَنَّةِ مَا بَينَ كُلِّ دَرَجَةٍ خَمسُ مِائَةِ عَامٍ.[7]

بچّه‌های خود را زیاد ببوسید؛ چراکه با هر بوسه‌ای برای شما درجه‌ای در بهشت عطا شود که بین هر درجه، پانصد سال راه است.

شاید بتوان گفت که پیامبر خدا (ص) برای اینکه این آموزه‌های اخلاقی در جامعۀ‌ اسلامی جا بیفتد، این مشوّق‌ها را بیان می‌کردند؛ البته اینها قطعاً پاداش‌هایی است که واقعیت دارد، ولی پیامبر خدا (ص) این مشوّق‌ها را بیان می‌کردند تا این ارزش‌های اخلاقی در جامعه حاکم شود.

توجه به شاد کردن اطفال، از دیگر راه‌های ابراز محبت به کودکان است. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمودند:

إِنَّ فِی الجَنَّةِ دَاراً یُقالُ لَها دارُ الفَرَحِ لَا يَدخُلُهَا إلَّا مَن فَرَّح الصبیان.[8]

در بهشت خانه‌ای است که به آن گفته می‌شود: «خانۀ شادی». هیچ کس در آن وارد نمی‌شود، مگر کسی که کودکان را شاد کرده باشد.

نتیجۀ‌ شاد کردن کودکان در دنیا، جای گرفتن در خانۀ شادی در قیامت است. از این روایات و روایات مشابه، به این نتیجه می‌رسیم که محبت داشتن به‌تنهایی کافی نیست، بلکه اظهار این محبت نیز مهم و مؤثّر است. پیش از این هم بیان کردیم که یکی از دستورات دین آن است که اگر کسی را دوست داریم، این دوستی را به او اظهار کنیم.

محبت قلبی به فرزندان، به‌طور طبیعی وجود دارد و نیازی نیست که اسلام به پدرها و مادرها سفارش بکند که بچه‌های خود را دوست داشته باشید، اما گاهی والدین از اظهار محبت قلبی خود دریغ می‌کنند. ممکن است برخی چنین تصور کنند که اگر محبتمان را اظهار بکنیم، ممکن است موجب سوء استفاده‌ بچه‌ها بشود.

من کسانی را دیده‌ام که خیلی فرزندان خود را دوست دارند، ولی می‌گویند: ما محبتمان را نشان نمی‌دهیم؛ زیرا می‌ترسیم که بچه‌ها سوء استفاده بکنند و به‌اصطلاح عامیانه «پر رو» بشوند. این فکر قطعاً برخلاف آرمان‌های دینی و اخلاقی است. به عنوان مثال در روایت آمده است که «اینکه مرد به همسر خود بگوید،‌ دوستت دارم، هرگز از قلب او بیرون نمی‌رود».[9]

بنابراین اگر کسی همسر و فرزند خود را دوست دارد، باید به آنها بگوید و محبتش را اظهار کند. این اظهارها قطعاً تأثیر روانی دارد. شما اگر دوست خود را دوست دارید، به او بگویید که من به شما علاقه دارم و به یاد شما هستم و از دوری شما متأثّر می‌شوم؛ البته به همان مقداری که واقعیت دارد، نه اینکه خلاف واقعیت بگویید. چون دروغ در این موارد هم شایسته نیست. بوسیدن بچه‌ها و در آغوش گرفتن آنها، این محبت را نشان می‌دهد.

فرزندان ما به این محبت‌ها نیاز دارند. اگر خدایی ناکرده ما کام فرزندان خود را از محبت سیراب نکنیم، آنان را در معرض آفاتی قرار می‌دهیم. یکی از آفت‌های مهم و سنگینِ اظهار نکردنِ محبت این است که فرزندان ما دچار احساس کمبود محبت می‌شوند و در دام کسانی قرار می‌گیرند که به دروغ به آنها اظهار محبت می‌کنند. اظهار محبت آنان دروغین است، ولی کسی که اظهار محبت واقعی را درک نکرده است، فریب می‌خورد. او مانند تشنه‌ای می‌ماند که باید آب بنوشد. اگر با آب زلال نتوانست خود را سیراب بکند، با آب آلوده عطش خود را از بین می‌برد.

٢. رفتار کودکانه با کودک

از رسول خدا (ص) چنین روایت شده:

مَن كَانَ عِندَهُ صَبِیٌ‏ فَليَتَصَابَ لَهُ.[10]

هر کس که کودکی در نزد اوست، با او چون کودکان رفتار کند.

اینها مهم‌ترین دستورات اخلاقی ـ دینی است. امروز اگر در آموزه‌های یک روان‌شناس غربی چنین کلامی را ببینیم، ممکن است بگوییم: چه کلام دقیق و زیبایی گفته است! چه توجهی دربارۀ رفتار با کودک داشته است! اما پیامبر ما هزار و چهار صد سال پیش، این ظرایف و دقایق و نکات را بیان کردند. اگر کودکی در خانه دارید، باید وقتی برای بازی با آن کودک بگذارید و بچگی بکنید. فرقی نمی‌کند که چه شخصیتی هستید و چه مقام و موقعیتی دارید. وقتی که می‌خواهید وارد خانه بشوید، شخصیت و پست و مقام را پشت در بگذارید. در خانه، همسر و پدری مهربان باشید.

در حالات پیامبر (ص) نقل شده است که گاهی بچه‌های کوچه و بازار از آن حضرت تقاضا می‌کردند که با ما بازی بکنید. پیامبر (ص) نیز تقاضای آنها را رد نمی‌کردند.

امروزه با گسترش بازی‌های جدید و فضاهای مجازی، ارتباط والدین با فرزندان کم‌رنگ شده است. گاهی خود پدرها و مادرها فضاهای مجازی و بازی‌های جدید را در اختیار فرزندانشان می‌گذارند تا خودشان راحت‌تر باشند. گاهی فرزند ما ساعت‌ها پای شبکه‌های مختلف می‌نشیند و سرگرم می‌شود و اگر از این شبکه‌ها خسته شد، به‌دنبال بازی‌های مجازی می‌رود و خود والدین هم برای اینکه می‌خواهند آسوده باشند و حوصله‌ بازی با فرزندان خود را ندارند، موقعیت را برای آنان فراهم می‌کنند.

 می‌گویند: این تبلت تو است، خودت بنشین و بازی کن. بچه‌ هم ساعت‌ها سرگرم این بازی‌ها می‌شود؛ چون پدر می‌خواهد به‌دنبال فضای مجازی و کارهای خود باشد. به خانه آمده است، ولی باز در خانه می‌خواهد به‌دنبال فضای مجازی یا کارهای شخصی یا تماشای شبکه‌های تلویزیونی باشد. مادر هم برای خودش مشغولیت‌هایی ایجاد کرده و در پی مشغولیت‌های خودش است.

این نوع بازی‌ها هم بیماری‌های جسمی در پی دارند و هم مشکلات روحی؛ چون تحرّک را از بچه‌ها می‌گیرند. در گذشته این‌طور نبود. پدر و مادر که از کار فارغ می‌شدند، همۀ خانواده دور هم جمع می‌شدند و صمیمانه با هم می‌نشستند.

٣. توجه به منزلت کودکان

از رسول خدا (ص) چنین روایت شده است:

رِيحُ الوَلَدِ مِن رِيحِ الجَنَّةِ.[11]

بوی فرزند از بوی بهشت است.

این روایت نشان‌دهندۀ‌ ارزش والای کودکان در نزد خداست. امثال این روایات در منابع ما متعدد است و به‌نوعی وظیفۀ ما در رفتار با کودک را مشخص می‌کند. نقل است که روزی پیامبر خدا (ص) در نماز بودند و نماز خود را مقداری تندتر از معمول خواندند؛ البتّه نه به این سرعت‌هایی که ما گاهی در نمازهای خود داریم. در حالات پیامبر (ص) است که وقتی نماز می‌خواندند، ذکر رکوع و سجده‌ خود را سه بار تکرار می‌کردند. در رکوع سه مرتبه «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِه‏» و در سجده سه مرتبه «سُبحَانَ رَبِّیَ الأَعلَى وَ بِحَمدِهِ» می‌گفتند. اما در آن روز نماز خود را سریع‌تر از معمول تمام کردند؛ مثلاً شاید به‌جای سه مرتبه، یک مرتبه ذکر گفتند. اصحاب تعجب کردند. وقتی نماز تمام شد، از علت این امر پرسیدند. آن حضرت فرمودند: «أَمَا سَمِعتُم صُرَاخَ الصَّبِیِّ؟»[12] (آیا صدای فریاد کودک را نشنیدید؟).

این روایت در دو کتاب از کتب اربعه ذکر شده است؛ هم در کافی و هم در تهذیب الاحکام. نکات دقیق و لطیفی وجود دارد که ما از آن غافل هستیم. جایگاهی برای کودکان قائل نیستیم؛ نه در زندگی‌ فردی و خانوادگی و نه در زندگی‌ اجتماعی. پیامبر خدا (ص) بیش از هر کسی به نماز احترام می‌گذارند و شأن و جایگاه آن را می‌دانند. نماز معراج مؤمن است؛ آن‌هم نمازی که پیامبر  (ص) می‌خوانند؛ ولی همین نماز را زودتر تمام می‌کنند که کودکی که دارد گریه می‌کند، اذیت نشود و پدر یا مادرش او را آرام کند.

گاهی در نمازهای جماعت، مخصوصاً در جماعت‌های بزرگی که در حرم‌های نورانی اهل‌بیت (ع) خوانده می‌شود، با شروع نماز، صدای گریه‌ و شیون کودکان به گوش می‌رسد. مادر و پدر هم توجهی ندارند. چه مانعی دارد که وقتی می‌بینید طفل خردسال شما گریه می‌کند، بدون آنکه صورت نماز را به هم بزنید، در حال نماز او را در آغوش بگیرید؟ از نظر فقهی، به نماز شما هیچ اشکالی وارد نمی‌شود، بلکه کار بسیار خوبی هم کرده‌اید. چرا نمازی بخوانیم که فرزندان ما خاطرۀ‌ بدی از آن داشته باشند؟!

در کتاب‌های فقهی، مثل عروة الوثقی به این مطلب تصریح شده که مانعی ندارد که کسی در حال نماز فرزند خود را در آغوش بگیرد. مادر یا پدر می‌تواند در حالت ایستاده، طفل خردسالش را در آغوش بگیرد. قهراً در هنگام رکوع و سجود فرزند را زمین می‌گذارد و بعد از دو سجده دوباره فرزند را در آغوش می‌گیرد. هیچ ضرری به نماز نمی‌زند، بلکه از جهتی می‌توان گفت که ثواب هم دارد.

 براساس روایتی از امام صادق (ع)، فقهای ما فتوا داده‌اند که در آغوش گرفتن طفل در نماز و حتی شیر دادن به او اشکالی ندارد.[13] ما چون از آموزه‌های دینی فاصله داریم، تعجب می‌کنیم. می‌گوییم شاید خطایی در بیان مسئله صورت گرفته است. مانعی ندارد که مادر هنگام تشهد، فرزند خود را شیر بدهد؛ مثلاً فرزند خود را زیر چادر می‌گیرد و بدون اینکه بدنش پیدا بشود، او را شیر می‌دهد.

در حالات پیامبر گرامی اسلام (ص) است که از دخترشان زینب، نوه‌ای داشتند به نام أُمامه. آن حضرت این فرزند خردسال را در حال قیام نماز در آغوش می‌گرفتند و وقتی به رکوع و سجود می‌رفتند، روی زمین می‌گذاشتند.[14] 

 باز در سیرۀ رسول خدا (ص) آمده که روزی سجدۀ‌ ایشان طولانی شد. اصحاب تعجب کردند. بعد از نماز پرسیدند: یا رسول الله، آیا وحی بر شما نازل شده بود؟ آن حضرت فرمودند: حسن و حسین (ع) بر دوش من سوار شده بودند. آن حضرت سجده‌شان را آن‌قدر طولانی کرده بودند که آنها خودشان پایین بیایند. می‌توانستند بلند شوند؛ کاری نداشت، ولی ملاحظه فرزاندانشان را کردند. در آن زمان آن دو بزرگوار بچه‌های خردسالی بودند که همراه با پیامبر خدا (ص) به مسجد می‌آمدند.

چنان‌که از روایات گذشته روشن شد، کودکان در نزد خدا جایگاه و منزلت دارند. محبت به فرزندان قطعاً در زندگی ما و در توجه و عنایت پروردگار تأثیر دارد. در حالات امام باقر (ع) است که وقتی می‌خواستند دعا بکنند زنان و کودکان را جمع می‌کردند. سپس دعا می‌کردند و آنان آمین می‌گفتند.[15]

گاهی ما چقدر  این طرف و آن طرف می‌گردیم که یک ولیّ خدا پیدا بکنیم، ولی توجه نداریم که اولیای خدا در خانۀ‌ ما هستند. همین بچه‌ها ولیّ خدا هستند. اولیای خدا چه ویژگی‌ای دارند؟ مرحوم آیت‌الله قاضی (ره) می‌فرمودند: ولیّ خدا بعد از هفتاد هشتاد سال قلب صاف و زلالی پیدا می‌کند. این بچه‌ها در ابتدا چنین قلب صاف و زلالی دارند. اینها اولیای خدا هستند.

کودکان معصوم هستند؛ زیرا هنوز مکلّف نشده‌اند که گناهی مرتکب شوند. آمین یک طفل معصوم به اجابت دعای ما کمک می‌کند. اگر بی‌تأثیر بود، امام باقر (ع) بچه‌ها را برای آمین گفتن جمع نمی‌کرد. ما هم می‌توانیم از این سیرۀ امام (ع) الگو بگیریم.

۴. رفتار با کودک همراه با کرامت

کودکان در نزد خدا جایگاه خاصی دارند و ما نیز باید با اکرام و احترام نسبت به آنها برخورد کنیم. از رسول خدا (ص) روایت شده است:

أَكرِمُوا أَولَادَكُم وَ أَحسِنُوا آدَابَهُم يُغفَر لَكُم.[16]

فرزندان خود را اکرام و احترام کنید و آدابشان را نیکو گردانید، آمرزیده می‌شوید.

راه‌های کسب آمرزش و رحمت الهی متعدّد است. بعضی از راه‌ها خیلی طولانی و برخی خیلی کوتاه و آسان است. اکرام کودکان و شخصیت قائل شدن برای آنان کار دشواری نیست، اما نتیجۀ مهمی دارد. گاهی ما غفلت می‌کنیم و به کودکان بی‌اعتنایی می‌نماییم. گاهی کودکی چند دقیقه زودتر در جلسه‌ای آمده و در جایی نشسته است. تا یک کسی می‌آید که به نظر ما شخصیت مهمی است، او را بلند می‌کنیم و می‌گوییم: برو آخر جلسه بنشین؛ اینجا جای بزرگان است!

اگر ما می‌خواهیم فرزندانمان از حق خود دفاع بکنند و برای خود شخصیت قائل باشند و در جامعه به آنها ظلم نشود و در برابر ظلم بایستند، باید در محیط خانه و خانواده برای آنان شخصیت قائل باشیم.

۵. تفاوت نگذاشتن بین فرزندان

در پایان این بحث به دو مطلب خیلی مهم در رفتار با کودک اشاره می‌کنم. مطلب اول این است که فرق گذاشتن بین کودکان بسیار ناروا است. ما شکایت‌های فراوانی از سوی بچه‌ها داریم که می‌گویند: پدر و مادر ما بین ما فرق می‌گذارند.

این امر قطعاً به شخصیت آنها لطمه وارد می‌کند و ظلم به آنهاست و جایز نیست. به هر ترتیب استعداد فرزندان ما متفاوت است. استعداد انسان‌ها یکسان نیست. این چیزی است که خداوند داده است. ممکن است نمرات یکی از فرزندان شما خیلی خوب باشد و نمرات یکی دیگر از آنها ضعیف‌تر باشد. تلاش خود را کرده است، اما استعداد او متفاوت است. در اینجا ما حق نداریم به این بهانه‌ بین این دو فرق بگذاریم. برای یکی شخصیت کمتری قائل بشویم و به دیگری احترام بگذاریم؛ به یکی بی‌محبتی کنیم و به دیگری بسیار محبت کنیم. این نکته خیلی مهم است.

شخصی خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله من اموالی دارم و می‌خواهم به یکی از فرزندان خود ببخشم. دوست دارم که شما شاهد باشید.

رسول خدا (ص) فرمودند: غیر از او هم فرزند دیگری داری؟‌

گفت: بله.

آن حضرت فرمودند: به آنها هم چیزی بخشیده‌ای؟

گفت: نه.

رسول خدا (ص) فرمودند:‌ ما پیامبران شاهد ظلم نمی‌شویم.[17]

یعنی این کار ظلم است که بین فرزندان خود فرق بگذاری و به یکی ببخشی و دیگران را محروم کنی.

 البته گاهی تفاوت گذاشتن بین فرزندان جهت خاصی دارد. مثلاً ممکن است کسی چند فرزند دارد و همۀ فرزندانش ملک و خانه دارند و سروسامان یافته‌اند، اما یکی از آنها نه ازدواج کرده است و نه شغل دارد و گرفتاری‌های زیادی هم دارد. از این جهت پدرش به او مال بیشتری می‌دهد. این جهت خاصی دارد و این را نمی‌توان ظلم به‌شمار آورد.

۶. خودداری از تنبیه بدنی

گاهی در گوشه و کنار می‌بینیم که برخی والدین، فرزندان خود را مورد آزار بدنی قرار می‌دهند و این را حق خود می‌دانند. این مطلب درست نیست؛ والدین چنین حقی ندارند. اگر کسی در این مسئله تردیدی دارد، به مرجع تقلید خود و به منابع فقهی و دینی مراجعه کند.

ما تحت هیچ عنوانی حق آزار جسمی فرزندان و کودکان خود را نداریم. ما اگر به صورت کسی سیلی بزنیم و صورتش سرخ شود، یک مثقال و نیم طلا مدیون او هستیم. فرقی ندارد که آن شخص فرزند ما باشد یا همسرمان یا شاگردمان. اگر کبود شود، دیه دو برابر می‌شود. اگر از کبودی بگذرد و سیاه شود، باز دو برابر می‌شود؛ یعنی شش مثقال طلا.

بنابراین نمی‌توانیم بگوییم که ما اختیار داریم. ما اختیار خود را نداریم، چه رسد به اختیار دیگران. ما حتی حق نداریم که به خودمان آسیب برسانیم و جراحتی به بدن خود وارد کنیم.

لُبّ مطلب در رفتار با کودک

مَن كَانَ عِندَهُ صَبِیٌ‏ فَليَتَصَابَ لَهُ

هر کسی که کودکی نزد او است،‌ با او مانند کودکان رفتار کند.

من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص484

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. المحجة البیضاء، ج٣، ص٣۶۶.

[2]. مستدرک الوسائل، ج‏8، ص364.

[3]. «خَمسٌ لَا أَدَعُهُنَّ حَتَّى المَمَاتِ … وَ التَّسلِيمُ عَلَى الصِّبيَانِ لِتَكُونَ سُنَّةً مِن بَعدِی.»؛ الامالی، شیخ صدوق، ص72.

[4]. «… یُصَافِحُ الغَنیَّ  وَ الفَقیرَ وَ الصَّغیرَ وَ الکَبیر»؛ بحار الانوار، ج٧٠، ص٢٠٨.

[5]. بحار الانوار، ج ‏101، ص 99.

[6]. دلائل النبوة، بیهقی، ج١، ص٣٣١، باب ذکر اخبارٍ رُویَت في شمائله و اخلاقه.

[7]. بحار الانوار، ج١٠١، ص٩٢.

[8]. کنز العمال، ج3، ص170، ح ۶٠٠٩.

[9]. کافی، ج5، ص569.

[10]. من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص484.

[11]. روضة الواعظين، ج‏2، ص369.

[12]. کافی، ج6، ص48؛ تهذيب الاحکام، ج‏3، ص274.

[13]. العروة الوثقی، ج1، ص723.

[14]. اسد الغابة، ج۵، ص۴٠٠.

[15]. «عَن أَبِی عَبدِ اللَّهِ؟ع؟ قَالَ: كَانَ أَبِی؟ع؟ إِذَا حَزَنَهُ أَمرٌ جَمَعَ النِّسَاءَ وَ الصِّبيَانَ ثُمَّ دَعَا وَ أَمَّنُوا»؛ کافی، ج‏2، ص487.

[16]. وسائل الشیعه، ج‏21، ص476.

[17]. «جَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى النَّبِیِّ ؟ص؟ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أُحِبُّ أَن تَشهَدَ لِی عَلَى نِحَلٍ نَحَلتُهَا ابنِي. فَقَالَ: مَا لَكَ‏ وَلَدٌ سِوَاهُ؟‏ قَالَ: نَعَم. قَالَ: فَنَحَلتَهُم كَمَا نَحَلتَهُ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَإِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نَشهَدُ عَلَى الحَيفِ»؛ وسائل الشیعه، ج‏27، ص414.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن